فکر میکنم که لازمه ی هر تعاملی تناسب توقعات در طرفین اون تعامله، مثلا:

وقتی خونه کرایه میکنیم، ما به ازاش یه مبلغی کرایه میدیم، قطعا برای یه خونه ویلایی تو یه قسمت گرون شهر ماهی صدهزار تومن متناسب نیست، باتوجه به اون امکانات و شرایط چندصد میلیون کرایه ماهانه اونه؛

یا تو رابطه خدا با بنده هاش، خدا متناسب با عمل و عبودیت بنده هاش بهشون پاداش میده یا مجازات میکنه، رابطه خدا با بنده هاش رابطه ربوبیت و بندگیه، یعنی وظیفه بنده اطاعت و فرمانبرداری و عدم سرکشیه، خدا هم که همین که امکان وجود داده، رزق و روزی داده و هدایت میکنه اون ور تعامل رو انجام میده.

یا تو رابطه دوستی، دوتا دوست از هم توقع دلسوزی، محبت، حمایت و همراهی دارن، طبعا وقتی یک طرف فقط دلسوزی کنه، حمایت کنه و ازین قبیل و حمایت و دوستی ای از طرف مقابل نبینه خب اون دیگه تعامل اسمش نیست، خودسوزی و خودخواهیه!

حالا میرسیم به اینکه تعاملی شکل گرفته، انتظارات و توقعات ما از طرف مقابل چطور باید باشه؟؟

اینکه ما خونه ای رو اجاره کنیم، کرایه ندیم آیا توقع درستیه؟؟ یا انسان باشیم و فقط سرکشی و طغیان کنیم؟ یا مثلا در روابط زناشویی فقط از همسرمون طلبکار باشیم بدون اینکه اصلا به این نکته توجه کنیم که چه دادیم که چه چیزی طلب کاریم و ازین قبیل دیگه اسمش تعامل نیست، اسمش خودخواهیه، توهمات خودمحورانه است.

همونجور ک گفتم در هر تعاملی اساسی ترین مطلب اینه که اول ببینیم چی دادیم، بعد متناسب با داده هامون، انتظارات و توقعاتمون رو تنظیم کنیم.