امروز جمعه، اینجا دانشگاه تهران

امروز ساعت ۱۰ و نیم از خواب پاشدم، خدا بخیر کنه اوضاع برگرده باید ۵ صبح پاشم خیلی سخته م میشه...

پاشدم صبحونه خوردم تند تند رفتم سوار اتوبوس شیم بریم نماز جمعه، بچه داشت میومدا مادرم نذاشت گفت گرمه خون دماغ میشه، شلوغه نبرش، منم گوش دادم

تو راه مغازه ها تقریبا بسته بودن جز سه مدل مغازه، یکی فروشگاه های مواد غذایی، یکی طباخی و کله پاچه ای و یکی هم گل فروشی!

رسیدیم بلوار کشاورز، ماشاااااله، چ جمعیتی! نکته خیلی جالبش این بود که پر بود از زن و بچه! یعنی واقعا اتقدر بچه من ندیده بودم تو این مراسمات واقعا...

 

دیشب شب پرسر و صدایی بود، فکر کنم دو سه ساعتی یه بند پدافند میزد، خدانگهدارشون باشع خیالمون راحت بودا، بالا سر ما خیلی پدافند زد، تنها ترس ما از صدای بلند پدافند بود، خیلی صداش بلنده، من که حتی از چندصد شلیک پدافند حتی یک انفجار نشنیدم، ماشالله همه ش میخورد، فقط یه پیشنهاد دارم به  نیروهای مسلح این پدافند رو بیصدا درست کنن اگه بشه البته خخخخ

 

تونماز جمعه ساندیس پخش میکنن جاتون خالی

 

هنوز نماز جمعه شروع نشده، الان این پسر جوونه دکتره هست دانشگاه امام صادقیه اون داره مداحی میکنه

 

اینم امروز ما، تهران، دانشگاه تهران، نماز جمعه تهران

۳۱ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۳ ۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
این جانب

شیر زنان مملکتم بهتون مفتخرم

الان شبکه افق یه دختره چنان رجز میخوند و از نابودی اسرائیل حرف میزد میخواستم بچلونمش 

 

خدا حفظت کنه دختر

خدا نگهت داره دختر

 

این حادثه اخیر باعث شد من ارادتم به همه دخترای گلم، به خواهرای عزیزم، به خانم های شجاع وطنم هزار بار بیشتر بشه

 

خیلی بهتون افتخار میکنم زنان قدرتمند و سلحشور و شجاع سرزمین من

 

دیروز که پنچری دوچرخه بچه رو گرفتم این بچه تیک اف میکشه تو پارکینگ و کلی دوجرخه سواریش ارتقا پیدا کرده ...

همه زنگ میزنن تهران و زدن، میگم حتی پدافندم عمل نکرده از دیشب چی میگین شما!!

میگن تو داغی حالیت نیست خخححح خوردی حالیت نیست خخحح

اینجا تهرانه، در امن و امان و فراوونی و آرامش 

 

راستی یه چیز استثنایی تو تهران هست، فکر نکنم بتونین حدس بزنین

 

این شبها چون خیلی ها از تهران رفتن و هوا باد داره من بعد از سالهااا تونستم ستاره های زیادی تو آسمون ببینم 

۳۰ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۴۳ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۱
این جانب

اینجا تهران است...

امروز صبح رفتم سرکار، از بس راننده میومد دنبالم خیلی سختم بود با مترو و اتوبوس برم سرکار؛ ساعت ۵ زدم بیرون خب اون موقع خیلی خلوت بود ولی باز ماشین بود اونم محله ما که معمولا خلوته، سوار شدم ایستگاه مترو نزدیک خونه پیاده شم، پیاده شدم ۵ و ۱۰ دیقه بود...

دیدم در مترو بسته است، دو نفر نشسته بودن پرسیدم چرا باز نیست گفتن ۵ و نیم باز میکنن دیگه !

راه افتادم با اتوبوس برم رسیدم سر خیابون یه اتوبوس رد شد البته مسیری نبود داشت میرفت ایستگاه میدان آزادی، سوار شدم باهاش رفتم تا آزادی ... میدون عین همیشه شلوغ نبود ولی خلوت و سوت و کورم نبود کلی ادم اونجا بود ...

 

بالاخره رسیدم محل کارم، شلوغ بود، رستوران صبحونه ش شروع نشده بود یکم وایسادم بعد رفتم جاتون خالی املت گوجه داشتن، گشنه مم بود دو روز بود صبحونه اداره رو نخورده بودم خخخ

 

موقع برگشتن خونه هم از داروخانه نبش میدان داروی خاصی که مادرم لازم داشتن و گرفتم و یه داروشونم گفتن یک ماهه پخش نشده احتمالا هفته بعد بیاد... 

 

بعد دوباره با مترو برگشتم خونه ... هوا گرم بود، خیلی عرق کردم تو هر ایستگاه که عوض میکردم کلی آب خوردم 

 

رسیدم خونه تازه این بچه گفت بربم فوتبال که باهم رفتیم پارکینگ و فوتبال بازی کردیم، چند بارم این وسط پدافند نزدیکمون عمل کرد و ما همچنان بستنی به دست فوتبال بازی کردیم.

 

تو راه برای خرید دارو که اتوبوس و مترو باید عوض میکردم پمپ بنزین ها رو دیدم شاید ده دوازده تا دونه تو صف بودن 

 

رسیدم خونه همشیره گفتن دیشب شنیدی چقدر نزدیک بود، گفتم والا خوابم برد نفهمیدم!

 

اینجا تهران است و تهران خواهد ماند و این بود روزانه نویسی من در تاریخ چهارشنبه ۲۸ خرداد ماه

چقدر من از روزانه نویسی متنفرمااا ولی چه کنم خخخخ

 

بعدا نوشت:

الانم داریم میریم دوچرخه سازی پنچری دوچرخه این بچه رو درست کنم، ماشینم شمع هاش مشکل پیدا کرده برم شمع بخرم عوض کنم

۲۹ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۰۱ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
این جانب

جهت اطلاع اقوام و دوستان

امروز ظهر رفتم باغچه رو یکم بیل زدم چاله درست کنه آب خوب جمع بشه و هدر نره و برسه به ریشه و به علف های هرز نرسه

 

ظهرها و غروبا با بچه که سوار دوچرخه است و یا با اسکوترش میاد که تو حیاط مسجد بازی کنه، منم نماز میخونم و میرم خونه

 

شبا یه وقتایی صدای پدافند میاد، دیگه حتی بچه هم از صدای بلندش نمیترسه و با ریتم پدافند میخوابیم، قبلنا روزی ۵ و ۶ ساعت میخوابیدم این چند روزه که نصفه نیمه میریم سرکار فکر کنم ۱۰ ساعت اینا میخوابیم 

 

بیشتر اقوام و فامیل زنگ میزنن بیاین اونجا از تهران دور شید و ازین حرفا ماهم میگیم والا تهران امنه، روزای اول از صدای پدافند میترسیدیم بعدا فهمیدیم اینا صدای امنیته ماست و دیگه نترسیدیم.

 

دیشب رفتم حموم دیدم بیکارم و چند ماهه کیسه نکشیدم، رفتم کیسه کشیدم، تازه این بچه رو هم اوردم اونم یه کیسه کشوندم اونم پشتم و کشید، ریشمم زدم سیبیل گذاشتم!

 

عیال وقت گیر آورده، تند تند داره لباسا رو میشوره و مادرمم پشم های لحاف منو بازکرده و شسته دوباره سرهم کنه 

 

تازه ما ی خونه شهرستان داریم، که حتی پدافندش یک بارم کار نکرده، هر کی خواست میتونه بره، مادرم اینا تا دو روز پیش اونجا بودن که تازه برگشتن تهران.

 

اینجا به برکت شیرزنان و شیرمردان ش امن و امانه، ما اینجاییم، و اینجا میمونیم

۲۸ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۲۱ ۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
این جانب

آرامش زنانه!

دقت کردین بیشتر وقت اجرای شبکه خبر بر عهده خانم هاست.

 

سخنگوی نانوایی هم یه خانمه بود که باهاش حرف زدن و بیشتر مجری های برنامه ها و حتی پوشش های زنده رو خانم ها برعهده گرفتن 

 

خداییش صدا و سیما خیلی خوب و عالی برخورد کرده، اولین رسانه ای که اخبار رو داد شبکه خبر بود همون ساعت اول، حتی شهادت سردارامون رو اول تلویزیونمون داد، کلی آهنگ حماسی و مارش نظامی هیجان انگیز و البته مسابقات فوتبال و والیبالشم کنار نذاشته و البته شبکه نهال ش برنامه کودکاش به راهه

 

خدا قوت همه سربازهای وطن چه در پدافند چه در صدا و سیما و هر جا و هر کسی که داره میجنگه و از ما حفاظت میکنه

خدانگهدارتون باشه

۲۷ خرداد ۰۴ ، ۱۷:۱۲ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
این جانب

نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!

اون آدم هایی که این شعار و میدادن حالا فهمیدن!!؟

 

بفرمایید!

 

بازم خدا رو شکر، هر اتفاقی حکمتی داره، لازم بود مردم ما قدر امنیتی که جمهوری اسلامی براش فراهم آورده رو درک کنن و قدر بدونن

حالا شاید بفهمن، قدرت داشتن یعنی چی! 

اگه زدنت، میزنیشون و میتونی بزنیش و البته ولکن الله رمی!

 

۲۵ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۹ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲
این جانب

عیدتون مبارک!

من همیشه ازینکه روز عید غدیر دنبال عیدی و اسکناس نو گرفتن از سادات بودن مشکل داشتم، میگفتم شما با این کار هدف غدیر رو منحرف و مبتذل کردید ...

عید غدیر عید پذیرفتن دستورات فرمانده است، اطاعت از ولی باید اتفاق بیافته ...

امروز عید ماست اگه گوش به فرمان باشیم وگرنه علی و اولادش دستگاه چاپ اسکناس ندارن ...

 

امسال عید غدیر فرصت خوبیه برای غدیری بودن، وقت جنگ چیزی جز اطاعت محض و همه جانبه کردن و حفظ باهم بودن و کنار و پشت به پشت هم بودن چیزدیگه ای نیاز نیست!

 

اطاعت از آقای خامنه ای دقیقا عین اطاعت از امام علی هست، هر کی امروز از آقای خامنه ای اطاعت نکنه در مورد ایمانش و علاقه ش به حضرت علی فقط داره حرف مفت میزنه و در عمل علی رو فقط واسه اسکناس ش میخواد!!

 

+ دیشب با صدای مهیب چندین انفجار بلند شدم، شاید تونستم گوشه ای از دو سال اضطراب و نگرانی مردم غزه رو بچشم البته از راه دور و بدون احساس خطر آنچنان، چی کشیدن بچه های غزه، چی میکشن مادر و پدرهای غزه!!

 

خدایا نابودشون کن، قدرت و غیرت و همتی بده بهمون نابودشون کنیم 

۲۴ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۴۸ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
این جانب

حرف های تکراری

این ایام هرناهار و شامی که خوردم تلویزیون جلوم باز بوده و قابلمه های خالی تو غزه و جنازه های کودکان غزه رو دیدم.

هربار اومدم دست به نوشتن بردارم دیدم چندبار باید مطلب تکراری بنویسم آخه!!!

 

 امروز دیگه یهو این به ذهنم رسید:

خدایا کاری نمیکنی؟؟!

 

تا گفتم یاد این جمله افتادم تا ما نخوایم کاری نمیکنه!

خدا خیلی صبر داره، موندم تا کجا میخواد غیرت و شرافت مارو محک بزنه.

 

برای کمک به غزه چندین خیریه فعال هستن ولی من اساسا به خیریه ها اعتمادی ندارم، متاسفانه تلویزیونم دیگه تبلیغ نمیکنه کمک ها رو به کجا بدیم.

اون روز هلال احمر نیرو میخواست برای بسته بندی اقلام، پاشدم رفتم انبارشون، چند ساعتی کمک کردم ولی هرررررر کاری میکنم دلم راضی نمیشه!

اون سرباز امریکاییه بود؟ خودشو سوزوند، هی جلو چشمم میاد و هی با خودم میگم خیلی عقبم ... خیلی هم عقبم...

۱۹ خرداد ۰۴ ، ۲۳:۳۳ ۱۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲
این جانب

امروز

سالگرد رحلت امام بود

سالگرد وفات مرحوم پدرم بود

و سالگرد حضورم تو سرزمین وحی و اعمال حج ...

 

از امام که خاطره ای جز اینکه روز فوتشون خواهرم یهو از مدرسه برگشتن و تعجب کردم ندارم، البته یادمه مرحوم پدرم گریه میکردن پای تلویزیون

روز فوت پدرم ... دقیقا به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...

و پارسال تو ایام ماه قمری یه جوری دلم رفت، لذت بردم از حضور تو سرزمین عرفات و ازون بیشتر سرزمین منا که فقط خدا میدونه چی ساخته اونجا و اون زمان رو که اینطوری همممه حاضرین رو مست میکنه

منا خیلی دلربایی میکنه، خیلی دلتنگشم .

 

خدا قسمت کنه همه تون مشرف بشید مکه مکرمه در ایام حج، بی نظیر و بی بدیله !

۱۵ خرداد ۰۴ ، ۲۰:۳۷ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
این جانب

شرم !

دوست عیال منو تو آسانسور دیدن و گفتن حاج آقا ببخشید مزاحم میشیم و حلال کنین بالاخره مزاحمیم و برقتون رو مصرف میکنیم و ازین حرفا ... منم جواب دادم که این حرفا چیه 

چند روزه این خانم با عیال دارن خونه ما خیاطی میکنن...(منم ازین خانم خیلی خوشم میاد و خیلی دوست دارم خونه ما رفت و آمد میکنن و دوست عیال ن...)

 

راستش تو مسیر داشتم به این فکر میکردم من با این یال و کوپال و ادعا و ظاهر علیه السلام و همه جا خودم رو مقید و سالم و چشم پاک جا بزن تو فکر چیم، این زن تو فکر چیه !!

 

از خودم خجالت کشیدم و شرمم اومد با اییین همه ادعا

۰۹ خرداد ۰۴ ، ۱۸:۴۹ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۳
این جانب

روزی صد نفر !

امروز صبح بعد یک نیمروی چرب و چیلی با خیار شور وگوجه خوشمزه رفتم بانک و با سپردم تو بانک آینده که شنیدم  داره منحل میشه تونستم یه مبلغی سرمایه گذاری کنم، یه مقدار طلای خام خریدم، ناهار خوش مزه ای هم به بدن زدم و قبل از ناهار یه جلسه ای هم داشتم و بعد از ناهار حدود ساعت دو ظهر زیر باد کولر راننده محل کارم منو رسوند خونه؛ جاتون خالی هندونه خنک و شیرینی تو یخچال بود خوردم و رفتم یه چرت خوابیدم تا ساعت حدودای ۵ عصر که با تماس تلفنی بیدار شدم، یکم رفتم باغچه رو با بیلچه کوچیک حیاط صاف و صوف کردم و دم غروبم اذان داد نمازمو خوندم و بعدشم شام دلچسبی خوردم و بعدش لم داده بودم زیر خنکای شامگاهی تلویزیون روشن کردم که زیر نویس شبکه خبر رفت امروزم صد و خورده ای انسان که بیشترشون زن و بچه بودن تو غزه شهید شدن.

 

 

این بود انشای من با موضوع اینکه امروز خود را چگونه گذرانید، الانم کنار پنجره که نسیم خنکی داره میوزه دراز کشیدم و مطلبم رو منتشر میکنم و به این فکر میکنم فردا دیگه تلویزیون نگاه نکنم.

 

تمام مطلب با تمام جزئیات واقعی بود!

۳۰ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۵۱ ۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۳
این جانب

حاج آقا!

هاردا سان؟؟

 

+ دیگه چقدر باید در غزه جنایت بشه تا ...

کی و کی قراره انتقام بگیره ؟؟

 

++ چقدر جای خیلی ها خالیه 

۲۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۶:۲۷ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲
این جانب

پولداری

آدم های زیادی تو عمرم دیدم که شرایط اقتصادیشون در طول زندگیشون تغییر کرده، بر اساس همین تجربه فکر میکنم پول یکی از عوامل بسیار مهم در تغییر سبک زندگی و نگرش ادم ها به محیط اطرافشونه، راستش جز خودم و معدودی افراد عموما میبینم خیلی ها با پولدار شدن و بی پول شدن حتی شعله محبت و عشقشون زیاد و کم میشه، یعنی دقیقا وقتی بی پولن احساساتشون رقیق و عاشقانه تر میشه و وقتی پولدارن محل نمیدن ...

برخی پول دار شده ها توام با حماقت و بلاهتن و نمیدونن چطور عقده هاشون رو باز کنن...اینو از برخی خریدها، برخی سفرها و برخی سبک ها میشه دید ...نمیخواستم اینو بگم ولی تجربه ثابت کرده پول داری تو آقایون به مراتب خیلی خیلی کمتر از زن ها تغییر ایجاد میکنه

۲۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۱۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۷
این جانب

بن کتاب

یک میلیون و صد هزار تومن بن کتاب بهم دادن، نمیدونم چی بخرم، پیشنهادی دارید

۸۵۰ صفحه معرفی ۱۲ کتابه هست که چند صفحه اولشو دیدم چیز جالبی نبود...

 

۱۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۱۷ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
این جانب

صف غذا

چند روز پیش تو رستوران محل کارم تو صف گرفتن غذا بودم، بوی فسنجون باکیفیت و خوش مزه ای فضای رستوران رو پر کرده بود، تلویزیون روی دیوار روشن بود و شبکه خبر داشت تو چند قاب صف قابلمه به دست های غزه رو نشون میداد...

حالم گرفته شد...

 

ولی وقتی با سینی غذا نشستم رو صندلی برای خوردن، کلا یادم رفت و سیر تا ته غذا رو خوردم ...

 

 

الان دوباره سر سفره شام، شبکه خبر گرسنگی فلسطینی ها رو و نشون داد و من باز سیر خوردم !

۰۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۹:۴۶ ۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
این جانب

۲۱ سال

امروز اول اردیبهشته و با تموم شدنش درست ۲۱ ساله که من تو محل کار فعلی م مشغول کارم، انگار همین دیروز بود که اومدم سرکار، خیلی زود گذشت، فراز و نشیب خاصی نداشتم و عادی گذشت ...

تجربیات زیادی کسب کردم، هر چند وبلاگ نویسی که سابقه بیشتری دارم حدود ۲۳ سال تجربیاتش با ارزش تر بود...

 

این مدت چند تا چیز برام ثابت شده دوست دارم باهاتون در میون بذارم:

 

اولین و بزرگترین چیزی که به تجربه بهش رسیدم اینه که خدا هست، خدا همه کاره است و هر کی غیر خدا هیچ کاره است، این و یقین دارما، لمس کردما!

 

دوم اینکه روزی دست خداست، خودت و بکشی نکشی روزی تو خدا میدونه، زیاد حرص زدن و حساب کتاب کردن بی فایده است، فقط باید اندازه کافی تلاش کرد خدا خودش اجرشو میده، نیت هم خیلی مهمه نیت بد داشته باشی برات بد پیش میاد و بالعکس .

 

سوم اینکه عمر خیلی زود میگذره، خیلی خیلی زودو سریع ...

 

 چهارم این که بی فایده ترین کار عالم بحث کردن با آدم هاست، به خصوص ... (چون حوصله بحث ندارم از ذکر مصادیقش اجتناب میکنم) 

 

و آخر اینکه از بعضی چیزها پرهیز کنین، خیلی خطرناکه و بی فایده و دردسرزاست، چند تاشو میگم:

  1. موتورسواری
  2. رابطه با زن جماعت غیر از اقوام و منسوبین باقی رو بذارید کنار
  3. حرف زدن و ارتباط با آدمهای عشقی و عارف مسلک و مدعی
  4.  ارتباط با آدم های خشک مقدس و ادم های لاابالی
  5. زیاد پول جمع نکنین، اندازه ضرورت سرمایه گذاری کنین چون هر چی بیشتر داشته باشین دردسرتون بیشتر خواهد شد
  6. هیچ وقت زنتون، عشقتون و حتی بچه تون رو به پدرمادرتون ترجیح ندین به خصوص زنتون رو 
  7. سیگار و هرچیزی که دود زاست
  8. زیاد به تیپ تون نرسید کسی نگاه نمیکنه، فقط خودتون رو بی جهت اذیت میکنین، راحت باشین
  9. عقل مردم تو چشمشون نیست، مردم اساسا عقل ندارن خیلی رو عقل مردم حساب باز نکنین 
  10. باهوش بودن، پولدار بودن، خوش تیپ بودن، کار خوب داشتن، خونه و ماشین فلان داشتن و ازین چیزا مطلقا خوشبختی و آرامش نمیاره
  11. تا دهنتون بوی شیر میده ازدواج کنین تو جوونی باهم حال کنین نذارید پیرشین
  12. بازم به ذهنم رسید اضافه میکنم
۰۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۷:۵۶ ۱۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱
این جانب

نتیجه مستقیم مذاکرات ایران و امریکا

با نهایت احترام و ادب 

از نتایج بدیهی مذاکرات ایران و امریکا اینه که بنده لااقل معتقدم میزان بلاهت و سادگی و پخمگی هر کسی به میزان امیدوار بودن به نتیجه بخش بودن مذاکرات ایران و امریکا نسبت کاملا مستقیم داره.

۲۳ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۲۸ ۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۲
این جانب

موسی علیه السلام

دیشب فیلم حضرت موسی رو دیدم، فیلم خیلی خوبی بود، خوش ساخت بود ولی به قول این سینمایی ها بیگ پروداکشن نبود، جلوه های ویژه سنگینی هم نداشت و کلا فیلم مادر موسی هم نبود، واقعا فیلم خود حضرت موسی بود، اصلا خسته نمیشین، خیلی لذت بخش و دردناک بود ...

انتخاب بازیگراش میتونست بهتر باشه، اون مامور فرعون اصلا درست انتخاب نشده بود و اینکه فرهاد آئیش دو نقش بازی کرده بود تو ذوق میزد ولی باقی بازیگرا بخصوص حضرت آسیه و عمران و مادر حضرت موسی خیلی درست انتخاب شده بودن ...

 

ولی راستش این فرع ماجرای فیلم بود، اصل ماجرا اینجاست.

 

تو تمام فیلم حس میکردم انگار همین الان داره اتفاق میافته، کودک کشی فرعونیان و آتش به زندگی کنعانیان زدن دقیقا همون کاری بود که امروز اسرائیل سر فلسطینیان داره در میاره ...

 

سنت خدا خیلی صبوره، و خیلی تحقیر کننده است، باید صبر کنیم ببینیم خدا چطور قراره این فرعونیان کودک کش دوران رو نابود کنه ...

البته چیزی از تکلیف ما تو حمایت مظلوم کم نمیکنه و خدا رحم کنه اون دنیا بابت فلسطین چیا ازمون بپرسن

۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۹:۵۶ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
این جانب

اپل خران

امروز برای تبریک و عید دیدنی بین همکاران بودیم که بحث خرید عید شد، یکی ازهمکارا گفت واسه همسرش اپل ۱۶ خریده حدود ۱۶۰ میلیون، تعجب منو ک دید گفت آقای فلانی هم که تو اتاق بود گفت ایشونم هفته قبلش خریده بود، نگاهش کردم با سر تائید کرد ... و گفت تازه واسه خودم یه گوشی ده میلیونی خربدم و گفت دلم نیومد واسه خودمم اپل بخرم، یکی از همکارای دیگه که اپل یه نمره کمتر فکر کنم گفت ۱۵ داره، از مزایای اپل شروع به صحبت کرد و همه تائیدش کردن 

 

همه دوستان منتظر بودن من چی میگم بهشون که دستم رو به نشونه خاک بر سر ذلیلتون کنن بلند شدم و گفتم حالم ازتون بهم میخوره، یکیشون گفت بالاخره باید زنا رو یه جوری رام کرد، گفتم همون خاک تو سرتون که باج میدین و انقدر ذلیلین!

 

متاسفانه حماقت و حقارت برخی از آقایون یه جاهایی اصلا حد نداره و گند میزنه تو همه قواعد و جایگاه ها 

۱۸ فروردين ۰۴ ، ۰۰:۲۴ ۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۳
این جانب

بن بست

ته هر رابطه ای بن بست خواهد بود اگه دورنما و نتیجه مشروع و مقبولی ازش قابل تحصیل نباشه.

 

به زبون ساده اگه خواستی با کسی تو رابطه ای بیافتی یا ادامه رابطه قبلی رو پیش بری اگه نتونی اول مشروعیت و بعد مقبولیت عمومی برای نتیجه رابطه ت پیدا کنی قطعا با سر به دیوار بن بستی خواهی خورد!

۱۷ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۴۵ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
این جانب

هیترو آزادی!

خبرهای اروپا

فرودگاه هیترو لندن به دلیل آتش‌سوزی تعطیل شد

اتش‌سوزی در فرودگاه هیترو

نگارش از یورونیوز فارسی

تاریخ انتشار ۲۱/۰۳/۲۰۲۵ - ۷:۴۳ ‎+۱ گرینویچ•به روز شده در ۱۰:۴۴

در پی وقوع آتش‌سوزی گسترده در یک پست برق در نزدیکی فرودگاه هیترو لندن که منجر به قطع کامل برق شد، این فرودگاه اعلام کرد که سرتاسر روز جمعه تعطیل خواهد بود.

 

این رویداد برنامه پروازها را در سراسر جهان مختل کرده است. سازمان آتش‌نشانی لندن اعلام کرد که حدود ۷۰ آتش‌نشان در حال مقابله با این آتش‌سوزی در غرب لندن هستند، آتشی که باعث قطع گسترده برق در هیترو، شلوغ‌ترین فرودگاه اروپا و پنجمین فرودگاه پرتردد جهان، شده است.

 

این خبر یورو نیوز امروز بود.

 

دیروز تو بازی ایران امارات برای چند دقیقه یکی از چند چراغ ورزشگاه آزادی به هر دلیلی خاموش شد  اگه داور گیر نمیداد آنچنان تفاوتی تو نور ورزشگاه وجود نداشت ...

 

ولی یه عده خودتحقیر غرب گدا چنان همه چیو مسخره کردن و خودمون رو تحقیر کردن که خدا میدونه 

حالا آبروریزی اختلال تو یه پست برق تو هیترو لندن اینگیلیس بزرگتره یا خاموش شدن چندتا لامپ تو آزادی!؟؟

 

 

 

۰۲ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۴۰ ۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۳
این جانب

تناسب انتظارات

فکر میکنم که لازمه ی هر تعاملی تناسب توقعات در طرفین اون تعامله، مثلا:

وقتی خونه کرایه میکنیم، ما به ازاش یه مبلغی کرایه میدیم، قطعا برای یه خونه ویلایی تو یه قسمت گرون شهر ماهی صدهزار تومن متناسب نیست، باتوجه به اون امکانات و شرایط چندصد میلیون کرایه ماهانه اونه؛

یا تو رابطه خدا با بنده هاش، خدا متناسب با عمل و عبودیت بنده هاش بهشون پاداش میده یا مجازات میکنه، رابطه خدا با بنده هاش رابطه ربوبیت و بندگیه، یعنی وظیفه بنده اطاعت و فرمانبرداری و عدم سرکشیه، خدا هم که همین که امکان وجود داده، رزق و روزی داده و هدایت میکنه اون ور تعامل رو انجام میده.

یا تو رابطه دوستی، دوتا دوست از هم توقع دلسوزی، محبت، حمایت و همراهی دارن، طبعا وقتی یک طرف فقط دلسوزی کنه، حمایت کنه و ازین قبیل و حمایت و دوستی ای از طرف مقابل نبینه خب اون دیگه تعامل اسمش نیست، خودسوزی و خودخواهیه!

حالا میرسیم به اینکه تعاملی شکل گرفته، انتظارات و توقعات ما از طرف مقابل چطور باید باشه؟؟

اینکه ما خونه ای رو اجاره کنیم، کرایه ندیم آیا توقع درستیه؟؟ یا انسان باشیم و فقط سرکشی و طغیان کنیم؟ یا مثلا در روابط زناشویی فقط از همسرمون طلبکار باشیم بدون اینکه اصلا به این نکته توجه کنیم که چه دادیم که چه چیزی طلب کاریم و ازین قبیل دیگه اسمش تعامل نیست، اسمش خودخواهیه، توهمات خودمحورانه است.

همونجور ک گفتم در هر تعاملی اساسی ترین مطلب اینه که اول ببینیم چی دادیم، بعد متناسب با داده هامون، انتظارات و توقعاتمون رو تنظیم کنیم.

۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۷:۲۷ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
این جانب

قدر نعمت

سر خیابون مون دارن عملیات عمرانی انجام میدم، ظاهرا مساله ای پیش اومده که گاز و آبمون به تناوب قطع میشه ...

این یکی دوروزه تازه میفهمم شیر و هر وقت باز میکنیم اب هست، یا اجاق همیشه گاز داره چه نعمت بزرگیه 

 

ازونایی که عامل رسیدن آب سالم همیشگی، و برق و گاز همیشگی هستن ممنونم و البته از خدا ممنونم.

۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۰:۴۰ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
این جانب

رویای آمریکایی

فیلم زلنسکی با رئیس جمهور امریکا رو دیدین؟؟

 

اگه ندیدین حتما ببینین 

 

آمریکا همینه، خودبزرگ بین و دیگر تحقیر کن ...

 

بودن با امریکا یعنی رفتن زیر بار تحقیر و نهایتا شکست و نابودی .

 

 

رهبر کشورهای دیگه رو ببینین، رهبر خودمون رو ببینین

 

۱۱ اسفند ۰۳ ، ۱۵:۵۸ ۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱
این جانب

دلتنگی ...

دلتنگ سید حسن نصرالله ایم

 

اگه آقای رئیسی بود الان حتما لبنان بود 

 

دلتنگ حاج قاسمیم

 

گلی به جمال قالیباف که تو این ایام دو بار رفت لبنان، اونایی که علیه ش حرف زدن و کاری کردن که رای نیاره و به جاش یه نفری که اندازه ش نیست بیاد، باید جواب بدن !

 

واقعا زشته رئیس جمهور نرفته، همه ش خدا خدا میکنم موقع تشییع تو لبنان باشه .

وزیرخارجه کافی نیست و خیلی کمه ...

 

 

 

 

 

۰۵ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۳۳ ۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۳
این جانب

خودباختگی

امروز تو دوره ای با عنوان مدیریت بحران و ایمنی راجع به آتش سوزی شرکت داشتم

استاد دوره یه خارج رفته ی شیک و مجلسی بود 

یه پاورپوینت با سه چهار تا عکس و فیلم داشت ...

 

اینکه ساده ترین تعابیر فارسی رو انگلیسی میگفت اونم با اصطلاحات سنگین غربی به کنار، اون تصویری هم که رو پرده نشون میداد حتی به خودش زحمت نداده بود تلفن ۱۲۵ آتش نشانی رو به جای اون شماره اضطراری ۹۱۱ امریکا بذاره!

وسطا هم که با تیکه و کنایه امکانات جمهوری اسلامی ایران رو به سخره میگرفت 

 

جالبه این آدم مشاور عالی ایمنی خیلی از سازمان های بزرگ دولتی هست و کلی اعتبار داره ...

جالب ابنجاست اطلاعاتی که میداد هم خیلی غلط و اشتباه بود و فقط یه رونوشت و کپی ناقص از مطالب جستجو شده اینترنت بود و بدون توجه به نیازهای داخلی ...

 

از امروز ظهر اعصابم خورده، ازون استاد غرب زده ی بیسواد نه ها، از مدیران دولتی که به همچین ادم های بی مقدار شیکی بها و ارزش میدن، خداییش این انتخاب اگه خیانت نیست، اگه بلاهت نیست پس چیه؟؟؟؟

۰۲ اسفند ۰۳ ، ۰۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
این جانب

ربط قلبی

چند روزه دارم به دوست داشتن فکر میکنم

ما چند جور دوست داشتن داریم

اولی علاقه پدر فرزتدیه، حالا یا مادر فرزندی...

دوست داشتن والدین نسبت به اولاد شبیه دوست داشتن اولاد به والدین نیست.

دوست داشتن بین بچه ها هم عین همه و پدرمادرا همه بچه هاشون و دوست دارند حالا ممکنه یکی شیرینتر باشه ها ولی دوست داشتن اگه ده تا هم بچه باشه محدود کننده نیست و مانع دوست داشتن بچه های دیگه نمیشه ... ولی بچه ها فقط پدر مادرشون رو دوست دارن، این حس دوست داشتن پدری رو به شوهر مادرشون ندارن، ممکنه ناپدریشون و دوست داشته باشنا ولی جای پدر نمیشه و به عنوان یه مرد و حامی خوب دوست دارند .

توی ازدواج هم یه مرد زن ش رو ممکنه دوست داشته باشه، عین بچه هاش اگر زن دیگه ای هم بگیره هم اون و دوست داره، حالا ممکنه یه زنی شیرینتر باشه ها ولی دوست داشتن یه زن مانع دوست داشتن یه زن دیگه نمیشه 

لطفا اینجا گیر نکنین و ادامه رو دقت کنین :

آدما ممکنه خیلی ها رو دوست داشته باشن عمدتا غریزی و نسبی ولی آدما معمولا به یکی ربط پیدا میکنن و فقط با یکی قلبشون میتپه، ربط بین قلب ها فقط یک بار و برای یک نفر پیش میاد .

۰۱ اسفند ۰۳ ، ۱۵:۲۷ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
این جانب

ملاحظه

اون روز مهمون یکی از اقوام بودیم، پدرشونم خونه شون بود، من خیلی دوستشون دارم ، پدرشون موقع میوه تعارف کردن گفتن ازت ممنونم همیشه هوای پسر منو داری حتی اقتصادی !

پسر ایشون وضع مالیش از منم بهتره، منظور پدرشون این بود که من حتی موقع برداشتن میوه و شیرینی اون کمترین و ارزون ترین و برمیدارم و ملاحظه صاحب خونه یا باقی مهمونا رو میکنم، با اینکه همه بهم احترام میذارن ولی همیشه سعی کردم موقع غذا کشیدن یا میوه برداشتن همیشه کمتر و کوچیک تره رو بردارم، اگه آجیل گذاشتن بیشتر نخود کیشمیشش رو بخورم تا پسته و بادوم ...

برعکس من یکی از اقوام وقتی میریم خونه کسی مهمونی با اینکه از همه پولدارتره به بچه ش میگه پسته بخور بادوم و فندق بخور ، موز بزرگه رو برادار ...

 

حس میکنم داشتن این عادت و رعایت اینجور ملاحظات ضروری و مهربانانه است.

۲۷ بهمن ۰۳ ، ۱۴:۵۴ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
این جانب

جنگ دلاری

وقتی نمیتونن حمله نظامی کنی

وقتی توان ش رو ندارن 

 

میرن سراغ یه جبهه دیگه، میرن سراغ جنگ دلاری...

جو میسازن، بازار سازی میکنن، شایعه پراکنی میکنن یهو در عرض چند شب بدون هییییچ منطق اقتصادی و سیاسی یهو دلار و چند ده هزار تومن بالا میبرن، پشت این قیمت سازی ها سربازهای جنگ دلاری هستن 

 

امریکا و اروپا واقعا هیییییچ چیزی نمونده که تحریم نکرده باشه، حداقل ده دوازده ساله که همه چیمون تحریمه و هیچ مولفه اقتصادی هم تغییر نکرده، صادرات و تولید نفت هم سرجاشه، تولید ناخالص ملی هم قرار نیست و نمیشه یهو این همه تغییر کنه، نقدینگی هم با یه درصد مشخصی داره افزایش پیدا میکنه، پس هیچ انگیزه سیاسی و اقتصادی تو افزایش نرخ ارز نیست جز اینکه وحشی های جنایتکار کودک کش و نوچه ها و خائنین داخلیشون دارن به چیزی که واقعیت نداره جو میدن، بازارسازی و نقاضاسازی تصنعی راه میندازن 

 

من چندهزار دلار داشتم اون هدیه دادم به مردم لبنان، الان اگه تقاضا نباشه این حباب مصنوعی جنگ دلاری خواهد ترکید، متاسفانه بازارسازهای کلان تو عرضه خساست به خرج میدن و این به افزایش مضاعف دلار خواهد انجامید ولی باید عرضه میدانی عموم مردم و بازارسازها به قدری باشه که این جنایتکاران کودک کش تو این جنگشون هم ناکام بمونن ان شا الله

 

۲۰ بهمن ۰۳ ، ۱۱:۲۸ ۱۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۵
این جانب

حقارت و ترس!

مجازات قاتل قصاصه، نه مذاکره!

نمیدونم چطور میشه انقدر حقیر و ترسو بود!

 

پسر ما رو کشته، سردار مارو کشته باید قصاصش کنیم، اون وقت چند تا ترسوی خائن به جای اینکه مطالبه قصاص خونشو بکنن بهش اطمینان میدن که ما بمب نمیسازیم!!!

 

 

شمایی هم که اینا رو انتخاب کردی تو این خیانت و حقارت و ترس سهم داریا!

۱۸ بهمن ۰۳ ، ۲۲:۵۳ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۲
این جانب

ادب از که آموختی ...

چند وقته یه وبلاگ دیدم خیلی عقده وار داره از مردها بد میگه، یعنی هر جمله ش دو تا توهین و فحش به آقایونه ...

من تقریبا میتونم حدس بزنم این همه حقد و کینه و عقده ای که از آقایون دارن از چیه و چه دلیلی برای این توهمات دارن ولی نکته خبلی مهمی رو خودم کشف کردم، البته بهتره بگم لمس کردم اینکه بعضی از نوشته های خودمم به شکل افراط گونه ای داره این مدلی عقده گشایی میکنه، شاید درصد بالاییش واقعیت های پیرامونمون باشه ولی بالاخره این حجم زیاد و مداوم بیان صفات زنان نشان دهنده گره هایی است که ممکنه خودم داشته باشم و باید روشون کار کنم 

بازم خدا رو شکر، اون عقده گشایی متوهمانه به من بابت اشتباهاتم تو بیان افراطی تذکر داد!

۱۱ بهمن ۰۳ ، ۱۶:۳۰ ۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

امام زمان

توی مکه سوار اتوبوسی بودم که مارو از مسجدالحرام برمیگردوند هتل، یه شبکه خیلی بزرگ اتوبوسرانی برای ایرانی ها ایجاد شده که واقعا بینظیره، من بودم و یه خانمی جلوم نشسته بود 

یهو شروع کرد از گرونی و خرج زیاد و اوضاعی که آخوندا واسه مملکت فراهم کردن حرف زدن، راستش عموما من حوصله سر و کله زدن با این جماعت و ندارم، ولی تصور کنین طرف پاشده اومده مکه از جمهوری اسلامی بد میگه!!!

 

ازش پرسیدم مگه واجب بود بیای، گفت پول نداشتم سکه فروختم، گفتم بالاخره سکه داشتی که فروختی، گفت خامنه ای پدر مردم و در آورده!

گفتم صدقه سر خامنه ای بزرگترین و بهترین خدمات عمومی و اتوبوسی رو ایران داره به زائراش میده، عصبانی شد گفت خدا کنه امام زمان ظهور کنه ریشه آخوندا رو بکنه که انقدر گرونی درست کردن!

گفتم مگه شما امام زمان و قبول داری! گفت وا کافر که نیستم

گفتم همین الان به امام زمان خودت فحش دادی، قبولش نداری فرضا امام زمانی که میگی هم بیاد مطئئن باش اون موقع هم بهش فحش خواهی داد ...

ی برو بابایی گفت و جلوی هتل ش پیاده شد

 

من شخصا اعتقاد دیگه ای به امام زمان و ظهور و این قبیل موارد دارم، ولی به نظرم کسی که نتونه در این اوضاع مشخص حق و باطل و تشخیص بده به فرض ظهوری هم باشه اون جا هم نهایتا گرفتار گوساله پرستی و انکار امام زمان خودش خواهد شد 

۰۶ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۰۶ ۱۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۴
این جانب

درد مشترک

امروز عصر با این آقای راننده ای که هر روز منو میاره خونه، سر صحبت باز شد ...

حرف از گرون شدن ماشینش شد، میخواست بفروشه یه خونه باهاش بخره، بهش گفتم خب ماشین احتمالا کمی بالاتر بره ولی خونه آخر ساله تغییر آنچنان نخواهد داشت ... گفتم فعلا صبر کن هم درآمد کسب کنی هم آخر سال اسفند ماشین گرونتر هم میشه ...

حرف از ماشین کشید به اینکه با خانمش دعواش شده و زنش میگه تو واسه من خرج نمیکنی، تازه کاری نمیکنی که میشینی تو ماشین گاز میدی فقط ...خندم گرفته بود و ادامه داد زن جماعت همه شون همینن، تا شوهر نکردن له له شوهرن به محض شوهر کردن از شوهر طلب کارن، همه پولی که در میارم و واسه ش خرج میکنم باز میگه تو واسه من پول خرج نمیکنی، دماغشو عمل کرد در حالی که اصلا نیاز نبود، گواهینامه شو گرفته، دانشگاهشو رفته و کلی طلا جواهر داره ولی باز طلبکاره ...

منم داشتم گوش میدادم و میخندیدم، بهم گفت آقای اینجانب چرا اینطورین بعضی زنها، گفتم ببین توهم سعی کن خیلی وا ندادی و شل نکنی، هیچ وقت همه مشتتو واسه زنت وا نکن، همه درآمدتو بهش نگو که، این جماعت عقلشون به چشمشونه نباید از خیلی چیزا خبر داشته باشن، بهتره درآمدت رو خیلی رو نیاری و مخفی نگه داری، تو که اول آخر همه درآمدتو میخوای برا خانوادت مصرف کنی، واسه تلف نشدن مال، خورد نشدن اعصاب و تحمل نکردن طلب کاری هاش بهتره بعضی چیزا رو مخفی کنی ...

گفت آقای اینجانب به خدا یخچال ما همیشه پره، شمردم اون روز ۲۳ تا شلوار داره، بیشتر از ۷۰ تا شال و روسری داره ... باز میگه تو واسه من خرج نمیکنی ...

دیگه داشتیم میرسیدم خونه گفتم ببین این جماعت سر و ته یک کرباسن و تقریبا همه شون همینن، متوهم و خودخواه و طلبکار ... تو سعی کن حرص نخوری چون هیچ جوره درست نمیشن، این گوش ت در باشه اون یکی دروازه ... حرص نخور صدی ۹۹ همینجورن، حالا هر کدومشون یه مدلی رو مخ میرن ...

آخرم خدافظی کردم و پیاده شدم.

 بیچاره دل پری داشت، یکم خالی شد.

 

یکی از معضلات جامعه آقایان اینه که همصحبتی برای تخلیه دردها و غصه هاشون ندارن و واقعا تحمل زن ها خیلی سخته، باید برای تخلیه فشار ناشی از توهمات احمقانه زن ها، آقایون روش هایی رو برای خودشون پیدا کنن تا کمترین صدمه رو ببینن.

۰۳ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۱۱ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۶
این جانب

تیک تاک !

تیک تاک از امروز تو امریکا فیلتر شد 

گوگل پلی و اپ استور اجازه ندارن تیک تاک رو تو امریکا اجازه بارگزاری بدن و اگر بدن چند هزار دلار به ازای هر بارگیری جریمه خواهند شد...

 

مقایسه کنید با باز کردن واتس اپ و گوگل پلی در ایران !!

 

کاش فقط یک چیز امریکایی و غربی ها رو ما هم داشتیم، اهتمام به اجرای قانون!

۳۰ دی ۰۳ ، ۲۱:۰۸ ۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۳
این جانب

بچه های تنها

زندگی های امروز درگیر توهمات و حماقت هاییه که اثرات و تبعات منفی ش سالها بعد خودش رو نشون خواهد داد، یه نمونه ش و امروز صبح باهاش دوباره برخورد کردم...

سرمیز صبحانه حرف بچه شد، چند نفری گفتن یه بچه مارو گرفتار کرده الانم که تعطیلن خانمم کلی سختشه و ازین حرفا... فکر کنم جز یک نفر بقیه یا بچه نداشتن یا یکی نهایت !

من سکوت کردم، یکی برگشت گفت دلم واسه بچه های الان میسوزه بیست سال دیگه نه برادری، نه خواهری  نه پدر و مادری ... تنها و بی کس میمونن ...

 

منم غصه م شد، واقعا این نگاه متوهمانه و احمقانه ای  که اجازه تولد یه خواهر و برادر برای بچه رو به خانواده ها نمیده و زنان با خودخواهی و تنبلی شون مانع ش میشن رو بچه هامون باید تاوان بدن ...

 

بیچاره بچه های تنها

۲۴ دی ۰۳ ، ۱۰:۱۷ ۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۲
این جانب

هم نفس

 من همیشه به این روانشناس ها میگفتم واسه حرف شنیدن پول مفت میگیرن چیزی هم حالیشون نیست، فقط یه گوشن واسه شنیدن!

 

از وقتی کار مشاوره میکنم یه نکته رو تجربه کردم، البته قبلش م میدونستما ولی الان بیشتر لمس میکنم، آدما دنبال یکی میگردن بهش اعتماد داشته باشن تا براش حرف بزنن، تا پیشش نگران نباشن، تا براش درد و دل کنن... این مهمترین دلیل مشاوره رفتنه ...و واقعا یکی از سخت ترین کارهای دنیا شنونده دردها بودنه، خیلی سنگینه مخصوصا واسه منی که خیلی قاطی میشم و اصلا نمیتونم بی خیال رفتار کنم ....

 

 بعضی وقت ها به این فکر میکنم، یه مشاور، یا یه انسان با کوله باری از درد وقتی دلش یه گوش شنوا بخواد که حرف بزنه با خیال راحت براش و کسی و نداشته باشه باید چیکار کنه؟؟

چه حس سنگینی داره آدم وقتی حرف داره، درد داره،  ولی گوشی برای شنیدن نداره

ضمنا دردهای واقعی با توهم درد خیلی فرق داره 

 

رسما اعلام میکنم، نمیکشم دیگه، واقعا بار دردهای دیگران رو نمیتونم بکشم و دیگه مشاوره قبول نخواهم کرد.

۱۰ دی ۰۳ ، ۰۰:۱۲ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱۵
این جانب

دلیل آرایش، توهمات زنانه است!!

چند روز پیش یه جایی مهمونی بودیم، خانم هامون رفته بودن یه جشن زنونه، ما چند تا آقا تنها بودیم و دو تا از بزرگترای فامیل، این فامیلمون از دست نافرمانی و ناسپاسی خانمش شکاره، هی به انحا مختلف اینو میشه از رفتار و بی احترامی های زنش که جایگاه شوهرش رو احترام نمیکنه و چهره شرمنده مردش فهمید ...

 

شب که شد خانم ها از مهمونی اومدن، خانم این آقا گفت من میرم لباسمو عوض کنم بیام شام بخوریم... حاج خانم گفتن شام و ببرید خونه خودتون، خانمش اصرار کرد نه، حاج خانم گفتن خب بذار شوهرشم با این لباس ببینتش ...

دیدم پسره، سری تکون داد ... 

معنای اون سرتکون دادنه رو فقط یه مرد میفهمه، اون زن هر چقققققدر خودش رو بزک و دوزک کنه و انواع و اقسام لباس های از نظر خودش جذاب و زیبا هم بپوشه مادامی که حرمت و جایگاه و عزت مردت رو حفظ نکنی، خودت زیباترین حالتی که ممکنه هم هست اصلا نگاتم نمیکنه ...

 

این اتفاق شاید دو شب پیش افتاد و در راستای اون نظر و باور خیلی از خانم ها تو یادداشت چرا آرایش میکنید؟! که شما زن ها واسه خودتون بزک دوزک میکنین هیچ مردی به آرایش هیچ زنی احترام نمیذاره، اینا توهمات زنانه است که با آرایش مردتون رو وادار به احترام میکنین!!

تو این آرایش کردن، آقایون کمترین عاملی هستن، نمونه و دلیلش اینکه زن ها تو مجالسی که کاملا زنونه است خیلی بدتر بزک میکنن ...

 

واقعا توهم زنانه است که مردها به آرایش زن ها حتی جذب میشن چه برسه احترام بذارن.

 

این آرایشه فوقش برای جلب توجه، همون طور که فاحشه های آمستردام و خیابونای تهران اون طور بزک میکنن که فقط فلاشر بزنن!!

لطفا برای توجیه توهمات خودتون، مردها رو بهانه نکنین!

 

۰۷ دی ۰۳ ، ۱۷:۴۷ ۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱۳
این جانب

خاک بر سر خائن و نفهمتون!

شورای عالی فضای مجازی واتس آپ و گوگل پلی رو رفع فیلتر کرده و به حکمرانی اینترنت تاکید کرده.

 

واتس آپ تو خیلی از کشورهای محدوده 

گوگل پلی عامل اصلی ترورهای رژیم تروریستی اسرائیل و آمریکاست.گوگل پلی به مراتب اهمیت بالاتری داره ...

 

این مصوبه ننگین و احمقانه تو روزی که دلار داره ۸۰ هزار تومن میشه یعنی بریم محله ارازل و اوباش شلوارمون و بدیم پایین بعد بگیم تاکید کنیم حیثیتمون حفظ بشه !!

 

یعنی خاک برسرتون با این مصوبه تون، دنیا داره هر چیزی که در حاکمیت  نیست رو محدود میکنه، شما دارید شلوارتون رو می‌کشید پائین!!!

 

باعث و بانی این خیانت احمقانه ، اینکه وسط این افزایش افسار گسیخته قیمت ارز، تعطیلی چند هفته لی و خوابیدن کشور، خاموشی های مکرر و ... شمایی هستی که به این جریان واداده رای داده، آره بزرگوار شما هم تو کشیدن پایین شلوارت مقصری!

۰۴ دی ۰۳ ، ۱۸:۳۱ ۲۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱۴
این جانب

چرا آرایش میکنید!؟

زن و شوهر کلی حرف زدن، هر چی این میگفت اون جواب میداد، و برعکس ... عمدتا هم چیزای احمقانه و مسخره ظاهری که مثلا من اینو گذاشتم اونجا اون برداشت نذاشت سرجاش و ازین حرفای بی اهمیت ...

خسته شده بودم، با عصبانیت به مرده برگشتم گفتم جناب حرف حسابت چیه، تو یک خواسته میتونی جمع ش کنی و فقط یه خواسته از زنت داشته باشی چی میگی، فقط یه دونه ها!

 

مِن مِن کنان، باور کن دو دیقه سکوت و فکر کرد، منم آروم منتظر بودم فکراشو بکنه و راحت بگه ... بالاخره با کلی حرف قورت دادن، گفت دلم نمیخواد زنم آرایش کنه!!

 

من یهو جا خوردم، اینا دو ساعت از اختلافات رفتاری و گرداری و گفتمانی حرف میزدن، یهو چیشد مرده حرف آرایش و زد ... هیچی نگفتم که بیشتر توضیح بده...

 

انگار یه عقده قدیمی ش وا شده بود شروع کرد به باز کردن اون گره ها ...

گفت دوست نداره آرایش کنه، دوست نداره وقتی میره بیرون لباس جذب و جذاب تر بپوشه و خوشگل کنه...

به خانمه، که هاج و واج مونده بود نگاه کردم که نظرشو بگه، اونم با کلی تعجب گفت آقای دکتر تاحالا حتی یکبارم بهم اینو نگفته بوده ...

 

زنه، یکم که فکرش و تونست جمع کنه شروع کرد فلسفه بافی، کلی حرف زد و تو یه جمله گفت خب جلوه گری ذات زن هاست و زن ها ذاتا علاقه به جلوه گری دارن .... من خیلی قاطع گفتم خب اینکه کار هرزه هاست نه زن ها ... کی گفته زن ها ذاتا طالب جلوه گری هستن  خب مردا هم ذاتا طالب تنوع طلبی جنسی هستن!!

 

زنه حرفی برای گفتن نداشت و فقط لاطائلات رایج تو فضای زنانه رو تکرار میکرد، منم بهش گفتم واقعا واسه چی آرایش میکنین؟؟؟

برای منم سواله، این چه رفتاریه؟؟ واقعا چرا میرید بیرون آرایش میکنین؟؟؟

 

اون خانم چهار تا اراجیف بی مبنا تکرار کرد ولی من هیچ وقت نفهمیدم یه زن چرا آرایش میکنه، واقعا نمیدونم کاش یکی بهم میتونست بگه!

۰۳ دی ۰۳ ، ۲۰:۴۱ ۲۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱۴
این جانب

روز مادر، روز زن نیست!

چون هیچ زنی، مادر نمیشه!

 

همین...

۲۹ آذر ۰۳ ، ۲۳:۴۶ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱۴
این جانب