تو یک جمع مردونه نشسته بودیم و حرف های مختلفی زده شد؛ 

یکی از دوستان گفتن که من نمیتونم حتی یه آچار دستم بگیرم, برای سرویس کولر هم میگم تعمیر کار بیاد ...

اون یکی که خانمش بگه بمیر, میمیره, واسه خانمش یه اپل پنجاه میلیونی خریده چون بچه ش گوشی 15 میلیونی خانمش رو از تراس انداخته حیاط, که خدای نکرده یه وقت ناراحت نشن, در حالی که بعضی ماه ها پول قرض میکنه از ما(کلا هم به عنوان نوکر در اختیار زن و خانواده زنه)

یکی دیگه گفت من تو خونه مون پرستار بچه دارم, کارای نظافت و غذا رو ایشون انجام میده, گفتم خانمت که بازنشسته است, بازم غذا نمیپزه ؟؟ گفت دیگه عادت کردیم بهش ...

 

دیگه منتظر باقی ش ننشستم, دو دستی زدم تو سرم گفتم خاک بر سرم که مجبورم اسم خودم و کنار شما مردا بذارم, شما رجاله ها باید لچک به سر بزنین 

حالم ازتون به هم خورد ...

مردی که عرضه نداره یه پیچ ببنده که دیگه اسمش مرد نیست...

مردی که انقدر ذلیل زنشه که هر چی زنش بگه بی چون و چرا انجام بده که دیگه مرد نیست

یا اشباه الرجال, مرا دیگر با شما کاری نیست!