این مطلب مردانه است و مختص ایشونه. (سلسله مباحثیه که در ادامه هم به اون خواهم پرداخت)

 

بیشتر از هر چیزی این مطلب به درد دوستانی میخوره که در شرف ازدواجن یا به جرگه تاهل افتادن :

(قطعا مواردی که عرض خواهد شد مطلق نیست و استثنائاتی دارن و ممکنه در شرایط استثنائی اصلا اونطور نباشن)
 

 

 توی انتخاب و برخورد با زنها چه در مقام شوهر چه خواستگار مواردی رو باید مد نظر قرار بدین:

  • خیلی وقت ها این مطلب رو شنیدیم که زن ها ناقص العقل هستن، شاید به تحقیر و شوخی گفته بشه ولی واقعا این موضوع صحت نداره، و مطلب کذبیه؛ با یه مثال عرضم رو شرح میدم، مثلا اگر کسی دستش قطع شده باشه بهش میگیم نقص عضو پیدا کرده، ولی اگه اندازه دست یه شخصی که به اصطلاح کوتوله است یک سوم دست معمولی باشه بهش نمیگیم ناقص، بلکه میپذیریم که این اندام نسبتا" کوچیکتر، تعریف این فرده و مقایسه ش با اندام بزرگتر اصلا وجاهتی نداره، لذا در مقام قیاس با قدرت عاقله و تحلیل و تشخیص یک زن با مرد اساسا دچار اشتباه مبنایی هستیم و باید هر کسی رو در ظرف وجود و فرمت کارخانه ای خودش بررسی ش کنیم، پس بنابراین اگر ما در انتخاب ویا تعامل با همسر توقع قدرت استدلال، تشخیص و تعقل یکسان با خودمون داشته باشیم قطعا در اشتباه خواهیم بود؛ پس زن مون یا کسی که خواستگاریشم رو باید در اندازه و ظرف و میزان فهم و درک خودش ببینیم و قضاوت کنیم.(مثلا ما توقع بلند کردن یه وزنه سنگین از یه زن رو نداریم، پس چرا باید توقع تشخیص و تحلیل سنگین رو ازش داشته باشم؟) کاهش و اصلاح این توقع باعث میشه تا ما تو قضاوت و برخوردمون درک بهتر و معقول تری از طرفمون داشته باشم و حداقلش این باشه که کمتر از رفتارهای زنانه حرص بخوریم.

 

 

  •   زن ها برخی صفات خاص خودشون رو دارن، اینها هم صفات اکتسابی نیست، عمدتا صفات کارخانه ای و ذاتیشونه، مثلا زنها توهماتی دارن که به زعم ما توهمات احمقانه زنانه است ولی از نظر خودشون ده ها اسم روش میذارن، مثلا یکی میگه احساسات زنانه و .... ولی از نظر یک مرد این تحلیل ها و به خصوص تشخیص های متوهمانه در غیر قابل تصور ترین استنتاج ممکنه صورت پیدا میکنه و خیلی حق به جانبانه و با ترفندهای مظلوم نمایانه ممکنه عرصه رو دست خودشون بگیرن ولی ما که تو دلمون میدونیم اساسا این تشخیص متوهمانه است و این نتیجه باطله ولی خب ابزار های دیگه ای برای تحکم خواست خودشون دارن و کلاغ رو قناری جا میندازن؛ یکی از دلایل تمایل به آرایش زنان هم همین خصلت فریبکاری و توهم وانمود کردن و جا زدن چیز موهومی در مقام واقعیته (دلیل میل به زیبایی و این حرفها بیشتر یک توجیه سطحیه)

 

 

  • قضیه احساساتی بودنشون هم یه موضوع خیلی مهمه، ممکنه فکر کنین سطح احساسشون خیلی وسعت داره ولی عموما" عمقی نداره، لذا نباید توقع داشته باشین که احساسات یک زن به شما به همون عمقیه که شما به یک زن دارید، خیلی سطحی تر از اونیه که فکرش رو میکنین.

 

 

 

  • اینها رو عرض کردم که بگم اولا" توقع مون رو متناسب با واقعیات پیش ببریم، ثانیا" متناسب با همین و اقعیات و توقع ایجاد شده برخورد کنیم، چون دو حالت عمده برای این قضیه میتونیم متصور بشیم البته سه حالت:
  1. یا بخوایم با این واقعیت بجنگیم و به راهشون بیاریم که تقریبا" غیر ممکنه به دو دلیل یکی که اونها نمیخوان و دوم اینکه نمیتونن که بخوان، که نتیجه ش جنگ اعصاب برای خودمون و خانوادمونه
  2. یا بخوایم کاملا تن بدیم، که اون موقع باید افسار خودمون و زندگیمون رو بدیم دستشون که اون موقع است که از اونها هم کمتریم و قافیه زندگی رو باختیم (البته آقایونی هستن که صفات زنانه غالب دارن و غلبه صفات باعث میشه که اون مردانگی لازم رو برای اداره زندگی نداشته باشن که این مورد بیش از هر چیزی خانم رو حتی اگه اداره همه چی دستش باشه آزار میده)
  3. یا در نگاهی متعادل، نقاط وهم و واقعیت رو خوب بشناسیم و بتونیم با مدیریتی هوشمندانه و مدبرانه افسار زن و زندگیمون رو دستمون بگیریم و اجازه ندیم که از دستمون خارج بشه، این مهم مستلزم اینه عوامل اقتدار مردانه دست خودمون بگیریم و نذاریم اختیارمون دست زنمون بیافته(به خاطر همینه میگم مهریه حتما باید زیر 14 تا سکه باشه، هیچ چیزی به نام همسر نکنین و نذارید اختیار خیلی چیزها دستش باشه، پدر و مادر و خواهر برادرتون رو به هیچ وجه به زنتون نفروشین، همیشه هوای اونها  رو داشته باشین و ...)