۸ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

محلول سیر شده

دیشب بچه برای اولین بار کله معلق زد، خیلی ذوق داشت که کار جدیدی انجام داده و هی تکرارش میکرد، ما هم تشویقش میکردیم ...

 

یک آن به خودم اومدم دیدم سالهاست چیز جدیدی من رو ذوق زده نمیکنه؛

 

  • خیلی ها تو همین بیان وقت کنکورشونه، ذوق کنکور و استرس اون رو دارن که برن دانشگاه 
  • خیلی ها دانشجو ان و مشتاق فارغ التحصیلی و یا مدارج بالاتر
  • خیلی ها فکر ازدواجن و هیجان ازدواج دارن و به انتخاب هاشون فکر میکنن
  • خیلی ها دنبال پیدا کردن کاری هستن که مورد نظرشونه
  • خیلی ها منتظر اومدن بچه هستن
  • خیلی ها تو تدارک یا آرزوی خریدن خونه هستن
  • خیلی ها برای خرید ماشین و لوازم دیگه پول جمع میکنن
  • خیلی ها تو افزایش معلومات و ارتقای سطح علمی و معرفتی شونن
  • خیلی ها تو فاز معنویتن و انجام امور اینچنین برای اعتلای جایگاهشون 
  • و....

 

 

من خیلی از اینها رو دارم، هرچند خیلی ذوق و هیجان داشتن اون چیزها رو نداشتم ولی دیگه حس میکنم سیر شدم، از الان برای ده - یازده سال دیگه که ان شالله بازنشسته بشم، دارم لحطه ها و روزها رو میشمارم که بیام خونه و بازنشست بشم و از اون موقع دوباره روزها رو بشمارم تا ... 

بدون اینکه هیچ کاری داشته باشم یا بخوام کاری بکنم ...

 

توی شیمی بود فکر کنم راجع به محلول سیر شده خوندیم، محلولی که دیگه نمیشه چیزی برای حل کردن بهش اضافه کرد ...

و چند سالی هست حس میکنم سیر شدم!

 

 

۲۷ تیر ۰۰ ، ۱۰:۲۵ ۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۶
این جانب

بعضی وقت ها ...

تو زندگی در برابر اتفاقات مشابه عکس العمل های متفاوتی میتونیم داشته باشیم، بعضی وقتها هم برعکس، بازخوردهای مشابه در مقابل اتفاقات مختلف...

 

و به قول اون شعره:

سام دَنس تو ریمِمبر

سام دَنس تو فورگِت!

 

مهم اینه که راهمون و کارمون درست باشه، هم راهمون و هم کارمون.

۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۲:۵۵ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۵
این جانب

بکر زایی

بعضی حیوانات در عالم هستن که بدون نیاز به جنس ماده بکرزایی میکنن، یعنی بدون هیچ فعل و انفعال جنسی نر و ماده جنین تشکیل میشه.

 

البته این حیوانات از هر دو جنس وجود دارن ولی بدون جنس مخالف هم میتونن تولید مثل کنن،‌ برخی میگن بدون جنس نر و برخی بدون جنس ماده...

 

مهم اینه که از اجبار نیاز به جنس ماده در امان و راحت ن و بدون دغدغه ای میتونن بچه دار بشن؛

 

خوش به حالشون!

۲۲ تیر ۰۰ ، ۰۹:۲۲ ۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱۴
این جانب

رشوه

همین چند دقیقه پیش برای یه پرونده مالی یه مشتری لای یه کاغذ تاشده چند تا سکه گذاشته بود ...

 

بیرونش کردم ...

 

خیلی ناراحت شدم!

 

نه برای اینکه چرا باید به خودش جرات بده به من رشوه بده، برای اینکه احتمال میدم جاهای دیگه عادت کرده و دیگران هم ازش گرفتن!

 

خیلی ناراحتم ...:(

 

(خیلی جالبه بدونین، یکی دو دقیقه قبل از اینکه بیاد پرونده ش به جایی رسیده بود که خیلی به نفعش میشد)

۱۹ تیر ۰۰ ، ۱۰:۲۹ ۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۴
این جانب

خیانت های جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی خدمات زیادی برای ایران داشته ولی از خیانت هایی که جمهوری اسلامی در حق مردم این کشور کرده میتونم موارد زیر رو بر بشمارم:

 

الف)قوانین و رویه های ضد خانواده:

از جمله قوانین ضد خانواده رو در ادامه خواهم گفت، عمده این قوانینی که در حال اجراست کاملا با اصول فقهی و قوانین بالادستی در تضاده ولی جمهوری اسلامی به واسطه ملاحظاتی این اصول رو زیر پا میذاره:

  • دادن حضانت بچه تا هفت سال به مادر بر خلاف همه اصول قانونی و فقهی و ولایت قهری پدر و جد پدری بر فرزند.
  • اعمال جریمه عمومی و اعلام جنبه کیفری جرم برای ندادن نفقه و حقوقی به مهریه،‌ شاهد مثال هزاران زندانی مهریه و نفقه (انفاق یا اجرتی که مرد با زن برای استمتاع میده رو اگر حتی مثل خمس و زکات واجب هم بدونیم که نیست، عواقب ندادنش نمیتونه زندان و سوپیشینه کیفری باشه،‌ مگه تو خمس و زکات یه همچین مجازاتی وجود داره)
  • اجازه طلاق دادن به زن به واسطه ازدواج دوم و حتی اعتیاد
  • ترویج و تجویز استفاده از اختیاراتی مثل حق طلاق، حق تحصیل و حق محل سکونت و امثال این که عملا ارکان حاکمیتی مرد رو زیر سوال میبره و اینطوری باعث میشه عملا ارکان خانواده سست و بی بنیاد بشه
  • تبعات پررو شدن و ایجاد حق در حالی که اساسا هیچ کدوم از اینها حق نیست و تفویض اختیاره مشکلات زیادی رو در دوام و قوام زندگی ها پیش آورده

 

 

ب)کنکور:

رقابت برای رفتن به دانشگاه یه امر قابل قبوله، ولی وقتی سالهاست 60 درصد کنکوری ها و بالتبع قبولی ها خانمها هستن و همین ها بعد از فراغت از تحصیل  مسایل اجتماعی و فردی زیادی رو باعث میشن که در ادامه به برخی از اونها به نمونه اشاره خواهم کرد :

  • تحصیلات دانشگاهی توقع اشتغال میاره و این توقع فرصت های شغلی رو اشغال میکنه و همونطور که قبلا هم عرض کردم این اشغال فرصت های شغلی، باعث از دست رفتن شغل توسط مردان میشه، و این یعنی یکی از اصلی ترین ارکان ازدواج یعنی داشتن شغل برای یک مرد از بین میره و عملا تشکیل خانواده هم منتفی میشه. خسارت این هم دامن زن رو میگیره که شوهر گیرش نمیاد هم جامعه که سن ازدواج بالا میره، بعد زن و مردی که تو سن مقتضی ازدواج نکنن باعث و بانی بلاهای اجتماعی و فردی زیادی خواهند شد.
  • برای خیلی از زنان و برخی مردان قبول شدن در دانشگاه توهم فهمیدگی و شخصیت آفرینی میده، به خصوص اگر همراه با پر کردن عقده های فروخورده خودشون باشه، بعد همین شخصیت عقده ای و خود برتر بین، به واسطه مدرک دانشگاهی یا حوزوی توهم فهمیدگی پیدا میکنه و اون موقع است که اگر تصمیمی بر عهده ش بذارن، عقده گشایی میکنه و خدا میدونه چه صدماتی به جامعه و حتی خودش میزنه که داریم میبینیم.
  • همین توهمات ناشی از تحصیل سطح توقع برای ازدواج رو بالا میبره و به مرور کسی رو لایق خودشون نمیدونن و این میشه که آمار مزدوجین به شدت کاهش پیدا کرده و اتفاقا همین توهم خود برتر و حق پندارانه هم باعث افزایش طلاق شده چون خانمه تصور میکنه بیشتر میفهمه و درآمد داره پس زودی گزینه طلاق رو روی میز میذاره

 

 

ج)سایر موارد:

  • چند روز پیش یه خبر اومد که وزنه بردار فوق سنگین زن ما سهمیه المپیک گرفته، تازه خانم دستش رو عمل کرده و فعلا معلوم نیست بره یا نره، کلی جنجال رسانه ای به پا کردن به خصوص تلویزیون خودمون؛ واقعا برای خودم متاسف شدم که زن ایرانی یا اساسا هر زنی در جهان به فکر وزنه برداری بیفته اونم فوق سنگین!! اونم در حد المپیک .. سایر ورزش ها هم فرقی ندارن، وقتی همه توجه و تمرکز زن رو از خانواده ش به ورزش اونم ورزش هایی که به هیچ وجه در قالب های فیزیکی یک زن نیست جلب میشه اون موقع باید دغدغه های ورزشگاه رفتن زن ها تو وسط هزار تا فحش خواهرمادر آزادی بیافتن و امثال این چیزهای مبتذل میشه دغدغه رسانه ها و عده از ای زنان اونم با برچسب آزادی و برابری!!
  • وقتی کسی دزدی میکنه، چرا دستش رو قطع نمیکنن؟/ مگه این حکم اسلام نیست؟ (من میتونم از ابعاد فقهی و حقوقی راجع به این قضیه و قضایای بالا حرف بزنم، میدونم که از کدوم سوراخ سنبه های فقهی و حقوقی این موارد رو استخراج کردن (حق طلاق و اینها همه رو منظورمه) ولی از اونجا که میدونیم حقوق دانان و فقها همیشه چیزی در آستین دارن که ملاحظات سیاسی و بین المللی رو توجیه کنن و هیچ کس عصمتی برای علم حقوق و فقه قائل نیست لذا بر همین اساس عرض میکنم که تحقق هر شرطی برای اجرای حکم رو اگه به محاکم حقوقی و فقهی بسپاریم ده ها مدل میشه تفسیر کرد در حالی که حق این نیست!)

 

با نگاه عصبی و متعصب و عقده وار به این یادداشت نگاه نکنین، اتفاقا برعکس اونچیزی که ممکنه به ظاهر بیاد، این چیزهایی که در مقام حق برای زن در این کشور قائل شدن به شدت منافع کلان و خرد زنان رو نابود میکنه و اساسا ثبات ارکان جامعه رو به خطر میندازه، ولی تا دلتون بخواد تو همه فضاها بر ضد این مواردی که عرض شد و نشد مطلب و حامی وجود داره در حالی که خواسته یا ناخواسته با اون حرف ها و حمایت هاشون تیشه به ریشه خودشون میزنن.

خب زنها شاید اون میزان قوه تحلیل و تشخیص درست و غلط رو نداشته باشن و فکر کنن این موارد به نفعشونه، مردی که ادعاش میشه میفهمه و از این قوانین ضد خانواده و اجتماع حمایت میکنه چقدر باید کمتر و حقیرتر و نفهم تر باشه

۱۴ تیر ۰۰ ، ۱۳:۲۹ ۲۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱۳
این جانب

نکات متأهلی شماره یک

یه شوهر بیشتر از اینکه لباس سکسی و جذاب و آرایش غلیظ جذبش کنه، از زنش احترام و اطاعت میخواد.

 

اگه جایگاه و حرمت مردت رو حفظ نکنی جذاب ترین زن دنیا هم تو چشم مردش جایی نداره و جاشو میده به چیز دیگه ...

۱۰ تیر ۰۰ ، ۰۹:۱۶ ۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۶
این جانب

مطلب مردونه است - قسمت دوم

این مطلب مردانه است و مختص ایشونه. (سلسله مباحثیه که در ادامه هم به اون خواهم پرداخت)

 

بیشتر از هر چیزی این مطلب به درد دوستانی میخوره که در شرف ازدواجن یا به جرگه تاهل افتادن :

(قطعا مواردی که عرض خواهد شد مطلق نیست و استثنائاتی دارن و ممکنه در شرایط استثنائی اصلا اونطور نباشن)
 

 

 توی انتخاب و برخورد با زنها چه در مقام شوهر چه خواستگار مواردی رو باید مد نظر قرار بدین:

  • خیلی وقت ها این مطلب رو شنیدیم که زن ها ناقص العقل هستن، شاید به تحقیر و شوخی گفته بشه ولی واقعا این موضوع صحت نداره، و مطلب کذبیه؛ با یه مثال عرضم رو شرح میدم، مثلا اگر کسی دستش قطع شده باشه بهش میگیم نقص عضو پیدا کرده، ولی اگه اندازه دست یه شخصی که به اصطلاح کوتوله است یک سوم دست معمولی باشه بهش نمیگیم ناقص، بلکه میپذیریم که این اندام نسبتا" کوچیکتر، تعریف این فرده و مقایسه ش با اندام بزرگتر اصلا وجاهتی نداره، لذا در مقام قیاس با قدرت عاقله و تحلیل و تشخیص یک زن با مرد اساسا دچار اشتباه مبنایی هستیم و باید هر کسی رو در ظرف وجود و فرمت کارخانه ای خودش بررسی ش کنیم، پس بنابراین اگر ما در انتخاب ویا تعامل با همسر توقع قدرت استدلال، تشخیص و تعقل یکسان با خودمون داشته باشیم قطعا در اشتباه خواهیم بود؛ پس زن مون یا کسی که خواستگاریشم رو باید در اندازه و ظرف و میزان فهم و درک خودش ببینیم و قضاوت کنیم.(مثلا ما توقع بلند کردن یه وزنه سنگین از یه زن رو نداریم، پس چرا باید توقع تشخیص و تحلیل سنگین رو ازش داشته باشم؟) کاهش و اصلاح این توقع باعث میشه تا ما تو قضاوت و برخوردمون درک بهتر و معقول تری از طرفمون داشته باشم و حداقلش این باشه که کمتر از رفتارهای زنانه حرص بخوریم.

 

 

  •   زن ها برخی صفات خاص خودشون رو دارن، اینها هم صفات اکتسابی نیست، عمدتا صفات کارخانه ای و ذاتیشونه، مثلا زنها توهماتی دارن که به زعم ما توهمات احمقانه زنانه است ولی از نظر خودشون ده ها اسم روش میذارن، مثلا یکی میگه احساسات زنانه و .... ولی از نظر یک مرد این تحلیل ها و به خصوص تشخیص های متوهمانه در غیر قابل تصور ترین استنتاج ممکنه صورت پیدا میکنه و خیلی حق به جانبانه و با ترفندهای مظلوم نمایانه ممکنه عرصه رو دست خودشون بگیرن ولی ما که تو دلمون میدونیم اساسا این تشخیص متوهمانه است و این نتیجه باطله ولی خب ابزار های دیگه ای برای تحکم خواست خودشون دارن و کلاغ رو قناری جا میندازن؛ یکی از دلایل تمایل به آرایش زنان هم همین خصلت فریبکاری و توهم وانمود کردن و جا زدن چیز موهومی در مقام واقعیته (دلیل میل به زیبایی و این حرفها بیشتر یک توجیه سطحیه)

 

 

  • قضیه احساساتی بودنشون هم یه موضوع خیلی مهمه، ممکنه فکر کنین سطح احساسشون خیلی وسعت داره ولی عموما" عمقی نداره، لذا نباید توقع داشته باشین که احساسات یک زن به شما به همون عمقیه که شما به یک زن دارید، خیلی سطحی تر از اونیه که فکرش رو میکنین.

 

 

 

  • اینها رو عرض کردم که بگم اولا" توقع مون رو متناسب با واقعیات پیش ببریم، ثانیا" متناسب با همین و اقعیات و توقع ایجاد شده برخورد کنیم، چون دو حالت عمده برای این قضیه میتونیم متصور بشیم البته سه حالت:
  1. یا بخوایم با این واقعیت بجنگیم و به راهشون بیاریم که تقریبا" غیر ممکنه به دو دلیل یکی که اونها نمیخوان و دوم اینکه نمیتونن که بخوان، که نتیجه ش جنگ اعصاب برای خودمون و خانوادمونه
  2. یا بخوایم کاملا تن بدیم، که اون موقع باید افسار خودمون و زندگیمون رو بدیم دستشون که اون موقع است که از اونها هم کمتریم و قافیه زندگی رو باختیم (البته آقایونی هستن که صفات زنانه غالب دارن و غلبه صفات باعث میشه که اون مردانگی لازم رو برای اداره زندگی نداشته باشن که این مورد بیش از هر چیزی خانم رو حتی اگه اداره همه چی دستش باشه آزار میده)
  3. یا در نگاهی متعادل، نقاط وهم و واقعیت رو خوب بشناسیم و بتونیم با مدیریتی هوشمندانه و مدبرانه افسار زن و زندگیمون رو دستمون بگیریم و اجازه ندیم که از دستمون خارج بشه، این مهم مستلزم اینه عوامل اقتدار مردانه دست خودمون بگیریم و نذاریم اختیارمون دست زنمون بیافته(به خاطر همینه میگم مهریه حتما باید زیر 14 تا سکه باشه، هیچ چیزی به نام همسر نکنین و نذارید اختیار خیلی چیزها دستش باشه، پدر و مادر و خواهر برادرتون رو به هیچ وجه به زنتون نفروشین، همیشه هوای اونها  رو داشته باشین و ...)

 

۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۰:۴۳ ۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱۱
این جانب

نعمت زیادی

همسایه ما، دو تا بچه داره، زنش همیشه جیغ جیغ میکنه، البته اون اوایل که اومده بودن و یه ماشین چینی داشتن، زنه خیلی شاداب بود و سرحال، نشون میداد که رابطه ش با شوهرش خوب بوده، ولی الان بعد از چهار پنج سال سه تا ماشین 2018 ژاپنی دارن، از پیانو و دوچرخه برقی و تا انواع اقسام حیوون های خونگی و کفش های مارک و اینها میپوشن ولی هر روز تو خونه شون جنگ و دعواست. پریشب پدر مادر دختره و پسره باهم اومده بودن مشکلات اینها رو حل کنن، ولی ... زنه از اینکه چرا شوهرش تو عروسی فلان چیز رو انجام نداده و بهمان چیز رو نکرده میگفت و داد و بیداد میکرد ...

 

مدت هاست در این رابطه با خودم فکر میکنم، بنظرم خود خدا هم گفته اگه نعمت زیادی به کسی بدم، او طغیان میکنه و کفران میکنه، البته به تجربه هم برام ثابت شده همه اونهایی که ظاهرا یه نقضی تو مال و جان و موقعیتشون هست، به مراتب از اونهایی که هیچ نقصی ندارن بهتر زندگی میکنن؛

 

حس میکنم تو زندگی مشترک وقتی امکانات که زیاد میشه از خودشون خارج میشن، دنبال یه چیزی میگردن که یه تغییری بدن، و اینجوری بنای اختلافات من درآوردی ای ایجاد میشه که درست کردنش خیلی سخته؛

 

نعمت زیادی، اگه به غیر اهلش(که خیلی قلیل و انگشت شمارن) برسه، اصلا نعمت نیست؛ زیادی مال و ثروت و امکانات و بالابودن سطح اجتماعی و سواد و تحصیلات و از این قبیل(که حسرت خیلی هاست) بیشتر از اینکه خوب باشه، مایه عذابه، باور کنین. همه اینها رو تا نداریم، آرزوه، وقتی که بهش میرسیم میبینیم همچین آش دهن سوزی هم نبوده!

 

+ با یه بنده خدایی که مشکل اینطوری داشت که اومده بود مثلا ازم مشورت بگیره صحبت میکردم(فکر کنم پشیمونش کردم :)))

 بهش گفتم چه مرگته!؟؟ موقعی که مجرد بودی، دنبال شوهر میگشتی و حسرت شوهر داشتی، الان که شوهر کردی به فکر بچه بودی و همش در حسرت بچه بودی، خدا که بهت بچه داد، خونه نداشتین، خونه دار شدین،‌ الان بچه ت سالمه، شوهرت سالمه، خونه زندگیتون به راهه، واقعا چه مرگته؟!؟ چرا شکر نعمت هایی که خیلی ها ندارن و تو داری رو نمیکنی؟؟ چرا قدر نمیدونی آخه! سرتو بنداز پائین عین آدم زندگی کن، شماها چرا تا نعمتتون زیاد میشه با پا میزنین بهش!(البته تو دلم گفتم چرا تا کاه و یونجه تون اضافه میشه جفتک میزنین!)

۰۱ تیر ۰۰ ، ۰۸:۳۸ ۲ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۶
این جانب