دوست عیال منو تو آسانسور دیدن و گفتن حاج آقا ببخشید مزاحم میشیم و حلال کنین بالاخره مزاحمیم و برقتون رو مصرف میکنیم و ازین حرفا ... منم جواب دادم که این حرفا چیه 

چند روزه این خانم با عیال دارن خونه ما خیاطی میکنن...(منم ازین خانم خیلی خوشم میاد و خیلی دوست دارم خونه ما رفت و آمد میکنن و دوست عیال ن...)

 

راستش تو مسیر داشتم به این فکر میکردم من با این یال و کوپال و ادعا و ظاهر علیه السلام و همه جا خودم رو مقید و سالم و چشم پاک جا بزن تو فکر چیم، این زن تو فکر چیه !!

 

از خودم خجالت کشیدم و شرمم اومد با اییین همه ادعا