چند تا دارید؟

امروز میخوام یه حساب کتاب ساده باهم بکنیم:

 

اول لطفا برید تو کمد لباس هاتون ببینین:

  •  چند تا شال و روسری دارید؟
  • چندتا مانتو دارید؟
  • چند تا لباس مجلسی و راحتی دارید؟
  • چند تا کفش مجلسی و راحتی و کتونی و رو فرشی و صندل دارید؟

دوم برید به خونه تون نگاه کنین:

  • تیر تخته های خونه تون رو بشمارید، از میزنهار خوری تا مبلمان و کمد بچه و تخت بچه و امثال اینها
  • پرده های خونه تون چند متری ان و چقدر هزینه شونه و چند وقت یه بار عوضشون میکنین
  • فرش و لباس شویی و ظرف شویی و یخچالاتون چی؟

سوم لوازم شخصیتون:

  • چند تا گوشی تو این چند ساله برای خودتون و خانم بچه ها خریدین و به چه قیمتی؟
  • چند تا ابزار جانبی از هدفون و تا ساعت های هوشمند و امثال این دارید؟
  • چقدر هزینه اینترنت و سی دی و خرید فیلم و امثال این رو دادین این سالها؟
  • یا چقدر پول هزینه بیمه ماشین و خرید سهام و بیت کوین و امثال این کردین؟

 

تو یادداشت قبلی گفتم حداقل حقوق یک ایرانی سال 1376 مبلغ 25000 تومن بوده، که با دلار آزاد اون سال که 500 تومن بود رقمی بالغ بر 50 دلار درآمد ماهانه کارگر میشد، و امسال حداقل حقوق شده 5.700.000 تومن و با دلار 30.000 تومنی میشه 175 دلار ؛

این یعنی قدرت خرید حداقل بگیر ایرانی بالغ بر 3.5 برابر از سال 1376 تا 1401 افزایش پیدا کرده، ولی چرا خیلی ها احساس رضایت نمیکنن و همچنان غر میزنن؟؟

 

 

۲۹ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۱۶ ۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱۲
این جانب

ضرورت حیاتی اخذ مالیات

همونطور که در تعدادی از یادداشت هام گفتم، سود حاصل از فروش کسب کارها، حالا چه خدمات یا کالا بالای چندصد درصد در ساله، این در حالی که حداقل مالیاتی هم بهشون تعلق نمیگیره؛از بغالی سر کوچه تون تا شرکت های بزرگ تولید کننده تا دلال ها و بنگاهی های خودرو و ملک تا خدماتی ها لصنف پوشاک و خوراکی ها و ... و تقریبا همه مشاغل و اصناف

خیلی ها دارن تاکید میکنن رو مالیات پزشکان و بازیگرها، من میگم تعداد اونها انقدری زیاد نیست، هر چند باید از اونها هم متناسب با درآمدشون مالیات اخذ بشه، ولی عمده درآمد این مملکت رو تولیدکننده و کسبه و تجار و دلال ها به جیب میزنن در حالی که تقریبا مالیاتی هم نمیدن، لذا باید به فوریت و جدیت و بدون کوتاه اومدن دولت بره تو مسیر اخذ مالیات،‌ و از این تظاهرات یه عده سودجوی خودخواه و یا نادون هم واهمه ای نداشته باشه.

 

یکی ازحیاتی ترین اقدامات دولت که دعا میکنم حتما حتما درست و کامل اجراش کنه همین مالیات کسب و کارهاست، به خصوص از طریق کانال دستگاه های پرداخت و حساب های بانکی، به شدت دولت باید رو این موارد تاکید کنه مخصوصا تراکنش های بانکی رو رصد کنه و ما به ازاش مالیات بگیره.

 

متاسفانه دولت تو بازار ارز دیروز گفته دخالت میکنم و سهل گیری دارم، سال گذشته 5 میلیارد دلار ارز بی زبون این مملکت رفته ترکیه واسه عیاشی یه عده،‌ قطعا باید کنترل بشه، کسی که میخواد بره ترکیه یا هر کشور دیگه ای چرا دولت باید بهش یارانه بده، با یه حساب سر انگشتی 2000 دلار دولت به سفرهای هوایی میده، تفاوت بازار آزادش با نیماییش میشه حدود 12 میلیون تومن، یعنی دولت  بر هر کسی که میره ترکیه عشق و حال 12 میلیون تومن داره یارانه میده و این فاجعه است، به نظرم سریعا باید این روش غلط پرداخت ارز متوقف بشه و ارز برای کارهای بازرگانی و مسافرتی از طریق درستش اونم بعد از خروجی فرودگاه داده بشه،‌ تازه عوارض خروج از کشور باید چند برابر اینها بشه تا دیگه صرفه اقتصادی خروج از کشور برای اقشار دلال و فرصت طلب و بی ملاحظه خیلی کم بشه.

 

در خصوص مالیات بر خانه های خالی، مالیات بر اجاره مسکن و امثال این هم باید جدیت به خرج بره، هر کسی یه خونه داره مفت چنگش، ولی خونه دوم و ویلای شمال و ماشین دوم و امثال این باید از نرخ بالای مالیاتی بهش بخوره ... 

 

این کارها تو تمااام دنیا مرسومه، نه تنها مرسومه که تکلیف و ضرورته و تقریبا همه دولت های پیشرفته به لحاظ اقتصادی دنیا همین مسیر رو دارن طی میکنن ولی جمهوری اسلامی سالهاست با مماشات و سهل انگاری بدون گرفتن مالیات داره مملکت رو با چاپ کردن پول بدون پشتوانه اداره میکنه که میشه تورم های بالای 50 درصد و این بالاخره یه جایی باید تموم شه، تا کی قراره دولت پول چاپ کنه و تورم بالای 20 و سی درصد هر سال میانگین داشته باشیم، بالاخره باید مالیات وضع بشه تا وضع نقدینگی جامعه مددیریت بشه و اون وقت جایی برای افزایش قیمت وجود نداره، به عبارتی هر چی کمتر پول چاپ بشه و دولت درآمدش از مالیات بشه، تورم کمتره و قدرت خرید مردم بیشتر حفظ میشه.

کسبه که به مفت خوری و مالیات ندادن و سودهای نجومی کالاهاشون عادت کردن معلومه زورشون میاد، ولی بالاخره باید یه جایی قطع بشه.

 

دیشب این مطالب رو به همشیره میگفتم، ایشون گفتن همه دارن فحش میدن،‌ حتی 5 درصد مردم هم حرف تو رو نمیزنن!

 

بهشون گفتم خب اون دسته از مردم نمیفهمن،‌ من خیلی ناراحتم از اینکه مردم ما انقدر سطحی نگر و تا نوک دماغ بین شدن؛ به خدا اخذ مالیات و کاهش میزان حجم پول برای این مملکت از نون شب واجب تره و این درست نمیشه الا به اخذ مالیات از کسب و کارها و دلال ها و حساب های بانکی و اسناد اموال منقول و غیر منقول ...

تورو خدا درک کنین که این کار یه ضرورته،‌ یه ضرورت حیاتی.

۲۳ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۵۲ ۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

تجربه های سفر (قسمت اول)

خدا پدر امام خمینی و مردم ورامین رو بیامرزه، دو روز تعطیلی واقعا فرصت خوبیه برای مسافرت رفتن؛ 

 

تو این سفر چند تجربه تکراری به دست آوردم که مایلم یه بار براتون ازش بنویسم:

 

  1. تو سفرتون به غرب یا شمال،‌ حتما قزوین سر بزنین، شهر فوق العاده دیدنی ای هست، ارزش یه اتراق یکی دو روزه بین راهی یا حتی هدف گردشگری رو داره، کلی نماد و مکان جذاب طبیعی و تاریخی داره.
  2. یه روز ساعت 2 ظهر یکی از اقوام زنگ زد، گفت میخوایم بریم فلان شهر کناری تفریح، با خودم گفتم ساعت 2 که زمان حرکت نیست آخه، کسی که میخواد بره تفریح صبح زود باید راه بیافته؛ تو راه چند جا نگه داشتن، یه بار برای خرید ذغال و یه مقدار خوراکی، بعد یه جا نگهداشتن نون بخرن، بعد یه جا نگهداشتن گوشت بخرن... واقعا خانواده ای که زن ش تا ظهر میخوابه و عرضه تهیه و تدارک یه ناهار رو نداره و ساعت دو ظهر تازه راهی میکنه و تازه هیچی هم آماده نیست یکی از بدبختی های مرد اون خانواده است، خدا به مردش صبر بده!(ببخشیدا گشادی و تنبلی یکی از آفت های زندگی های امروزه است، زنی که صبح زود پا نشه غذاش رو آماده نکنه زن نیست، بیشتر یه آکله است که سربار یه مرده!)
  3.  تو راه از چند تا پلاک و ماشین حذر کنین، خیلی مراقب این ماشین ها باشین:
  • ماشینهای با پلاک 46 و 56 تو شمال واقعا خطرناکن، اجازه بدین راه و حق تقدم واسه اونا باشه
  • پلاک های 19 و 13 و 68 و 38 و 35 و 32 و 72 و نزدیک اینها رو هم مراقب باشین، ممکنه خیلی قائل به رعایت حق تقدم و این حرفها نباشن
  • کلیه ماشین هایی که راننده زن دارن، خیلی مراقب باشین مخصوصا وقتی پشت یا جلو یا بغلشون حرکت میکنین، دو برابر معمول ازشون فاصله بگیرید
  • همه ماشین هایی که رانندهاش موبایل دستشونه؛ کلا بذارید برن، پشتشون هم راه نرید الا اگر مجبور بودین حتما با فاصله باشین، بوق نزنین، چراغ ندید وقت خودتون رو تلف کردین!
  •  یادتون باشه راه و مسیر برای ماشین های سنگینه، کشنده و اتوبوس ها صاحبان اصلی راه هستن، اولویت حرکت با اونهاست پس سعی نکنین با این جثه کوچیکتون عرض اندام کنین، چون با یه بادشون کلی جا به جا میشین

      4. از مسیر لذت ببرین، هر چند کیلومتر بزنین کنار یه چایی بخورین، استراحت کنین، زیر درختی کنار رودی چیزی ... ساعت که نمیزنین، نذر هم ندارید، فوقش شب تو راه میخوابین، حتما چادر داشته باشین، زیر انداز و بالش و پتو هم که جزو ملزوماته، یه روز کنار جاده خوابیدن هم صفایی داره، فقط جایی باشین که دستشویی نزدیک داشته باشه، این استراحت گاه های بین راهی گزینه های خوبی هستن، چمن دارن کنارشون همون جا چادر بزنین بخوابین یا تو پارک یا کنار ساحل و... از مسیر لذت ببرید، لذت مقصد به لذت بردن از مسیره؛

 

و آخر اینکه یادتون باشه با راه های ارتباط زمین به خدا خواهید رسید، و الا خدا این همه راه رو نمی آفرید!

۱۸ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۲۹ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱۴
این جانب

حرف حساب

تقریبا هر سال یک میلیون خودرو تو کشور تولید میشه؛

به طور میانگین قیمت خودرو کارخونه تا بازار آزاد 100 میلیون تومن تفاوت داره،‌حالا محصولات سایپا کمتر و محصولات ایران خودرو تا 200 میلیون هم داره ولی خب من میانگین رو 100 میلیون فرض میکنم...

 

با یه حساب سرانگشتی 100 هزار میلیارد تومن، تفاوت قیمت عرضه کارخونه است تا بازار آزاد که کارخونه میتونست تو صورتهای مالی خودش ثبت کنه ولی به جیب دلالهای محترم، که همین مردم همیشه علاقه مند در صف هستند میره؛ بیاین یه مقایسه بکنیم:

 

  • سالانه 100 هزار میلیارد تومن پولیه که به جای کارخونه سازنده به جیب دلال ها و مردم دلال میره

 

  • کل بودجه یارانه کشور (زمانی که 45000 تومنی بود) سالانه 35 هزار میلیارد تومنه یعنی سودی که دلال ها از خودروسازها به جیب میزنن، سه برابر کل بودجه سالانه بابت یارانه مستقیم به مردمه

 

  • بودجه آموزش و پرورش رقمی بالغ بر 130 هزار میلیارد تومنه،‌ یعنی 80 درصد کل بودجه آموزش و پرورش این کشور به عنوان یکی از بزرگترین مصارف بودجه رقمی معادل سودی است که دلال ها از تفاوت بازار خودرو دارن به جیب میزنن!

این فقط یه بخش از این اقتصاد مساله داره، اینکه همه ما تو صف می ایستیم داریم به این جریان فاسد اقتصادی کمک میکنیم، از طرفی این در مورد یارانه پنهانی که دولت به سوخت به خصوص داره میده و فعلا جرات نداره اون رو برداره هم باید تامل کرد، خیلی به اراجیف بدون سندی که تو شبکه های مجازی منتشر میشه توجه نکنین، همیشه یه ماشین حساب جلوتون باشه ارقامی که ادعا میشه رو با اطلاعات متقن و منطقی مقایسه کنین تا ببنین قراره چه اتفاقاتی رو در پیش داشته باشیم.

 

پس لازمه این اقتصاد یک جراحی همه جانبه است که باید مردم باهاش همراه باشن نه اینکه به ضرر خودشون حرف بزنن، بهترین کار همراهیه همه ارکان حاکمیت و عموم مردمه چون واقعا این جراحی لازمه، سالها پیش احمدی نژاد پایه این جراحی رو گذاشت و خیلی خوب داشت پیش میرفت که دچار حاشیه ش کردن خدا کنه این سری دچار این حواشی نشه. و درست پیش بره

 

مهم ترین بخش های این جراحی، اصلاح نظام مالیاتیه، اساسا باید مالیات ها رو بر اساس درآمد ها بگیرن، و کنترل حساب های بانکی یکی از مهمترین ابزار محاسبات مالیاتیه که داره به خوبی پیش میره؛ از طرفی همین مستقیم کردن یارانه ها از تولید کننده به مصرف کننده هم یه بخش عظیمی از فساد رو کم میکنه و در راستای عدالت به شکل بهتری داره قدم بر میداره ... فقط باید کمی صبر کرد و دید و اینکه دولت شل نکنه، با همین فرمون سفت و سخت پیش بره که به نتایج خوبی ان شالله میرسه ولی اگه بترسه مردم شورش میکنن و مشکلات حاشیه ای براش درست کنن ممکنه ناقص بمونه .

به هر حال برای کشورمون این کارها ضروری و لازمه.

 

+ من ازینکه کلا از من خوشتون نیاد و به قوله یه عزیزی حرصتون در میاد اصلا مشکلی ندارم، حتی هر چیز شخصی ای به من نسبت بدین، ولی از اینکه بی حساب کتاب و بی منطق حرف بزنین واقعا ناراحتم میکنه، چون دوست دارم شما هم اهل منطق و تحلیل و درک درست باشید، پس اگر مخالفید با دلیل متقن و منطقی بگین.

۱۰ خرداد ۰۱ ، ۱۲:۲۳ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

سلام ساسی مانکن؟!

ساسی مانکن یه چند تا آهنگ داره، چند از جملات قصار و طلایی ش رو براتون میذارم کنار:

یکی از کلیپ هاش رو که با بازیگرمشهور پورن اجرا کرده و البته گوشه ای از متن چند ترانه اخیرش که عمدتا برای قشر نوجوان جذابه و اساسا برای اون قشر خونده:

وسطش بیا بیا قرش بده سکسی

وقتیه که لَبَه رو بدی بِی بی (البته منظورش تو فرش قرمز کن و لب گرفتن از زنش جلوی هزار تا چشم و مرد غریبه نیست فکر کنم!)

 علف می زنی، سمیه!

بدو پِیْکم و پُر کن (منظور پِیک شادی نیستا)

سلام گلایِ تو خونه، محصلایِ نمونه
قول بدین که حرف های دکتر یادتون بمونه
مرسی، همیشه قبل خواب دو تا شات بزن و راحت بخواب
همیشه یادتون باشه اول اینستا بعد کتاب

 

این آهنگها هم کلی ازش فیلم در اومد و کلی تبلیغات کردن همونایی که علف نجویده به خورد یه عده نشخوار کننده میدن، و همونایی که این آهنگ ها رو برجسته کردن و تو بوغ و کرنا کردن که اینا شادی آفرینه و برای جامعه نیازه و مردم تو مدارس نشون دادن که چقدر از حکومتشون فاصله دارن و ...و البته در مقابل با خونده شدن آهنگ سلام فرمانده که هممممممش شور بود، وحدت بود و اعتقاد بود، همون رسانه های دشمن برای خونده شدنش خودشون رو میکشن و با گزارش ها و مسخره کردن و امثال این، عقده و عصبانیتو حرص خودشون رو نشون میدن...

 

من فقط برای دوستانی که دارن حرف دشمن رو تَکرار میکنن حرف دارم؛ اونا که دشمنن، ازشون توقعی نیست، شما چرا؟؟ واقعا شما چرا حرفهای دشمن هاتون رو تکرار میکنین؟؟ واقعا فکر و منطقی هم پشت این حرف هاتون دارید؟ یا فقط میخواین تحت هر شرایطی همیشه مخالف باشید و خودمون رو تحقیر کنیم و منتظر باشیم ببینیم دیگران چی میگن چه نسخه ای برامون پیچیدن به همون ساز برقصیم؟؟

واقعا یه پدر مادر با کمترین بهره هوشی و فهم اجتماعی اگه قرار باشه بین علف زدی سمیه و سلام فرمانده یکی و انتخاب کنه، شادی رو تو علف سمیه و شات قبل از کتاب میبینه یا شور حقیقی تو سلام فرمانده بهش منتقل میشه؟؟

 

+ دیشب واسه ولیعهد تولد گرفتیم، دو تا بچه تو جمعمون بودن، اونا سلام فرمانده دوستداشتن منم سلام فرمانده براشون گذاشتم، یکی دوبار خوند، دو تا از مهمونها گذاشتن رفتن بیرون، جالب اینجاست حتی با تولدت مبارک اندی هم به زور برگشتن!! من این حجم از بی منطقی و بی درایتی و ببخشید میگم نشخوار تصورات و برداشت های غلط نمیفهمم!

 

++ پنج شنبه عصر، حدودا 150 هزار نفر اومده بودن ورزشگاه آزادی، زن و مرد، بچه و بزرگ،‌ فوق العاده پر شکوه و با عظمت؛ نکته خیلی جالبش این بود که خیلی از پدر مادرها با تمام مشکلاتی که همه مون میدونیم داریم خیلی بلند تر و پر شور تر از بچه هاشون سلام میکردن به فرمانده و عهد میبستن، و من با تمام احساس غرور و شکوه اشک شوق میریختم از اینکه این وحدت و هماهنگی و همراهی تو آحاد مردم مملکتم هست و هنوز اعتقادات قوت و شدت داره و به این سادگی نمیشه اعتقاد این مردم رو ازشون گرفت.

 

+++ از قضا ما افتاده بودیم کنار دوربین، کلی فیلم مارو ظاهرا پخش کرده بودن،‌ بدینوسیله از کلیه افرادی که به وسیله تماس،‌ پیام و شاخه گل این مورد رو به اینجانب عنایت قرار دادند کمال تشکر و قدردانی را مینماییم :)))

 

۰۷ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۱۷ ۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۹
این جانب

نشخوار

فرهنگ های فارسی نشخوار رو اینطور ترجمه کردن:

 حالتی است در حیوانات نشخوارکننده که غذای نیم جویده را از راه مری به دهان برمی گردانند و دوباره می جوند.

 

گاو و گوسفند و اینها غذای خودشون رو که تند تند خوردن برای هضم بهتر نشخوار میکنن،‌ ولی بعضی از آدم ها غذایی که دیگران به خصوص دشمن هاشون براشون جویدن رو نشخوار میکنن، خیلی تهوع آوره!

 

از دشمن توقع دشمنی باید داشت ولی از دوست توقع عقل و درایت باید داشت، اگر هم درایت و منطق ندارید اقلا نشخوار کننده حرفهای جویده شده دشمن های قسم خوردتون تو دهنتون نباشید!

 

+ واقعا درک این موضوع اینقدر سخته؟!؟ وقتی میبینین حرفی رو دارید میزنین که دشمن هاتون میزنن، اقلا یکم درنگ وتامل و شک کنین! یکم فقط!

۰۴ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۴۸ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۶
این جانب

350 میلیون

اولین بارم بود

چند سالی هست با خودم دارم کلنجار میرم که بدم یا ندم

همه ش میگم بدم این آخوندا بخورن، گردنشون کلفت تر بشه

من اصلا به این چیزا اعتقاد ندارم

خمس طبق برداشت ظاهری من از آیه واسه غنائم جنگیه، من که غنیمت جنگی نگرفتم

تا سال پیش که پول و گذاشتم کنار که بدم، گفتم بذار یه سود از این پوله بکنم اصلش و با سودش بعدا میدم، که گذاشتم تو بورس با کلی ضرر برش داشتم

تا امسال،‌ عید فطر مصمم شدم که حتما بدم؛ قانون قانونه، نمیشه جایی ش که مذاق من خوش نمیاد و قبول کنم و جای دیگه ش رو نه!

برای چندمین بار زنگ زدم دفتر مرجع تقلید، حساب کردم گفتن سیصد و پنجاه میلیون میشه سهم خمس شما

پارسال خیلی زورم میومد ولی امسال عهد کردم بذارم از عید فطر سال جدیدم و شروع کنم، رفتم سیصد میلیون ریختم به حساب دفتر مرجع گفتم پنجاهشو خودم به یه فقیر میدم ایشون هم موافقت کردن و اجازشو دادن.

چند نفری که شنیدن خیلی مسخره کردن، مطمئنم تو دلشون فحش دادن و یه خاک بر سر محکم حواله م کردن ولی فقط خانوادم گفتن خوب کردی وقتی داریم چرا ندیم بی خود گردنمون بمونه و الان احساس خوبی دارم

خدارو شکر

 

۰۳ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۳۴ ۲۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

روابط خصوصی

 

موضوع بسیار مهمیه، مایلم مطرحش کنم،‌ امیدوارم به خیلی ها بر بخوره!

(بیشتر از همه به خودم باید بر بخوره)

 

از رابطه های خصوصی ای که به واسطه وبلاگ نویسی یا سایر ابزارهای فضای مجازی ایجاد کردم خبر دارید؟؟

 

از روابطی که ایجاد کردید چی؟ خبر دارن؟؟

 

+ کلی میخواستم از نقاب های خودم و خلوت هایی که آن کار دیگر میکنم حرف بزنم دیدم جالب نیست، به همین عنوانش بسنده کردم!

 

++ میدونستین اونهایی که باهاشون رابطه برقرار کردید از روابط شما برای دیگران حرف زدن؟؟

 

بعدا نوشت: هر چی با خودم فکر کردم چطور میشه کسی به این مطلب رای منفی بده و چرا، نتونستم دلیلی برای خودم پیدا کنم!

۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۳۴ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۹
این جانب

سالن ورزش یا سالن مد؟

جمعه رفته بودیم همایش پیاده روی خانوادگی، پارک جوانمردان؛‌ رسیدیم به محل اصلی دیدم گروه های مختلف ورزشی دارن تمرین میکنن، تعداد قابل توجهی به عنوان مربی یا ورزشکار رشته های مختلف داشتن حرکت انجام میدادن...

 

نمیدونم چرا مارک لباس ها و کفش هاشون،‌ برجستگی ها و فرورفتگی های بدنشون، خطوط لباس زیرشون، قرمزی لباشون، ریش بلند و آنکادرشون، پتینه کاری های رو صورتشون، قِرِ تو کمر و اندامشون، نگاه های لاشیانه و مخ زنانه شون، لاس زدن ها و دست مالی های مویرگی شون، بیشتر از هر چیزی به چشم میومد!

 

هر چی خواستم با خودم کنار بیام که مشکل از نگاه منه، راستشو بخواین نتونستم.

۲۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۵:۳۵ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۶
این جانب

کالابرگ

اغلب دوستان کوپن یا کالابرگ خاطرشون نمیاد، اینطور بود که یه سهمیه ای سالانه با دفترچه میدادن، که مثلا 100 تا برگ کوپن داشت و با این ها میتونستیم هر فصلی یا هر مقطعی جنس کوپنی بخریم، اون موقع ها مثلا هر فصل کوپن قند و شکر اعلام میشد، اگر مصرفش نمیکردیم دیگه نمیشد اون شماره کوپن رو برای محصول دیگه ای مصرفش کرد

مدتی است دارم به این موضوع فکر میکنم که عشق و دوست داشتن هم سهمیه بندی داره، اگه کوپن هامون رو برای کسه دیگه مصرف کنیم دیگه جایی برای مصرف ش برای اونی که بایده نخواهیم داشت.

 

وقتی قبل از ازدواج یا هر رابطه ای که عمق و اصالت داره اون میزان از عشق و علاقه مون رو برای کسی دیگه صرف کنیم دیگه علاقه ای نمیمونه برای کسی که باید بهش عشق بورزیم و این قانون طبیعته؛‌ به خاطر همین مخصوصا جوون ترا خیلی مراقب باشن عاشق کی میشن و به کی دل میدن!

۲۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۲۸ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

هفتاد درصد

امروز رفتم سامانه یارانه ببینم چرا به من کمک معیشتی ندادن، وارد که شدم اطلاعاتم کامل بود، دوتا ماشین، خونه نبود، ولی زده بود درآمد خانوادگی شامل همسر سود بانکی و... ۱۸ میلیون درآمد خانوار، ۹ میلیون تومن مصرف ماهانه ...

زده بود، شما در دهک هشتم هستید یعنی از میانگین هفتاد درصد مردم وضعیت بهتری دارم

 

وقتی اینا رو دیدم، خیلی ناراحت شدم، که میانگین درآمد و وضع معیشتی هفتاد درصد مردم کشورم پایین تر از منه.

۲۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۲:۱۸ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۴
این جانب

دینامیت

تو خوندن خیلی از وبلاگ ها یا صفحات مجازی خیلی تفاوت میتونم ببینم

مخصوصا تو بیان یه عده مثلا فضاشون فضای حوزویه، اصلا تو یه باغ دیگه ای هستن، از ولایت میگن،‌ از اینکه حتی به خاطر ولایت بچه میارن،‌ از حجاب و محرم نامحرمی میگن و همه چیشون معطوفه به این چیزها ...( البته یه عده شون که بیشتر ادعای مقدسی و محرم نامحرمی میکنن،  تو نظرات و پیام هاشون با مرد یا زن نامحرم لاس میزنن؛ البته به ما میگن همفکری، تضارب آرا و امثال ذلک!)

یه عده فضاشون خواننده های کره ایه

یه عده فضاشون دغدغه های سطحی اجتماعی، کتاب میخونن،‌ عشق رمان و سریال خارجی و این جور چیزان، واسه سگ ها و حیوانات مطلب مینوسن و تو همون کف وسطح باقی میمونن و اگه کسی بگه بهشون  یکم عمق بگیرید سریع موضع میگیرن و ...

یه عده از پوشک بچه میگن تا کرایه خونه شون، از ازدواجشون و خواستگاراشون حرف میزنن،‌ یا از محل کارشون یا دغدغه های مادی و به روزشون، انقدر نق میزنن از وضع موجود و از زمین و زمان مینالن در حالی که خودشون هیچ غلطی نمیتونن بکنن

یه عده تو توهمات عاشقانه و مود افسردگی و شکست و نا امیدین، تو فضای خیال و قصه و آرزوهای خیالی ...کلا اینا بیشتر مخشون باد میده و نمیشه رو هیییچیشون حساب کرد از بس تعطیلن!

یه عده هر چی تو اخبار دروغین و فضای اینستا پر میشه حرف میزنن بدون اینکه راست و دروغش رو بدونن، یعنی فقط زر میزنن و هیچ منطقی ندارن

 

یه عده ... یه چیزی عین این فیلم دینامیت، فضاها خیلی از هم دوره...

 

نمیدونم چرا!

با اینکه همه اینها هستم ولی حرف هیچ کدومشون رو نمیفهمم،‌ همه شون واسم غریبه ن؛ احتمالا دنیای من دنیایی غیر از دنیایی است که اونها دارن نشون میدن.

۱۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۱۵ ۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۹
این جانب

دیدار و دلتنگی!

سلام 

با کمی تاخیر عید همگی مبارک باشه

 

ایام تعطیلات جون میده بری مسافرت، تعطیلات عید بزرگ فطر رو رفتیم سفر، همیشه تو سفر، آدم ها برام جذابن تا محیط؛ یعنی بیشتر از اینکه از کوه و دشت و مجتمع تجاری خوشم بیاد از آدم هایی که قراره برم ببینم لذت میبرم و انقدر ذوق همنشینی باهاشون دارم که حواسم به محیط اطراف نیست.

 

تو این سفر هم همینطور بود، مجردی رفتم سفر و برای سرکشی و دیدن بخشی از اقوام که سه سالی بود ندیده بودمشون راهی شدم و چقدر دیدن آدم ها و دیدن فامیل و قوم و خویش لذت بخش و شورآفرینه

 

دوست داشتن و علاقه بین منسوبین از نوع دیگریه، با همه تفاوت های فرهنگی این دلتنگی ناشی از علاقه نَسَبی به شدت اختلاف ها رو کناری میزنه و همه چیز میشه اشتراکات و علایق مشترک و بالتبع لذت بردن های باهمی و در کنار هم...

 

تو این سفر با اقوام مافیا بازی کردیم، چقددرر لذت بخش بود،‌ چقدر بازی کردن لذت بخشه!

 واسه همینه بچه ها انقدر بازی کردن رو دوست دارن

 

 

+علیرغم اینکه تهران، معضلاتی داره، ولی نکات مثبت خیلی زیادی هم داره، ولی من فارغ از منفی و مثبت های تهران هر وقت به سفر میرم دلم برای تهران تنگ میشه، واقعا دوستش دارم و دلتنگشم.

دلم برای ترافیک و آلودگی ش تنگ میشه، دلم برای خونه م تنگ میشه.

اینجا کلی چیزهای قشنگ داره که بخوام دلتنگش باشم.

۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۱۲ ۱۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۵
این جانب

غاصب!

تصور کنین:

  • ده بیست سال برای به دست آوردن چیزی تلاش میکنین،‌ شب و روز کار میکنین و قناعت میکنین تا جمع کنین،‌ اون وقت یه نفر هفت پشت غریبه میاد یه شبه خودش رو مالک تمام اون چیز میدونه و چنان مفت و راحت مصرفش میکنه چون زحمتی برای به دست آوردنش نکشیده، تازه اگر هم بهش ندی به زور میتونه همه شو بالا بکشه یه آبم روش!

 

  • یا اینکه شما مادری هستی سی چهل سال پسرت رو تر و خشک کردی،‌ از جون براش مایه گذاشتی،‌ نخوردی دادی بچه ت خورده؛ اون وقت یکی که هفت پشت غریبه است یک شبه میاد میخواد صاحب روان و اعصاب و جسم و جان و وقت و مال اون بچه ت بشه، و بچه رو ازت بگیره و توقع داشته باشه که همه چیه بچه ت مال اون باشه!

 

حالا کی غاصبه؟؟

۱۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۸:۲۵ ۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۶
این جانب

زندگی پس از زندگی، خجالت از فکرهام!

برنامه این پسره ایمان تو زندگی پس از زندگی نکات خیلی جالبی داشت، یه نکته ش خیلی برام برجسته تر بود و اون اینکه حتی میتونست فکر ها رو هم بخونه، هر چند قبلا هم شنیده بودم و اینکه اون پرستار یسیگاریه حتی روش نمیشد به خانواده ش نشون بده که سیگاریه و مجری حرف جالبی زد چطور ما از خانواده مون خجالت میکشیم ولی از خدا نه!

 

از اون روز تا حالا دارم همه ش به کارهای غلطی که کردم و فکر های زشتی که داشتم فکر میکنم، خدایا یعنی روح مردگان پیشکش چطور تونستم محضر خدا همچون کارایی و فکرایی بکنم !!!؟//

 

شماها نمیدونین چه غلطااااااااااااااااااااااایی کردم آخه...

 

 

۰۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۱۵ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۵
این جانب

پول زیادی (گوشی همراه)

من همیشه گوشی دکمه ای داشتم،‌ هفته پیش به خاطر داستان هایی رفتم و یه گوشی هوشمند خریدم (میتونین تو دلتون بگید مبارک باشه)، کلی گشتم تا یه گوشی با مشخصات فنی قابل قبول برای نیاز خودم پیدا کنم(رم 4 انتخاب کردم یه وقتی خواستم برنامه ای نصب کنم یا به روز رسانی اندروید کم نیاره، حافظه ش هم 64 گیگ به نظرم کافیه، چون کمتر اصلا نداشت، دوربین یه دونه هم کافی بود ولی جنسی با مشخصات یک دوربین نبود و پردازنده و گرافیکش هم در حدی بود که کارم رو راه بندازه و همین چیزا)، با چند تا مشورت و مقایسه به یه مدل گوشی رسیدم که بین سه میلیون تا 4 میلیون تومن بود. 

 

چند شب پیش یه جا مهمونی بودیم ،‌یه آقایی حدودا 30 ساله اومد گفت چرا گوشی بازی نمیکنی، اینستا نصب نکردی ؟؟

گفتم نه اینستا میخوام چی کار!؟  

گفت من دیروز رفته بودم یه گوشی اپل بخرم،‌ 40 میلیون تومن، شنیدم دولت فلان فلان شده داره گرون میکنه(جالبه گوشی ای که الان دستشه حدودا 25 میلیونه) !

 (تو دلم گفتم بهش، 40 میلیون میخوای بدی به گوشی ای که نهایتا کار یه گوشی دو میلون تومنیه .. از اینستا و دیوار و فیلم و تلگرام و همین چیزا )

بعد حرف مودم و اینترنت شد، اون یکی گفت نت میخواین مودم و روشن کنم 500 گیگ اینترنت مونده یک ماهه تموم میشه،

گفتم مگه چقدر خریده بودی؟

گفت 1500 گیگ! حدودا 800 هزار تومن یکساله!

بازم تو دلم گفتم 1500 گیگ میخوای چیکااااااررر!!!

 

جالبه، هر دوشون خیلی بیشتر از نیازهای ضروریشون و به راحتی درآمد دارن، خب چی جوری خرج کنن؟!؟

 

کم نداریم از آدم هایی که اینطوری پول درمیارن و اینطوری هم خرج میکنن، هر چند کم نداریم از خانواده هایی که حتی نون شب ندارن ولی نیاز تامین گوشی و نت و این چیزا براشون اولویت داره .. تقریبا کم داریم کسی که از گوشی استفاده بهتری بکنه و پولش رو درست مصرف کنه!

۰۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۲۵ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۷
این جانب

پول زیادی

بیاین تصور کنیم:

وقتی شما تو جیبتون 1000 تومن دارید، اگه یه نون 500 تومن باشه، اون هزار تومن رو تقسیم میکنین و دو تا نون میگیرین که بخورین، اون نانوا هم نمیتونه قیمت نون ش رو دو برابر کنه چون نون هاش میمونه دستش و کسی نمیخره !

ودیگه فکر خرید یه وسیله غیر ضروری مثلا گوشی اپل 10هزار تومنی نمیافتین چون پولش رو ندارید.

 

حالا اگه 5 هزار تومن داشته باشید نون رو به شما بدن 600 تومن هم به اندازه کافی پول دارید و میخرینش، حتی اگه 1000 تومن هم بدن باز میگین گور باباش من قبلا دو تا نون با پولم میتونستم بخرم الان دو تا نون میشه دو هزار تومن تازه 3 هزار تومن هم تو جیبم میمونه ... تازه دو سه ماه هم میتونین پس انداز کنین و برید گوشی اپل 10 هزار تومنی بخرید یا وام بگیرید و ...

 

این قصه ی امروز ماست، انقدر تو جامعه پول زیاده که هر کسی برای محصول خودش قیمتی میذاره و همیشه هم آدمی هست که بااون قیمت خرید کنه، در حالی که اگه آدمی نباشه که خرید کنه قطعا دیگه با اون قیمت نخواهد فروخت؛ 

 

حجم پولی که تو کشور هست بسیار بسیار زیاده و دولت ها هم جرات جذب و کاهش این حجم پول رو ندارن، تصور کنین بنزین الان از آب معدنی ارزون تره، ولی دولت به خاطر مسائل اجتماعی و امنیتی خودساخته جرات افزایش بنزین رو نداره، حتی جرات نمیکنه مالیات ها رو افزایش بده چون عمده اون درآمد ناشی از پول های زیاد میره تو جیب مغازه دار و کاسب و تاجر وکارخونه دار و جالب اینجاست همین آدم ها کمترین سهم ازمالیات کشور رو دارن میدن و دولت جرات ورود به این قضیه رو نداره

 

متاسفانه قیمت نفت داره بالا میره و از اون متاسفانه تر حجم زیادی از دلارهای نفتی داره به کشور سرازیر میشه، من همیشه میگم از امریکا بابت تحریم هاش باید ممنون بود چون اگر تحریم های امریکا نبود ما الان یک کشور عقب افتاده مفت خور میشدیم و تو هیچ زمینه ای به خودکفایی و استقلال نمیرسیدیم و تقریبا هیچی از خودمون نداشتیم و همه چیزمون وابسته به دیگران میبود.

 

به نظرم کلا هر چی رو ما بیشتر فشار باشه بیشتر از قابلیت هامون میتونیم استفاده کنیم و داروی درد امروزمون کاهش حجم پول دست مردم با ابزارهایی مثل مالیات گرفتن از مشاغل و به خصوص مالیات از حساب های بانکیه که به شدت باید مورد نظر باشه ، اینطوری دولت درآمد های ریالی خواهد داشت و ارز رو اینجا بدون هیچ دلیلی تبدیل به ریال نمیکنه که حجم ریال نا به جا افزایش پیدا کنه.

 



+ دوستان از نظر کلان به قضیه حجم پول نگاه کنین و بحث عدالت اجتماعی رو مطرح نکنین، چون همین حجم زیاد پول عدالت اجتماعی و عدالت توزیعی رو تحت الشعاع قرار میده، مثلا اگر از کسایی که حجم زیادی پول تو حسابشون گردش میکنه بیشتر مالیات بگیرن میشه گفت درصد زیادی از عدالت میتونه محقق بشه ولی الان جماعت دلال و کاسب و کارخونه دار و تولید کننده بیشترین سود و کمترین مالیات رو میدن

 

  

۳۱ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۳۹ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۷
این جانب

لطفا غُر بزنید!

به نظرم یکی از بزرگترین نعمت هایی که میشه تو دوران تشنج و ناراحتی داشته باشی اینه که یکی و داشته باشی باهاش بشینی یه دل سیر از وضعیت خودت و خودش غُر بزنی و غُر بشنوی!

 

واقعا میگن غُر زدن عمر رو طولانی میکنه رو باور کردم.

 

+ ممنونم :)

۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۵۷ ۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

لال

خیلی وقت ها به این نتیجه میرسم که اگه لال باشم و حرفی نزنم خیلی بهتره...

 

هر چند اون روز تو تلویزیون گفتن غر زدن عمر رو طولانی میکنه ولی من ترجیح میدم لال باشم.

 

 

۲۷ فروردين ۰۱ ، ۱۴:۱۰ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

زندگی پس از زندگی...

واقعا محشره

یعنی پارسال تا چندین ماه تحت تاثیرش بودم و همه میدونستن اگر غیبتی نمیکنم و با کسی بد حرف نمیزنم اثر این برنامه است و هر جا یهو از کوره در میرفتم یا حرف بدی میزدم میگفتن فلانی زندگی پس از زندگی!! و من خاموش میشدم 

 خدا خودش بهمه مون رحم کنه از کارهامون

 

روزهای ماه مبارک، شبکه چهار، ساعت شش و نیم

۲۰ فروردين ۰۱ ، ۱۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۴
این جانب

مجردان

اطراف من تعداد قابل توجهی از دختران و پسران مجرد هست، هم در همکاران هم آشنایان و هم اقوام و نزدیکان ...

سن شون از سی و چهل هم رد شده ...

تقریبا همه شون هم مشغول کارن و دستشون به دهنشون میرسه ...

 

خواستم بگم ...

۱۵ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۱۷ ۱۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۴
این جانب

من اگر داور بودم...

من اگر داور عصر جدید بودم:

  • بدون تحلیل منطقی و عقلانی نظر نمیدادم
  • بر اثر فشار جو و احساسات نظر نمیدادم
  • استانداردهای دوگانه تو انتخاب هام نداشتم، یکی و به دلیلی رد و به همون دلیل تائید نمیکردم
  • بجای پشتک بارو دلقک بازی بی معنا و مقصود به طنز که نمود دردهای واقعیه و هنر کاربردی و اصیل اهمیت میدادم.
  • اینکه چندتا دختر بچه بهم لگد بزنن و قیافشون عین پسرای خشن شده هیچ حسن و استعدادی نیست
  • اینکه یادم باشه افغانستان، یه جاییه عین کردستان، سیستان، آذربایجان و مازندران... و افغانستانی هموطنه، نه مهاجر
  • و...
۱۰ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۱۹ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۴
این جانب

الهی به امید تو

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا سلام

خدایا شکرت

خدایا ممنونم ازت بابت همه نعمتهایی که بهم دادی و میدونم نعمتن یا حتی خودم خبر ندارم

 

خدایا ازت خواهش میکنم قرن جدید رو برای همه مردم دنیا قرنی همراه با برکت، ایمان، توبه، عبودیت، صلح، سلامتی، دوستی، صفا، مهربانی و فهم درست و حقیقی قرار بدی و عاقبت همه مارو ختم به خیر کنی.

 

الهی شکر، من خیلی خوش بینم به قرن جدید

 

ان شالله قرن جدید رو با سلامتی و رضایت و برکت و ایمان به اتمام برسونید

 

اگر قرن قبلی از من یا هر کس دیگه ای کدورتی به دل دارید امیدوارم حلال کنید و ببخشید و با مهربانی و گذشت قرن تازه رو شروع کنید.

 

۰۱ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۴۵ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۴
این جانب

اعجوبه ها

دقت کردین، تو اعجوبه ها بچه ها با لمس مادرشون رو میشناسن و در آغوش میکشنشون در حالی که سر باباشون خاک میریزن!

 

این حجم از تحقیر مرد و پدر تو رسانه ها شرم آور و مخربه

۱۸ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۵۵ ۹ نظر موافقین ۹ مخالفین ۶
این جانب

حوصله

بعضی وقت ها آدمها حوصله هیچ چیزی رو ندارن؛

وقتی حوصله نداری ساده ترین کارها برات سخت و طاقت فرسا میشه، برعکس وقتی سرحالی و ذوق و شوق داری سخت ترین کارها برات ساده میشن ...

 

یکی از همکارها اومده تو اتاق برگشته بهم میگه خوش به حالت فلانی، فارغ از همه چی و همه جا سرجات نشستی داری حال میکنی!

 

و من فقط بهش لبخند میزنم، انقدری حوصله ندارم که حتی بخوام یه جمله جوابشو بدم ...

۱۸ اسفند ۰۰ ، ۱۱:۳۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۴
این جانب

یکمم شاکر باشیم، چی میشه مگه؟!

یکی دو تا وبلاگ هست، همه ش و در هر حالی ناله میکنن، غر میزنن، نق میزنن، انتقاد میکنن، وارد و غیر وارد بودنش مهم نیست، همیشه نالان بودنش برام خیلی اذیت کننده بود، دیگه سعی میکنم نرم بخونمشون؛

هرچند حس میکنم خود من هم زیادی دارم نق میزنم، بهتره یکم از وضعیت خوبم شاکر باشم، یکم از اطرافیانم شاکر باشم و ممنونشون باشم، به خصوص خانواده و عیال و کار و بار و زندگی و ... و حتی زن هایی که چپ و راست نسبت بهشون انتقاد میکنم، خداییش نبود زن تو خونه واقعا روح و رنگ و عطر رو از خونه میبره، درسته بلان و رو مخ و مدعی و متوهم ولی نبودنشون قابل تحمل نیست، اتفاقا همون خصلت هاشون باعث میشه که بتونن مردها رو تحمل کنن و کنارشون زندگی کنن، خدایا بابات همه نعمت هات شکر، خیلی چیزا هستن که ممکنه ما فکر کنیم خوب نیستن و لی برامون خوب باشن، پس بابت همه چیزت شکر!

 

خدایا:

همه مجردها ها رو به زودی زود و خیریت متأهل کن!

همه متأهل ها رو به زودی زود بچه دار کن!

 همه بچه دارها رو بهشون بچه بعدی رو بده!

۱۵ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۵۱ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

شما هم شنیده بودین؟؟؟!!

  • من شنیده بودم یه عده حنجره پاره میکردن که ورزش رو نباید سیاسی کرد، شما هم شنیده بودین؟؟!!!

 

  • شنیده بودم کشته شدن یه چشم آبی هزارن برابر از کشته شدن هر روز هزاران یمنی و افغانستانی و عراقی، سوری و سومالیایی و بورکینافاسویی و روهینگیایی برای جامعه جهانی مهم تره، شما هم شنیده بودین؟؟!!!

 

  • من شنیده بودم فیفا و یوفا و کمیته بین المللی المپیک اجازه هیچ کار سیاسی و مذهبی رو نمیدن، شما چی شنیده بودین؟؟؟؟!!

 

  • وقتی افغانستان و عراق رو امریکا و چند تا کشور دیگه اشغال کردن، یا تو یمن هر روز بمب سر مردم خالی میکنن، یا تو سوریه مردم رو یه عده مزدور قتل عام میکنن، یا بمب سر عروسی مردم تو افغانستان میندازن یا تو نیجریه و کشورهای افریقایی کشت کشتار و غارت کار هر روز شبهه نظامیایی مورد حمایت غربه کسی نباید سوئیفت اون کشورهای حامی رو قطع کنه، یا تحریمشون کنه، یا نذاره سرود ملیشون تو مسابقات جهانی پخش شه یا ... چون اونا داشتن اقدام پیشگیرانه در راستای حقوق بشر و منافع ملیشون ده ها هزار کیلومتر اون ور مرزهاشون انجام میدن!

 

 

  • شنیده بودین موقع بمب باران یمن، محاصره اون کشورکه منجر به قحطی شدو جان هزاران کودک و نوزاد به خطر افتاد، بانک جهانی و سازمان ملل چند میلیارد کمک بلاعوض به اون کشور کنن، یا تو محاصره و جنگ غزه همینطور، فقط اوکراینه تو روز ششم بانک جهانی ۳ میلیارد. دلار کمک و امریکا و باقی کشورهی متمدن و مترقی جهان میلیاردها کمک مالی و نظامی بهش کردن، این درحالیه که پول مردم افغانستان رو بلوکه کردن، مردمی که بیش از هر وقتی به پول خودشون نیاز دارن

 

 

 

-چیزهای جدیدی نیست که میشنویم، فقط خیلی وقتها یادمون میره که اینا رو شنیده بودیم!

۱۱ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۰۸ ۳ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۵
این جانب

واشنگتن ـ بغداد یا لندن ـ هرات!؟

فاصله واشنگتن تا بغداد بالغ بر 10 هزار کیلومتره، پرواز مستقیم تقریبا 19 ساعت طول میکشه که از امریکا بیاد عراق؛

اشغال عراق  با ائتلاف 31 کشور به فرماندهی امریکا از جمله انگلستان، لهستان، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و کانادا ( ۲۴۸٬۰۰۰ سرباز از ایالات متحده، ۴۵٬۰۰۰ سرباز از بریتانیا، ۲٬۰۰۰ سرباز از استرالیا) صورت گرفت.

 

فاصله واشنگتن تا هرات یا کابل هم تقریبا همینه یه هزار کیلومتر شاید دور تر... همین کشورها هم اونطور اشغال کردن و هر روز عروسی هاشون با بمب های امریکایی و انگلیسی عزا میشد

 

از ویتنام و کره و کشورهای افریقایی از سودان و الجزایر گرفته تا گینه و کشورهای امریکای لاتین که فرانسه و بلژیک و پرتغال و باقی کشور های به ظاهر متمدن ولی در واقع متوحش امروز با جنگ و خونریزی اشغالشون کردن و الانم دارن توشون جنگ راه میندازن هم چیزی نگیم بهتره.

 

در حالی که بشار اسد تو کشورش از تمامیت ارضی و کشتار مردمش دفاع میکنه

ایران کنار بشار اسد از حمله داعش به مرزهاش و توحش ساخته شده و حمایت شده همین کشورهای غربی داره دفاع میکنه

مردم یمن و بحرین داخل کشورشون دارن از خواسته ها و استقلالشون دفاع میکنن

روسیه با اوکراین مرز مشترک داره و دلیل اصلی حمله و تهاجم نظامیش، به خاطر عضویت اوکراین در ناتو به عنوان پیمانی علیه منافع و امنیت روسیه است، یعنی کِرم رو یکی دیگه ریخته، دوتا کشور رو به جون هم انداخته الان از دور داره دعا میکنه!
 هر چند این تهاجم نظامی اصلا قابل قبول و دفاع نیست ولی این اصلا شبیه تهاجمات و ویرانی های کشورهای غربی علیه کشورهی افریقایی و عراق و افغانستان نیست.

 

+ واقعا آدم حالش از تعفن رسانه هایی که یه عده مزدور بی جیره و مواجب و احمق دارن سر میدن به هم میخوره، گند وقاحت و حماقت و سرسپردگی و حقارتتون دراومده یکم خجالت بکشید و خفه شید تورو خدا!

نوکری غربی ها آخرش عین یه آشغال دور انداخته شدنه، نمیبینید!؟؟!

 

+ امروز از جلوی سفارت اینگیلیس رد شدم، دیدم پرچم اوکراین رو سردر شون گذاشتن، پدرسوخته تر و پست تر و مکارتر از اینگیلیسا هیچ حکومتی نیست، اوکراین رو انداخته جلو عین گوشت قربونی، الان ولش کرده ولی نشون میده که حمایتش کرده، یا اونیکی فقط از راه دور براش دعا میکنه

 

۰۷ اسفند ۰۰ ، ۱۱:۱۱ ۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۵
این جانب

صیانت از خودفروختگی

تلگرام و اینستاگرام همه اطلاعات شخصی جامعه وسیعی از مردم ایران رو داره، مگه چیزیه؟؟اطلاعاتی مثل مخاطبین و تماس ها، پیام ها و مکان ها و ارتباطات و همه مسائل خصوصی و امثال این ...

تلگرام یه شرکت روسیه و فیس بوک مالک اینستاگرام و واتس آپ یه شرکت امریکاییه که تقریبا تمامی اطلاعات سایبری تک تک افراد این کشور رو دارن، همه پیام ها همه روابط و همه چیو ... 

جالبه رسانه های زیادی و جمع کثیری از پیروان اونها امروز دادشون در اومده از طرح صیانتی که حتی اگر محدود کننده باشه باز راه دوری نمیره و لازمه؛

عین تسلط گوگل به عنوان بستر تمامی نرم افزارهای موبایلی که همه چیه مارو رصد میکنه، یادمون باشه گوگل اطلاعات به مراتب خیلی بیشتری از ما رو در اختیار داره ... و الا محض رضای خدا خدمات رایگان به کسی نمیدن...

 

تا حالا با خودتون فکر کردین امریکا واردات همه چی تا قرص و دارو رو تحریم کرده، چرا خدمات سایبری و اینترنتی شو تحریم نمیکنه؟؟

یا وارد کنندگان و مسئولین واردات دانشمند ما چرا اجازه ورود هیچ کالای امریکایی نمیدن جز اپل و امکانات ارتباطی شرکت های وابسته!؟؟

 

جالبه همه چیمون رو دشمن هامون بدونن خوبه، ولی حاضر نیستیم با شبکه داخلی خودمون رو وفق بدیم

از اون جالب تر اینه که بالغ بر نود و چند درصد نت چرخی های این مملکت هرز و باطله و علافیه باز نمیدونم به چی گیر دادن!

 

شبکه ملی اطلاعات از آزادسازی سواحل، از ساخت 4 میلیون مسکن و از ایجاد اشتغال و هزاران چیز دیگه واجب تره، همه میدونیم اطلاعات با ارزش ترین چیز در دنیای امروزه؛ ما داریم مفت مسلم اطلاعات هویتی و کاری و ارتباطیمون رو به امریکایی ها تقدیم میکنیم و جالبه برای محافظین و صیانت کننده هاش شاخ و شونه میکشیم!

نمیدونم چه مرضیه دوست داریم همه چیمون برعکس باشه!

 

همین امریکای آزاد با تجارت آزادش وقتی شرکت هواوی تو زمینه ارتباطات تو امریکا داشت فعالیت میکرد همه تلاش سیاسی و اقتصادیش و کرد حتی مدیر اون شرکت رو بازداشت کرد، یادتون نیست؟؟

یا شبکه تیک تاک چینی تو امریکا خاطرتون هست تا حد وزیر امور خارجه امریکا نسبت به سانسور و ممنوعیتش واکنش نشون داده شد و اقدام شد و هیچ امریکایی و رسانه امریکایی بابت این محدودست نه تنها انتقاد نکرد که همه همدل منافع ملی خودشون رو میدیدن...

 

اونا میفهمن ولی ما چی؟؟ ما علاقه به خود زنی داریم، خود فروختگی شده بخشی از فرهنگ ما؟؟

یه جایی باید در مقابل خودفروخته ها از خودمون صیانت کنیم

 

 بعدا نوشت:

تصور کنید، مرزبان های این کشور دست از کارشون بشکن، یا مردم بخوان که مرزبانی ها رو تعطیل کنن و همه مرزها باز و بی صاحب باشن، چه اتفاقی میافته؟؟
چرا برای مرزهای اطلاعاتی و سایبری مرزبان نداشته باشیم؟؟ ها

 

۰۴ اسفند ۰۰ ، ۱۳:۴۳ ۱۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۹
این جانب

بی جامه

یکی از عقاید بنده داشتن پوشش راحت در منزل و بیرون از منزله؛ (البته غیر از موارد رسمی) البته منظورم از راحت بودن لخت و پتی بودن نیست، با زیرپیراهن و شلوارک بودن نیست، چون واقعا زشته آدم تو خونه با لباس زیر بگرده حتی اگر کسی نباشه هم رعایت میکنم ولی منظورم پیژامه یا همون بیجامه است، آخه وقتی میشه راحت بود چرا باید مهمون میاد من باید شلوار رسمی بپوشم یا گرمکن ورزشی اندامی و جذب بپوشم 

این معضل تو انتخاب لباس ها هم موج میزنه، هزار بار گفتم من علاقه ای به جذاب بودن و ریخت شیک و پیک ندارم ولی نمیدونم چرا باید تو لباس های تنگ عذاب بکشم...

 

تو رو خدا مرداتون رو مجبور به پوشیدن لباس هایی که توش راحت نیستن نکنین.

 

+ جالبه، مردها واقعا مخلوقات مستضعف و مستثمر و بی اختیاری هستن، حتی حق انتخاب ریش و سیبیل و مدل لباس خودشونم ندارن

۰۲ اسفند ۰۰ ، ۱۳:۴۲ ۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۷
این جانب

رهن و اجاره

ما یه خونه کوچولو تقریبا پائین شهر داریم، که اجاره ش دادیم؛ امسال خانم مستاجر گفت نمیتونه کرایه بده و میخواد تخلیه کنه، ماهم سخت نمیگیرم، هر وقت کسی نخواد قبول میکنیم و یک ماه جریمه و اینا ازش نمیگیریم ...

خونه رو با یه رهن معقولی اجاره ماهی 2.5 کرایه داده بودم، گفتم با همون رهن فوق ش آگهی میکنم 3.5 و بعدش تخفیف میدم 3 میلیون؛ 

تو دیوار اگهی که ثبت شد دیدم انقددددر زنگ خورد گوشیم خاموش شد؛ سریع آگهی رو برداشتم فرداش رهن و بالا بردم اجاره رو هم گذاشتم 4.5 باور کنین باز زنگ میخورد، چند نفر بودن ندید خواستن، گفتن واسه ما بذار کنار ... بالاخره سه نفر رفتن و دیدن و سه تاشون هم گفتن ما میخوایم؛ منم مونده بودم این وسط، یکیشون گفت من بیشتر میدم ...

منم گفتم به اولین نفری که زنگ زد میدم، همین کارم کردم

یه آقای 65 ساله بود خیلی تمیز و با شخصیت بود، و خودش گفت نصف خونه سعادت آبادم رو به نام خانمم کردم، نصف دیگه شم با مهریه بالاکشید و من تو این سن مستاجرم ...(در حالی که 5 تومن هم میرفت دادم 4 میلیون، طرف خودشم نخواست ولی من رهن رو هم کم کردم براش)

جالب اینجا بود، تو راه که داشتم میرفتم یه خانمه زنگ زد گفت من پزشکم، گفتم دارم میرم قولنامه کنم، گفت من بیشتر میدم زنگ بزنین بگید منصرف شدین!!(تازه خونه رو ندیده بود!)

یه خانمه دیگه زنگ زد، گفت آقا تو رو خدا فسخ کنین به ما بدین! ما اول دیدیم و زنگ زدیم، گفتم خانم شما به من زنگ نزدین، گفت به شوهر بیشعورم گفتم زنگ بزنه ها رفته بود مسافرت پشت گوش انداخته، تو رو خدا به ما بدین خونه رو ...

 

+ عمده دلیل این افزایش، بالا رفتن بیش از حد نقدینگی تو جامعه است، انقدر حجم پول بالاست که اجناس رو داریم به چند برابر قیمتی که ارزش دارن میخریم؛

 امروز آقای خامنه ای خدا پدرشو بیامرزه نامه مهمی به مجلس دادن، واقعا به جا و درست بود.

۳۰ بهمن ۰۰ ، ۰۹:۳۱ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۷
این جانب

بچه های بیچاره

دیروز دوباره زن همسایه با شوهرش دعوا راه انداخت، جیغ و داد و شکستن وسایل و در اومدن صدای شوهره که تقریبا هیچ وقت صداش در نمیومد... این وسط بچه هاش التماس میکردن به باباش که تو رو خدا دعوا نکن، صدای جیغ و گریه بچه ها به وضوح شنیده میشد و من مثل دختر بچه ها این ور دیوار فقط اشک میریختم ...

 

شب خوابم نبرد،‌ بی بهانه اشک میریختم،‌ همش دلتنگ بابام بودم؛ نصفه شب شبکه دو یه فیلم سینمایی گذاشت به اسم کفش های‌آهنی، یه فیلم روسی راجع به جدا کردن یه بچه از پدرش، توسط مادربزرگ مادری و دادگاه و کارشناسانی که همه زن بودن و به ناحق پدری رو از فرزندش جدا کردن، من با دیدن این فیلم هم فقط اشک میریختم...(جالبه روزش هم فیلم خانم دات فایر رو دیدم که مردی مجبور شده برای دیدن و بودن کنار بچه هاش خودش رو در نقش یک پیرزن پرستار جا بزنه ...)

 

دلم برای اون بچه ها میسوزه که به خاطر خودخواهی و حماقتهای برخی والدین، یا قوانین احمقانه حضانت عذاب و سختی میکشن و نمیتونن از زندگیشون اونجور که باید لذت ببرن.

 

 

۲۷ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۰۵ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

بانو قدس!

مستند بانو قدس، زن امام رو چند شب پیش شبکه مستند نشون داد، نمیدونم دیدید یا خیر، اما چند نکته جالب داشته که علاقه مندم در ادامه بهش بپردازم:

  • علاقه روحانیون به دخترهای بازاری جالب توجهه، اینکه یه آخوند چندین ماه خواستگاری یه دختر بازاری ای بره که نه دیده نه شناخته خیلی برام جالبه! (من خودم با وجود تعدد خواستگاری های که رفتم هر جا خوشم نمیومد یا طرف ناز میکرد، میرفتم سراغ کسه دیگه و نمیتونم بپذیرم یه مرد خودش رو خفیف کنه و با وجود مخالفت اصرار به ازدواج با یه دختر بکنه )
  • خیلی ها تو نامه های امام به تصدق و مکالمات عاشقانه اونها استناد میکنن در حالی که علاقه این خانم به همسرش نبوده و دو تا بچه ش رو به مراتب بیشتر از شوهرش میخواسته که در جای جای این مستند داره ازش حرف میزنه و جایی از تصدق های یک طرفه شوهرش پاسخ داده نشده و همه جا صرفا تحمل شوهر یا نهایتا همراهیش بیان شده.
  • جالبه این خانم وقتی رفته پاریس(نوفل لوشاتو) براش مطلوبیت داشته، تازه خوشحال شده، نه به دلیل شرایطی که انقلاب و شوهرش میتونسته پیدا کنه، بلکم به خاطر فضای اون کشور و علاقه ش به فرانسه؛ توی مستند دیگه جالبه زن شهید مهدی عراقی هم وقتی شوهرش میره فرانسه برای همراهی امام منتظر بوده شوهرش از اونجا لباس و عطر و این چیزا بخره (زن ها دراین حد عمیق و تو باغن)
  • از همه جالب تر در بحبوحه فشارهای اقتصادی و جنگ تحمیلی شوهرش رو که رهبر مستضعفان جهانه مجبور میکنه برای عمل چشم خودش بفرستتش فرانسه و اونجا یه عمل جراحی که تو ایران میشده رو انجام داده...
  • وضعیت اعتقادی و ظاهری زن و عروس و نوه ها و نتیجه های امام خیلی روشنه... به نظرم اعتقادات پدربزرگ و مادربزرگشون تو رفتارهاشون اثر گذاشته ...

+ الان دوستان ممکنه باز متهم کنن به زن ستیزی، متاسفانه بیان واقعیت و استناد به شواهد متقن رو هم برخی تاب نمیارن.

++بنظرم تقدیس مطلق پدیده یا فردی، باعث ایجاد بی اعتمادی به مبانی اون پدیده یا فرد میشه، ببینین من اساسا به اینکه پدیده یا موجودی کامل و بی نقص باشه اعتقادی ندارم، تازه فرض هم کنیم عصمتی وجود داره، برای یه تعداد خاص ادعا شده؛ لذا باقی افراد نه معصومن و نه کامل،‌ هیچ کسی بری از عیب و نقص و ایراد نیست، پس لطفا هیچ کسی رو انقدری بالا نبرید که وقتی واقعیت هاش عیان شد، مقلدین و پیروانش سرخورده بشن و تقدس و کمالش خدشه دار بشه و بالتبع اعتقادات مردم نسبت بهش و نسبت به مبانی ای که بر اون اساس مقدس شدن سست بشه.

۲۳ بهمن ۰۰ ، ۰۹:۴۴ ۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۴
این جانب

توهم

خیلی از ما، خیلی وقت ها فکر میکنیم درست میگیم، خیال میکنیم درست فکر میکنن، توهم میزنیم که حق با ماست...

 

ذهن های خیال پرداز، احساسی و دور از تعقل و منطق اغلب توهم حق پندارانه ای دارن، دیگران رو متهم به همه چی میکنن،‌ با هر ادبیاتی به شما میتازن و جالبه آخر شما رو متهم به اون صفاتی میکنن که خودشون مبتلا بهشن 

 

از اصول و مبانی فکریشون فقط به نفع خواسته های خودشون برداشت میکنن، مصادره به مطلوب کردن، تفسیر به رای کردن و مغالطه هم که جزئی از ساختارهای ذهنی و اعتقادیشونه ...

 

برای آدم هایی که اینطورن خیلی ناراحتم، اینها بیشتر از اینکه نقشی تو اثبات ادعاشون داشته باشن آدمهای دیگه رو از اعتقاداتشون متنفر و منزجر میکنن، و این خیلی بده! 

و جالبه با دیدن این نتایج باز خیال میکنن که کارشون درسته...

۱۶ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۱۱ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱۰
این جانب

فرار شهین دخت

فیلم خارج شدن چند نفر از زنان مسئول این مملکت از برنامه ی زنده شبکه افق موقع طرح چند پرسش رو فکر میکنم خیلی ها دیدن، امروز هم روزنامه ها بهش پرداختن، من به رفتار ایشون کاری ندارم،‌ تجربه ای که خودم سالهاست در برخورد با آدمهای مختلف مدعی بهش رسیدم اینه:

 

به نظرم رایج ترین عکس العمل آدم هایی که در مقابل سوال منطقی پاسخی ندارن، حذف و فراره؛ شخصا خیلی ها رو دیدم که از جواب دادن طفره رفتن، از سوال هایی که قوت داشته فرار کردن چون نتونستن جواب بدن و از این تجربه یاد گرفتم هر وقت کسی در برابر سوال یا شبهه ای پاسخی نداشت بدون که بر حق نیست، حالا میخواد اون طرف بهت فحش بده، مسخره ت کنه،‌ حذف ت کنه، محدودت کنه، مسدودت کنه، بی محلی کنه و امثال این نشونه ای بر ناحق بودن اونهاست و حقانیت تو.

(البته ذکر این نکته لازمه که بگم یه وقتایی ما توان و علم لازم برای دفاع از موضع حقمون نداریم، این با وقتی که طرف منطقی نداره برای دفاع و دلیلی برای اثبات نداره و از حربه حذف و تمسخر استفاده میکنه جداست، چون اگر حتی حق هم باشیم و توان اثبات ش رو نداشته باشیم با توهین و تمسخر و حذف کردن با طرفمون مقابله نمیکنیم، و این فرق حق و ناحقه  )

 

۱۳ بهمن ۰۰ ، ۱۰:۰۷ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

محمدرضا پهلوی

شاهنشاه (به قول خیلی ها خدابیامرز)، سالها شاه این مملکت بود،‌ بعضی وقت ها فکر میکنم اگر الان حکومت پهلوی بود جامعه ما به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کجا بود،‌ این سوال مهمیه ولی الان موضوع من نیست، بیشتر از اینکه بخوام راجع به این حرف بزنم راجع به خدماتی که شاه داشت میخوام حرف بزنم، تاجایی که همه میدونیم بیشترین و بهترین رابطه رو شاه با امریکا داشت و قطعا از این قِبَل منافعی زیادی برای امریکا داشته و همینطور برای کشور؛ 

ولی من هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم امریکایی که این همه شاه بهش خدمت کرد رو در نهایت خفت اجازه ورود به کشورش رو نداد و در یک بیمارستان روانی بستریش کرده باشه، اگه امریکا هییییچ کاری هم نکرده باشه به خاطر این بی حرمتی ش به شاه یک مملکت که سالها در خدمتش بوده مستحق بی اعتمادی و نفرته؛ نمیشه از امریکا توقع دوستی داشت، نمیشه بهش اعتماد کرد، نمیشه بهش نفرت نداشت، اونها به محض اینکه مهره هاشون به دردشون نخورن عین یه آشغال باهاشون برخورد میکنن، مگه رضا خان اینطوری نبود؟

 

۱۱ بهمن ۰۰ ، ۰۹:۱۹ ۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۵
این جانب

پر و پاچه ناموس!

توی فضای مجازی به خصوص اینستاگرام،‌ صفحات زیادی موجوده که یا فیلم درست میکنن،‌ یا آموزش روسری گره زدن و سفره آرایی و نشون دادن جشن عروسی گرفته حتی تو اتاق خوابشون هم از این عمومی سازی و خود نمایی در امان نمیمونه ...

 

من با زن هایی که ظاهرا روسری سرشونه، یا اساسا نیست و خودشون رو نمایش میدن کاری ندارم(چون راستش حوصله جواب پس دادن راجع به زنها رو ندارم)، روی صحبتم شوهرها و برادرها و پدرهای اینهاست، که عکس و فیلم و ادا و عشوه زن و خواهر و دخترشون رو همه دنیا میتونن ببینن و ضبط کنن، خیلی نمیتونم بفهممشون، مخصوصا اونایی که برای نمایش پر و پاچه زناشون همراهیشون هم میکنن!

 

زن ها نمیدونن، هر چند میدونن ولی مردها میدونن که چه چیز زن برای بقیه مردها جذابه و نگاهشون به اون زن و اون حالت چطوره، بازم راضی به اون کارا میشین؟؟

۰۹ بهمن ۰۰ ، ۱۳:۱۴ ۱۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

دختر حزب اللهی نما!

یکی از همکارام با اینکه سن و سال کمی نداره ولی هنوز تو انتخاب همسر مشکل داره، چند روز پیش داشتیم باهم حرف میزدیم یهو گفت من دنبال دختر مذهبی و حزب اللهی ام(حالا خودش و خیلی دوست داره متجدد و به روز نشون بده و البته روحیاتش رو میدونم که نمیتونه طاقت بیاره)

 

بهش گفتم پسر خوب تو ازدواج با توجه به روحیات خودت اصلا سمت دختر حزب اللهی و مذهبی نما نرو،  به تو نمیخورن، اصلا به حجاب و اینا زیاد بها نده، اینا ظاهره، فرعه؛ ممکن برات تو نگاه اول جذاب باشن ولی برخیشون ادا اطوارشون بیشتره، اینایی که سنجاق روسری میزنن و روسری رنگی پنگی میپوشن، چادر قجری میپوشن و کلی اصرار دارن تو چادر هم جذاب و خوشگل و ناز و شیک باشن و چپ و راست اهل هیات و میئتن و ادعا شون فقط حجابشونه، به درد تو نمیخورن، برو دنبال یه دختری که معمولی باشه،‌ دختری که ادا و اطوار و ادعا نداشته باشه،‌ دختر معمولی و ساده ... اونا بدون ضرر و ادعایی زندگی میکنن ... نه ادعا دارن، نه ادا ...

 

متاسفانه بین بخشی از جامعه حجاب و ظاهر معیار و ملاک مهمیه، تاکید میکنم بخشی از جامعه فکر میکنه طرف با حجابه خیلی آدم درستیه،‌ برخی از اینایی که چادری هستن درست فردای عروسیشون چادر مادر رو میذارن کنار،‌ برخی دیگه هم که اصرار و پافشاری دارن و فکر میکنن خیلی مقدسن چنان با چند تا حدیث و روایت دهنتو آسفالت میکنن و ادعای مذهبی بودنشون میشه که به غلط کردن میندازنت، استثنا هم توشون هستا ولی ریسک نکن؛ برخی از این مذهبی نماها اندازه ادعاشون خیلی قابل اعتماد نیستن، چون خوب بلدن دین رو به نفع خودشون مصادره کنن! اینا مذهبشون کلا دین و خدا رو چپ و راست به نفع خودشون تغییر داده، این همه اضافه من درآوردی رو تو مذهبشون نمیبینی، دیگه تو که کسی نیستی به نفع خودشون چپ و راستت نکنن...

اتفاقا آدمای معمولی خیلی عمیقتر دیندارن و خیلی درستکارترند.

 

اینا رو من به پسره گفتم، هر چند میدونم فایده نداشت، تا خودش با چشمای خودش نبینه باور نمیکنه

 

+ حسب تذکر دوستان در راستای تلطیف و اصلاح متن اقدام شد، ان شالله دیگه نقصی نداشته باشه و مورد قبول واقع بشه.

۰۵ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۵۶ ۲۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱۰
این جانب

مستراح

به ضرس قاطع میتونم ادعا کنم یکی از بزرگترین نعمت های این دنیا قابلیت و امکان رفتن به مستراحه؛

 

تصور کنین، نمیتونستیم بریم مستراح، همه سموم تو بدنمون میموند که فکر نکنم بیش از یکی دو روز دوام میاوردیم و تمام.

 

وقتی ما خورد و خوراک سالمی داریم، یعنی ظاهرا سمی نمیخوریم، پس چرا سمومی برای دفع داریم؟

 اینا تازه برای غذاهای جسمیه، خدا میدونه چقدر غذای روحی مسموم و غیر مسموم میخوریم ولی کمتر پیش میاد که دفعش کنیم، یا اشتباه دفعشون میکنیم.

 

به نظرتون مستراح روح کجاست؟چطوریه؟

 

+ کاش میگفتین چرا منفی دادین؟ دلیل دارید؟؟

۰۲ بهمن ۰۰ ، ۱۳:۴۵ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۸
این جانب

بحث های بی فایده

همیشه اهل بحث بودم، بیشتر اطلاعاتی هم که دارم لابه لای همین بحث ها به دست آوردم، حتی تو کار، وقتی چالشی پیش میاد تازه به معلوماتم اضافه میشه و الا کارای روتین و بدون چالش و بحث که چیزی اضافه نمیکنه بهم، ولی بعد از مدت ها به این نتیجه رسیدم که بحث کردن غیر از فایده ای که عرض کردم یکی از بی نتیجه ترین کارهای دنیاست؛ مخصوصا اگر طرف مقابل تعصب و همیت خاصی نسبت به خودش داشته باشه، آدم حق طلب و متواضعی نباشه ... و البته کم پیدا میشه غیر از این جور آدم ها ...

 

+ مصلحت در این بود که یادداشت قبلی به دلیل آش نخورده دهن سوخته نشدن، حذف بشه.

 

۲۹ دی ۰۰ ، ۰۹:۳۲ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۴
این جانب