یکی از دلایلی که علاقه ای به رفتن به هیات اینا ندارم اینه که تا جایی که مجلس فضا میده دوستان منبری از خواب فلان به اصطلاح عارف و رویای فلان مسیحی و اینها برای اثبات مظلومیت و حقانیت استفاده میکنن، نمیدونم برای جلب توجه عوام این چیزها رو بشه گفت ولی من به شدت با بیان خواب به عنوان دلیل حقانیت مخالفم، و اصلا تو کتم نمیره چیزی و مساله ای به واسطه خواب و خیال یه شخصی و حتی خودم برام مسجل بشه.
خوابی که با یه غذای بی وقت ممکنه کلی عوض بدل بشه، یا کلی آدم خوابای جورواجور میبینن و اگه قرار باشه به استناد خواب فلانی و بهمانی عقیده و مراممون رو ترسیم کنیم باید کلا فاتحه حقیقت رو بخونیم.
اثبات حقیقت یه امری کاااملا مستدل و معقوله، یعنی شما اگر کمی و فقط کمی عقل و قوه تشخیص داشته باشی به راحتی تمام میتونی حقیقت رو اثبات کنی ولی امان از روزی که قرار باشه با اوهام، با خواب و خیال و امثال این حقیقتی بیان بشه، حالا میخواد اسمش رو بذارید عرفان، میخواد بذارید خواب صادق و امثال اینها دیگه واویلاست و باید فاتحه حقیقت رو خوند.
شاید یک درصدی از اوهام درست از آب در بیاد، یا شاید عرفا درست بگن ولی خدا میدونه، مادامی که عقل داریم از وهم و خیال و خواب و امثال اینها نباید استفاده کنیم که اگر استفاده کردیم دیگه سنگ رو سنگ بند نخواهد شد و هر متوهم کذاب مذبذبی هر وقت فیلش یاد هندوستان کنه یه خیال و وهمی رو دستاویز ادعاش میکنه و به خیک مخاطب میبنده، پس عاقلانه نیست راهی که کلا به ناکجا آباد وهم ختم میشه رو به عنوان راهی اصولی در نظر بگیریم بلکه باید با این قبیل روش ها و مسیر ها به دلیل فساد زیادش مقابله کنیم و مانعش بشیم
بحث بی پایگی عرفان و خواب و عشق و این اوهام شد یاد این ماجرا افتادم، چند وقت پیش تو یه مصاحبه ای از یکی از روانشناس ها یکی پرسیده بود، من هر دختری که میبینم عاشقش میشم چی کار کنم، اون روانشناس خوش ذوق گفت اون چیزی که با دیدن همه دخترها در تو بلند و بیدار میشه عشق نیست یه چیز دیگه است !
اینجانب در ایتا:
https://eitaa.com/eenjaneb