همسایه ما، دو تا بچه داره، زنش همیشه جیغ جیغ میکنه، البته اون اوایل که اومده بودن و یه ماشین چینی داشتن، زنه خیلی شاداب بود و سرحال، نشون میداد که رابطه ش با شوهرش خوب بوده، ولی الان بعد از چهار پنج سال سه تا ماشین 2018 ژاپنی دارن، از پیانو و دوچرخه برقی و تا انواع اقسام حیوون های خونگی و کفش های مارک و اینها میپوشن ولی هر روز تو خونه شون جنگ و دعواست. پریشب پدر مادر دختره و پسره باهم اومده بودن مشکلات اینها رو حل کنن، ولی ... زنه از اینکه چرا شوهرش تو عروسی فلان چیز رو انجام نداده و بهمان چیز رو نکرده میگفت و داد و بیداد میکرد ...
مدت هاست در این رابطه با خودم فکر میکنم، بنظرم خود خدا هم گفته اگه نعمت زیادی به کسی بدم، او طغیان میکنه و کفران میکنه، البته به تجربه هم برام ثابت شده همه اونهایی که ظاهرا یه نقضی تو مال و جان و موقعیتشون هست، به مراتب از اونهایی که هیچ نقصی ندارن بهتر زندگی میکنن؛
حس میکنم تو زندگی مشترک وقتی امکانات که زیاد میشه از خودشون خارج میشن، دنبال یه چیزی میگردن که یه تغییری بدن، و اینجوری بنای اختلافات من درآوردی ای ایجاد میشه که درست کردنش خیلی سخته؛
نعمت زیادی، اگه به غیر اهلش(که خیلی قلیل و انگشت شمارن) برسه، اصلا نعمت نیست؛ زیادی مال و ثروت و امکانات و بالابودن سطح اجتماعی و سواد و تحصیلات و از این قبیل(که حسرت خیلی هاست) بیشتر از اینکه خوب باشه، مایه عذابه، باور کنین. همه اینها رو تا نداریم، آرزوه، وقتی که بهش میرسیم میبینیم همچین آش دهن سوزی هم نبوده!
+ با یه بنده خدایی که مشکل اینطوری داشت که اومده بود مثلا ازم مشورت بگیره صحبت میکردم(فکر کنم پشیمونش کردم :)))
بهش گفتم چه مرگته!؟؟ موقعی که مجرد بودی، دنبال شوهر میگشتی و حسرت شوهر داشتی، الان که شوهر کردی به فکر بچه بودی و همش در حسرت بچه بودی، خدا که بهت بچه داد، خونه نداشتین، خونه دار شدین، الان بچه ت سالمه، شوهرت سالمه، خونه زندگیتون به راهه، واقعا چه مرگته؟!؟ چرا شکر نعمت هایی که خیلی ها ندارن و تو داری رو نمیکنی؟؟ چرا قدر نمیدونی آخه! سرتو بنداز پائین عین آدم زندگی کن، شماها چرا تا نعمتتون زیاد میشه با پا میزنین بهش!(البته تو دلم گفتم چرا تا کاه و یونجه تون اضافه میشه جفتک میزنین!)
بحث رفاه و پول و ماشین نیست. بحث نداشتن دغدغه س . علتش اینه نمیدونیم تو زندگی باید دنبال چی بگردیم . اصلا چرا باید زندگی کنیم چطور زندگی کنیم. وقتی از بچگی جامعه با رفتارهاش برنامه ها و تبلیغات تلویزیونیش غایت زندگی رو ثروت و پول معرفی میکنه فکر میکنیم هدف یعنی درس بخونی کار کنی تا پول دربیاری. وقتی پول درمیاریم ثروتمند میشیم میبینیم یه جای کارمیلنگه باز دنبال پول بیشتر و چیزای جدید تر میگردیم . غافل از اینکه پول و درس و ثروت و سواد و ... اینا همه در بهترین حالت میتونن فقط ابزار باشن نه هدف.
اینکه آدم تو زندگیش نقص داشته باشه حالش خوب تره زندگیش بهتره یه جور خودمون رو قول زدنه چون تو ایت شرایط تنها چیزی که وجود داره دغدغه س ,همون چیزی که در زمان سلامتی و ثروت و ... وجود نداره . اما سطح دغدغه هنوز در نازل ترین حالت خودشه. یعنی همین آدم به محض برطرف شدن دغدغه ش به گروه اول میپیونده و به قول شما جفتک میپرونه.
میدونید میخوام چی بگم ؟ میخوام بگم داشتن ثروت ایراد کار نیست ! کوچیک بودن روح, رشد نکردن درون, تنزل دغدغه ها ، گم کردن راه ، نفهمیدن چرایی زندگی ایراد کاره!