از خیانت های جمهوری اسلامی (قسمت دوم, اقتصادی)

مطلبی که در ادامه عرض میکنم, به باور چندین ساله م از مصادیق بارز خیانت جمهوری اسلامی در حق خودش و مردم کشورشه؛ 

قطعا ملاحظات سیاسی, امنیتی, اجتماعی در سیاسیون وجود داره ولی فکر میکنم 44 سال برای رعایت این قبیل ملاحظات کافی باشه و بالاخره یک باید بیاد و کار درست و عقلانی و علمی رو انجام بده, بر همین اساس علاقه مندم مصادیقی از این خیانت جمهوری اسلامی رو در ادامه عرض کنم:

 

در کشور در طول روز بالغ بر 100 میلیون لیتر فقط بنزین مصرف میشه, بنزین در کشور همسایه چیزی در حدود 90 هزار تومنه, فروش بنزین پای کشتی تو خلیج فارس حدود 45000 تومنه, یعنی ما ماهی 60 لیتر سهیمه بنزین داریم, رقمی درحدود 2.5 میلیون تومن بابت هر خودرو به صاحب اون خودرو به نرخ خلیج فارس دولت داره یارانه میده, این در حالیه که حدود 40 درصد خانوارهای این کشور ماشین ندارن, یعنی حدود 12 میلیون خانوار داریم که ماشین ندارن (در مقابل 18 میلیون خانواری که ماشین دارن),  ماهی دو نیم میلیون تومن یارانه نمیگیرن!

یعنی اونی که بیشتر داره و بیشتر مصرف میکنه بیشتر از یارانه ها سهم داره

 

دقت کنین بنزین 90 هزار تومنی رو دارن 1500 هزار فوقش 3000 تومن عرضه میکنن, یعنی تقریبا مجانی و رایگان, یعنی قیمت حامل های انرژی چیزی در حدود 1تا 3 درصد قیمت های عادی جهانی اونه, از اون بدبختانه تر اینه که چند ساله قیمت بنزین رو افزایش ندادن و امسال هم بنای افزایش ندارن, در حالی که اگه فقط 3 هزار تومن به قیمت بزنین افزایش بدن, رقمی بالغ بر 110 هزار میلیارد تومن دولت میتونه درآمد داشته باشه, یعنی رقمی در حدود بودجه کل آموزش و پرورش!

 

ولی دولت و مجلس این کار و نمیکنه, و این از خیانت های این دولت و مجلسه...

 

نکته اینجاست وقتی دولت درآمدهای مشروع خودش یعنی مالیات و نرخ واقعی سوخت رو از مصرف کننده نگیره مجبوره ریال چاپ کنه و این چاپ ریال بدون پشتوانه میشه کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت دلار و گرونی و تورم !

 

این چند روزه با شنیدن مصوبه کمیسیون تلفیق که بنای افزایش قیمت سوخت رو نداره, واقعا دارم حرص میخورم و اعصابم خورد شده, یعنی بدیهی ترین چیز عالم رو به خاطر ملاحظات سیاسی و هر دلیل دیگه ای رعایت نمیکنن و مجبورن چندین برابر هزینه ش رو بدن.

 

حدود 30 میلیون خانوار داریم, به طور میانگین و به نسبت هزینه برق و آب و گاز تقریبا مجانی که داره عرضه میکنه رو اگه فقط از هر خانوار 100 هزار تومن بیشتر بگیره تو هر سه خدمت بالا میشه درآمدی بالغ بر 36 هزار میلیارد تومن در سال.

 

این مورد رو میشه بر گازوئیل هم اعمال کنه و بر سایر خدماتی که مستقیم داره میده, از عوارض خروج از کشور گرفته تا مالیات بر نقل و انتقال های اموال مختلف. مالیات بر اجاره و عایدی سرمایه, مالیات بر کسب و پیشه که الان تقریبا به نسبت درآمدشون یک درصد هم نمیشه (یه مغازه دار سالی چند صد میلیون تا میلیارد درآمد داره به نظرتون چقدر در سال مالیات میده؟؟ زیر 5 درصد درآمدش) و... یکی از ضرورت هاست, به صورت میانگین افراد مکلف هستن یک ماه کرایه دریافتی هر واحد مسکونی یا تجاری رو به عنوان مالیات به دولت بدن, ولی متاسفانه الان تقریبا این بخش درآمد دولت صفره, مالیات بر عایدی سرمایه هم به نوعی مانع دلال بازی میشه و کلی درآمد برای کشور داره ولی متاسفانه دولت و مجلس این درآمد ها رو رها کردن و چسبیدن به چاپ پول بدون پشتوانه فقط تو سنوات مختلف اسم و عنوان ش رو عوض کردن

 

از خیانت های دیگه دولت اینه که دلاز 45هزار تومنی را داره 28500 عرضه میکنه, در حالی که تقریبا چیزی با دلار 28500 به دست مردم نمیرسه و درسته با دلار 28500 ی وارد میشه ولی قیمت دست مصرف کننده همون دلار 45000 تومنیه؛ حالا بیاین یه حساب کتاب مختصر بکنیم, درآمد مستقیم دولت بالغ بر 40 میلیارد دلاره, تفاوت 28500 و 45000 تومنی که دولت ارزون تر میفروشه میدونین چه رقمی میشه؟؟

660 هزار میلیارد تومن دولت داره در سال به واردکننده ها یارانه میده در حالی که مصرف کننده از گرفتن این یارانه محرومه! این مبلغ میدونین یعنی چی؟؟؟
تقریبا کل حقوق کارمندان دولت, دقت کنین کل حقوق کارمندان دولت امسال یه چیزی در حدود همین مبلغ بوده, یعنی اگر دولت دلارش رو به جای 28500 تومن با نرخ بازار آزاد میفروخت کل حقوق کارمندانش , از دکترها و پرستارها, از معلمین و کارکنان آموزش پرورش, از استاید دانشگاه و کارکنانش, تا مرزبان ها و ارتشی ها و نظامی ها, تا همه کارکنان ستادی و غیر ستادیش رو میتونست از محل همین فروش درست تامین کنه!

 

یه نکته بسیار مهم تر عرض کنم, جمع دو فقره درآمد ناشی از افزایش معقول نرخ سوخت و فروش با نرخ بازار آزاد ارز یعنی رقمی بالغ بر 800 هزار میلیاد تومن, رقمی تقریبا معادل افزایش نقدینگی یک ساله این کشوره, این میدونین معنیش چیه, یعنی اگر دولت این درآمد مشروع و پاک رو میتونست و میخواست که جذب کنه, ما با افزایش نقدینگی در کشور رو به رو نبودیم, این یعنی پول ملی مون تو شاخص های اصلی و کلان خودش ارزش خودش رو تثبیت میکرد و دلار به لحاظ نظری امکان افزایش قیمت نمیداشت؛ و حجم پول ثابت میموند و عامل اصلی و ارکانی تورم از بین میرفت.

 

متاسفانه با وجود اینکه قدرت خرید مردم در 20 سال گذشته تقریبا 2 تا 3 برابر شده, ولی از هر کی بپرسی بهت میخنده و کسی قبول نمیکنه, و دلیل این عدم پذیرش تورمیه که به کالاها میخوره و این چند برابری قدرت خرید رو به کام خیلی ها نمیاره و کسی باور نمیکنه نسبت به دو دهه گذشته چند برابر ثروتمند تر شده و دارایی هاش افزایش پیدا کرده.

اضافه کنم, دولت با گرون کردن بنزین و حتی نون و امسال اینها میتونه درآمد داشته باشه و بخش کوچیکی از اون درآمدش رو که از بیشتر مصرف کن ها که قاعدتا وضعیت مالی بهتری دارن و بگیره بده به کمتر مصرف کن ها که وضعیت مالی ضعیف تری دارن در حین اینکه پول بدون پشتوانه چاپ نکرده تورم هم ایجاد نکرده

 

مطلبی نسبتا مرتبط:

خیانت های جمهوری اسلامی (قمست اول, اجتماعی)

 

۳۰ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۲۸ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
این جانب

ماجرای یک تماس

نشسته بودم پشت میزم تلفنم زنگ خورد, اومدم بردارم قطع شد, دیدم شماره خواهر یکی از دوستانی بود که مشاور بودن, حالا یادم نمیاد چرا شماره خواهرش رو ذخیره کرده بودم ولی خب داشتم به این فکر میکردم که دوباره زنگ زد ...

 

گفت سلام آقای اینجانب, صداش ناراحت بود

گفتم سلام خوبی, خواهرت خوبه؟ بچه هات چطورن خوبن؟

 

یکم حال احوال کردیم و بی مقدمه رفت سراغ اصل مطلب:

 

(خواهرش یکی از مشاوره های حاذق هستن, راستش یک جلسه رفته بودم پیششون تقریبا از جلسات سوم چهارم دیگه من مشاورش شدم و میشست ساعت ها بامن راجع به خودش و خانوادش حرف میزد و منم ... قضیه حدود 15 سال پیش ایناست اون موقع بچه اولش تازه به دنیا اومده بود)

 

گفت یادته خواهرم با یکی دوست شده بود, گفتم آره خب ... چطور؟
 

گفت ماجرای رابطه من رو هم که میدونی ....گفتم اوهوم :(

گفت هیچی دیگه, همین.

 

چند لحظه به سکوت گذشت, ادامه داد حالم یه جوریه, بچه هام رو میبینم از خودم بدم میاد, دلم نمیخواد بغلشون کنم, تو رابطه م هیییچ لذتی نمیبرم, شوهرم همه ش میگه چته منم خودم رو میزنم به اون راه, افتادم دنبال کار, خودم رو مشغول کردم تو یه جایی, ولی از یادم نمیره, حالم و خوب نمیکنه نمیتونم ازش فرار کنم

 

گفتم خب...

 

چند سال گذشته, اوایل خیلی خوب بود, خیلی هیجانش رو دوست داشتم, خیلی رابطه عاشقانه ای داشتیم, باهم بیرون میرفتیم, شبا پیام میدادیم, قایمکی حرف میزدیم و ...

 

رابطه هم داشتین؟

 

گفت اوهوم ... چند بار خونه خواهرم رو جور کردم(چون خواهرش هم همینکار و میکرد برای دوستش, حالا اصلا به قیافشون نمیخوره ها)... چند بارم که زن ش خونه نبود رفتم خونه ش ...

 

ادامه داد راستش اون اوایل خیلیی دوستش داشتم, اصلا براش میمردم, همه کار میکردم, بچه هام رو میسپردم مادرشوهرم زیر بار منتشون میرفتم که برم ببینمش, هزار تا بهونه جور میکردم که باهاش باشم ولی بعد از چند سال ...

 

بعد از چند سال چی؟؟

 

بعد از چند سال .... دیدی از خوردن یه غدایی دیگه لذت نمیبری و برعکس حالت رو به هم میزنه, حالم بهم میخورد, از اون نه ها, از خودم ... همه ش صحنه های رابطه مون میاد جلوم با اینکه هنوزم لذت میبرم ولی حالمم به هم میخوره ...

 

پرسیدم خواهرت چی؟ من خیلی وقته باهاش تماسی نداشتم اون هنوزم تو رابطه است باهاش ...؟؟

 

گفت نه چند سالیه تو ترکه و درگیر خودشه ... 

 

هیچی نگفتم, چند لحظه سکوت بود ... گفتم خب الان میخوای چی کار کنی؟

 

هیجی .. میخوام خودمو بکشم, گم و گور کنم ...

 

گفتم خب چرا نمیکنی؟!

 

گفت نمیشه که به مامانم چی بگم؟ به بچه هام و شوهرم چی بگم ... بعدش چی میشن ...

 

گفتم آهان !

 

گفت اون موقع ها واسه خواهرم خوب راهنمایی میکردین, دیگه از سر ناچاری یهو به سرم زد بهتون زنگ بزنم...

 

گفتم چند وقته رابطه نداری؟

 

گفت یک سال و خورده ای 

 

گفتم چند سال رابطه داشتی

 

گفت سه سال و خورده ای 

 

گفتم پس دو سال مونده!

 

گفت چی؟

 

گفتم اینکه خالی بشی, بره زیر, روش خاک بریزی, تا سعی کنی یادت بره, تا دیگه بالا نیاریش ...

 

گفت چرا بهم فحش نمیدی!؟ (از اینجا به بعد با گریه باهام حرف میزد) چرا نمیگی غلط کردی بکش, خودت کردی گه خوردی حالا اینم تاوانش, تو هزار بار میگفتی ادامه ندم حتی وقتی مچش رو واسم رو کردی ... خاک تو سر من 

 

یکم از این خودزنی ها کرد و بهش گفتم من خودم رطب خوردم, چطوری میتونم منع رطب کنم ... من از اول رابطه ت رو میدونستم, هر روز سراغت رو میگرفتم, برنامه رفت و آمد و حتی رابطه هات رو داشتم, حتی یادته یه بار باهم اون موقع ها صحبت کردیم بهت نشون دادم اون آدمه فقط دنبال هیجان جنسی رابطه ش با توه و اگر پا بده با خواهرت هم همزمان رابطه برقرار میکنه و دیدی که یه بار نشونت دادم ...

 

گفت آره یادمه ولی خب من بهش وابسته شده بودم, حتی با وجود اینکه مچش رو گرفتم که میخواست با خواهرم باشه نمیتونستم کاری کنم ...

 

گفتم الان میخوای چی کار کنی؟

 

گفت هیچی, داشتم میمردم گفتم به کی بگم هیشکی نبود به تو زنگ زدم, ببخشید ناراحتت کردم ... 

 

گفتم اشکال نداره, من خیلی وقته ناراحتتم!

 

بدون هیچ حرف خاصی خدافظی کرد و قطع کرد.

 

این رابطه و رابطه های مشابه از ساده ترین چیزها شروع میشه, از خصوصی حرف زدن ها و درددل کردن های زن ها و مردها باهم ... بدون حضور دیگران!

کسی هم نمیتونه خودش رو مصون از این اتفاق بدونه و ممکنه کوچیکترین شل شدن و پا دادن آدم رو وابسته کنه؛ وابستگی عاطفی و روانی عین مواد مخدر میمونه مگه به این راحتی ها میشه ازش گذشت و تن به خواسته هاش نداد ...

بحث تعهد نیست؛ بحث افتادن تو چاه رابطه های ویرانگره, خیلی وقتها ناخواسته تو چاهی میافتیم که در اومدن ازش کار هر کسی نیست, واسه همینه که میگن رابطه مرد و زن خیلی باید محدود و کنترل شده باشه, به خصوص تو فضاهای خصوصی ...

 

 

مطلب مرتبط:

 

۲۳ بهمن ۰۱ ، ۰۹:۴۷ ۱۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۴
این جانب

باهم تر!

شهرداری تهران تصاویری رو به عنوان تبلیغ برای این ایام چاپ و نصب کرده با این عنوان که باهم ساختیم, باهم گریه کردیم, باهم کشف کردیم, باهم پیروز شدیم و از این عناوین ...

من تو دیدن رسانه های داخلی خیلی هاشون رو خائن تر و وطن فروش تر از خیلی از رسانه های خارجی میدونم, یکی از همین ها یه مطلب زده "همه باهمیم ولی بعضی ها باهم ترن" خب مدت هاست سعی میکنم مطالبی که آدم های (بخونین شبکه ها) مختلفی که مشخصه یه بغض و کینه و دشمنی دارن رو نخونم ولی خب بعضی وقت ها از دستم در میره و برخی مطالب رو میخونم, راستش دیدم درست گفته, همه باهمیم ولی بعضی ها باهم ترن!

 

با چند تا مثال دوست دارم مطلبم رو بیان کنم, اصرار دارم تاکید کنم من از حزب الهی ها اصلا خوشم نمیاد, این ریششون رو میبینم کهیر میزنم و حالم بد میشه قیافه مقدسشون رو میبینم مخصوصا اون ادا اطواریاشون رو میخوام بکشم و خفه شون کنم ولییییییییییییییییییییی:

 

یادم نمیره وقتی تو این مملکت جنگ میشه همین حزب الهی ها و بی ادعاها میرن و خون میدن و جون میدن

وقتی سختی و نیازی پیش میاد همین هایی که کیسه ای ندوختن پای کارن و میرن کمک میکنن, حالا جهادی, یا هر حالتی

وقتی تیم ملی پیروز میشه و دشمن ها میخوان اتحادمون از بین بره, با تمام بی اعتقادیشون به فوتبال و آدم هاش باز میان شادی میکنن که بگن مملکتمون دست خودمونه

یا مثلا وقتی یه عده میان سینما رو تحریم میکنن(همونایی که بازیگراش میلیاردی دستمزدشون رو گرفتن و آروغ تحریمش رو میزنن) پا میشن میرن فیلم هایی که شاید اصلا هم بهش اعتقادی ندارن, ببینن که صندلی ها خالی نباشه

یا تو انتخابات و تظاهرات و تجمعات مردمی همیشه پای کارن و از خودشون مایه میذارن, هم فحش میخورن هم خون دل, فحش و از یه عده نادون میخورن و خون دل رو از خائن!

یا اگه قراره از امنیت کشور دفاع بشه, امثال شهید عجمیان که یه گوشه کنار یه خونه فسقلی هم نداره میاد جونش رو میذاره پای این مملکت و نظامش میذاره به فجیع ترین شکل به قتل میرسه ولی خانواده ش دم نمیزنن و میگن فدای دین و شرافت اسلام و مسلمین و ...

 

و جالب اینجاست همه اونهایی که کیسه که چه عرض کنم, چاه درست کردن برای چاپیدن این مملکت و پول برق کاخ هاشون قیمت ماشین همین بی ادعاهای بالاست, فکر میکنن شاخ خر شکوندن که یه آدم مهمی شدن و تا تونستن چاپیدن و تا شده از موقعیت های کمک کردن به کشور فرار کردن, یادمون نرفته موقعی که واکسن نداشتیم و اصلا واکسن نبود با افتخار میرفتن خارج واکسن بزنن, یا پول بی زبون این مملکت رو میبردن تریکه دبی و کانادا و ... پولایی که از فیلم هایی که بهش اعتقادی ندارن و تا قرون آخر گرفتن و خرج عیاشی خودشون و خانواده شون تو خارج میکنن, یا تا تونستن پول درآوردن و فکر زیاد کردن پول هاشون شدن و خودشون رو شایسته بیشتر داشتن دارن و بیشتر چاپیدن...

 

خب بایدم به این اعتقاد برسیم درسته ما باهم ساختیم ولی اونها نقشی نداشتن, اونها فقط خوردن و بردن و غر زدن و هیچ کاری نکردن, منظورم فقط آدم های مشهور نیستا, این روزها خیلی ها رو میبینم قیافه حق به جانب میگرین و به مملکت و کشور و نظام فحش میدن, ته هر کدومشون رو میبینم باد میده و عمدتا یه مشت بی خاصیتن با کلی ادعا!


میخوام بگم این ممکلت رو آدم های بدون ادعا و مومن ساختن و نه امثال آدم های پر مدعای عوضی!

این مملکت رو آدم های حزب اللهی ساختن, نه آدم های نون به نرخ روز خور و بی اعتقاد

این مملکت رو آدم های مقید و محجوب ساختن نه آدم های وقیح و بی حیا و نفهم

این مملکت رو زنان با شرف و محجبه و با حیاش ساختن نه یه مشت هتاک و بی قاعده و زشت روی و زشت خوی!

این مملکت رو دانشمندان شریف ساختن نه یه مشت لاابالی  ناشریف!

این مملکت با خون شهیدان ساخته شده, نه قاتلان و سفاکان و جنایتکاران وحشی ...

 

+ معنی حرف های نفی اشکالات حاکمان و حکومت نیست, عرضم اینه که این حکومت هر چقدر هم مشکل داشته باشه, سگش شرف داره به همممه دشمن هاش, چون دشمن هاش خیلی خیلی بیشرف و پلیدن, البته یه عده نادون هم همیشه دنبال رو اون بی شرف هان در حالی که یا میدونن یا نمیدونن

++مثلا من با عفو اخیر آقای خامنه ای مخالفم, با گذشت و مسامحه کاری با مجرمین مخالفم, به خدا هر جای دنیا بود خشتک اینایی که مملکتی رو به آشوب کشوندن و پرچم میکردن, ولی تو جمهوری اسلامی با مسامحه حرف میزنن, علی دایی یه حرف مفتی زده به جای اینکه بگیرنش زندانش کنن ازش میخوان توضیح بده دلایل بیاره, عدم برخورد با متخلف و مفسد واقعا درد بزرگیه, توئیتر فیلتره مسئول جمهوری اسلامی توئیت میکنه, حجاب قانونه علیه ابزار اعمال قانون فیلم میسازن و مسخره ش میکنن, هر کی به اصول کشور فحش بده بهش جایزه میدن, برق و آب و بنزین مجانی داره توزیع میشه کسی نمیاد بگه آی دولت از این بریز بپاش بی حساب دست بر دار و ... قانون تو این کشور رعایت نمیشه و این بدترین چیزهاست که هزارتا مصداق ریز و درشت دارم برای گفتن ولی کو گوش شنوا !

 

۱۸ بهمن ۰۱ ، ۱۰:۰۷ ۳ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۲
این جانب

راه های جذب

در ادامه مطلب قبلی به نظرم به جای دست کاری تو سیما و اندام و غیره و ذلک موارد زیر خالی از لطف نباشه:

 

یکی از غلط ترین چیزهایی که خیلی از روانشناس ها میگن در رابطه زناشویی, نظافت و خوش عطر بودن و لباس های تحریک کننده و از این چیزا خیلی اهمیت نداره, از اونجا که وقتی کسی رو دوست داری حتی بوی عرق تن محبوب آزاردهنده نخواهد بود, و حتی لذت بخش و تحریک کننده میشه, لذا اینکه خودمون رو غرق در عطر و پشت لباس قایم کنیم کار بی فایده ایه, تا مردی که داریم باهاش زندگی میکنیم از ما خوشش نیاد و نتونیم رضایتش رو جلب کنیم با هزار رنگ و لعاب نمیتونیم دلبری کنیم براش...

 

البته روش ها زیادن باید دید آقای صاحب قلمرو چی دوست داره و از چی احساس غرور و هیجان میکنه, مثلا یکی از کدبانوگری خوشش میاد, یکی عطر و بوی غذا یکی و ...

 

چند تا مثال میزنم ضرر نداره بدونین:

 

  1. اگه مردتون دیر وقت میاد خونه و معمولا گشنشه, همیشه عطر غذا رو زمانی که میخواد بیاد تو فضای خونه منتشر کنین, هیچ چیزی به اندازه غذای گرم واسه یه مرد گشنه لذت بخش نیست, بغل و بوس و این چیزا رو بذارید هر وقت سیر شد بهش بدین و ازش بگیرید, اول غذا! اول سیری بعدا بقیه کارا ...
  2. اگه مردتون کدبانوگری دوست داره, سعی کنین یه بخش کوچیکی از کارتون رو جلوش انجام بدین و اونم وقتی که همه امکانات رو برای ایشون فراهم کردین اونم واسه فقط جهت دلبری, مثلا اگه بافتنی دارید نیاین نرسیده میل دست بگیرین تا خود شب یه بند که حتما تمومش کنین, این کارا رو بذارید وقتی خونه نیست و یه تیکه آخرش رو بذارید وقتی که اومده و سیره و چاییش رو خورده چون اون اثری که ازش میخواین رو نخواهید گرفت.
  3. به جیبای مردتون کاری نداشته باشین, دست توش نکنین, ولی اگه لباس هاش رو وقتی میخواین بشورین حتما جیب هاش رو نگاه کنین, خالی کنین بدون فضولی تو محتواش, سوارخ نباشه, حتما روفوش کنین, یا اگه زیپی چیزی در رفته باشه ازش بگیرید و زود انجامش بدین و خودتون رو با عرضه نشون بدین, خیلی این موضوع جذابه, گشاد بازی و تنبلی رو خونه باباتون جا بذارید, خونه شوهر باید با عرضگیتون رونشون بدین. همیشه لباس های فرداش رو آماده کنین و بهترین کار اینه که صبح زود موقع رفتن پاشید بدرقه ش کنین و بوس خدافظی بهش بدین.
  4. مراقبت چیز خوبیه, سرک کشیدن تو گوشی و امثال اینها برای اینکه بدونین کجای کارین بد نیست به شرط اینکه جنبه و تحمل داشته باشین و الا هر چی کمتر بدونین بهتره و ابدا به روش نیارید که چه چیزایی میدونین, اگر دیدید احیانا هرز میپره, بیشتر بهش محبت کنین, بیشتر مایه بذارید ولی همزمان با محبت از ابزار تهدید هم استفاده کنین, خوف و رجای همزمان؛ یعنی هم زمان که دارید بهش محبت میکنین و سعی کنین زیاده روی نکنین چون دل و خواهد زد, تهدید های ریز زنانه هم بسیار کارآمده, عین گربه دزده که چوب رو ببرید بالا حساب کار دستش میاد؛ مثلا اگه متوجه رفتار مشکوکی شدین یا بو بردین به چیزی فقط با یه اخم زنانه بهش بگین حواسم بهت هستا, این به اندازه چند تا صندلی برقی اعدام مانع انجام جرمه, ولی اگه دعوا راه بندازین و سر و صدا کنین, مطمئن باشین اونی که بخواد بپره میپره فقط برای خفه کردن و آروم کردن شما یه مدت تقیه میکنه, بعدش تو فرصت مناسب آن کار دیگر رو میکنه چون حالا که دهنش سوخته اقلا آشش رو بخوره!! ولی اگه تهدید ریز کنین از ترسش هم شده زیادی پیش نمیره و سعی میکنه جنبه های احتیاطی بیشتری رو رعایت کنه ... (اینو چرا گفتم, واسه اینکه مراقبت شما حس خیلی خوبی به مرد میده, یه حس مالکیت مضاعف ولی دعوا و داد و بیداد حس مزاحم بودن و موی دماغ شدن میده)
  5. متاسفانه خیلی از خانم ها همواره در حال توقع خدمت و نوکری از مرد دارن, این حس بدی رو القا میکنه حالا ممکنه به روتون نیاره و با استدلال های مذهبی گرفته تا اخلاقی مرد رفتار خفت بار خودش رو توجیه کنه ولی در پسا ذهن مرد این خفت و حقارت رسوب خواهد کرد, پس از مردتون اینطوری که چرا به من توجه نمیکنی, چرا تو خونه بهم کمک نمیکنی, چرا به بچه ها رسیدگی نمیکنی و ... از این مدل غرها نزنین چون فایده نداره و فقط خودتون رو خسته میکنین, زیاد برای پول بهش تماس نگیرید یکم سیاست داشته باشین, یه برنامه برای گرفتن پول داشته باشین, خرجای الکی نتراشید, از همه مهم تر به نام مردتون و به کام خودتون کاری نکنین, چون دو سه بار اول رو ممکنه مرده حالیش نشه ولی بعدی ها اذیتش میکنه و از چشمش میافتین چون حس میکنه شوهر کردین که تلکه ش کنین تازه خر ش هم کنین, این دوتا با هم دافعه ایجاد میکنه؛ اینکه به مردتون هی بگین به من توجه کن و به نیازهای من توجه نمیکنی و از این دری وری های زنانه و مردتون یه جایی بهتون گفت چقدر نق میزنی, چقدر زر میزنی یا تعابیری با این مضمون بدونین دارین از چشم شوهرتون میافتین و باید رویه فکری و رفتاری خودتون رو عوض کنین(هر چند خیلی سخته) و الا شوهر برای فرار از توهمات زنانه و توقعات متوهمانه فقط از شما دور میشه و سمت شما نمیاد حتی به قیمت از دست رفتن مطلوبیت هاش...
  6.  دنبال این باشید بچه بیارید, مخصوصا اگه بچه دوست داره سعی کنین دامن ش رو پر از بچه کنین, اینطوری به زندگی امیدوار تر و وابسته تر میشه و لذت بیشتری از زندگی میبره, البته آدم با آدم فرق داره ها ولی هیچ مردی نیست که دوست نداشته باشه زندگیش ثمره نداشته باشه ... بچه دار که شدین سعی کنین صرفه جویی رو مدنظر قرار بدین, نذارید خرج زیادی بیافته و مراقب جیب شوهرتون باشید, مثلا میگم هر چند تا پوشک عوض کردن یه چندتا کهنه بشورید به جایی بر نمیخوره, تا همین چند سال پیش پوشک یه کالای لوکس بود, و خانم های کدبانو بر خلاف خانم های تنبل و بی خاصیت کهنه میشستن الان مد شده چپ و راست ازش استفاده میکنن و مثال هایی از این قبیل
  7. هیچ چیزی به اندازه اطاعت پذیری و سپاسگذار بودن برای همسر ارزشمند نیست, همیشه بهش بگین که اگه تو نبودی کی میخواست منو بگیره! (شاید با خوندن این مطلب خنده تون بگیره ولی باور کنین معجزه میکنه, القای این معنی که بدون شوهرتون چیزی نبودین)؛ برای کوچیکترین کاری که ظاهرا هم نباید از همسرتون تشکر کنین, بابت بیرون کار کردنش, بابت اینکه شب ها میاد خونه, بابت اینکه طلاقتون نمیده, بابت اینکه مادرتون کرده... این سپاسگذاری مرد رو براتون عین موم توی دست میکنه و کلی بهتون خدمات ویژه میده
  8. مهمترین کار, احترام و احترام و احترام به خانواده شوهره, مخصوصا مادر و پدرش؛ به شدت بهشون احترام بذارید حتی اگر اشتباه کنن, سعی کنین خونه مادرشوهر خوب و درست کار کنین و گشاد بازی هاتون و ادا اطواراتون رو بذارید خونه خودتون؛ 
  9. درست ظرف شستن خیلی موضوع مهمیه, به چشم دیدم خیلی از زن ها یه کف الکی میزنن روی ظروف و یه آب میگیرن و تمام؛ در حالی که ظرف رو باید با اسکاچ ساوید و موقع آب کشی هم باید دوباره با دست خالی ساوید تا صدای تمیزیش در بیاد ...
  10. جالب اینجاست اگه همه کارهای بالا رو به درستی انجام بدین رابطه فوق محشری باهاتون خواهد داشت و به هیچ وجه وسط رابطه حرف اضافه نزنین و دل به کار بدین, هر چی که ازتون خواسته میشه رو انجام بدین, بدون هیچ اکراه و ادا و اطواری ... اون موقع است هر کاری که دلتون میخواد براتون انجام میشه با نهایت هیجان, کافیه یه مدت امتحان کنین .

موارد بالا بخشی از مواردیه که میتونه شما رو برای بیشتر لذت بردن از زندگی و کوفت نکردن زندگی به همسرتون یاری کنه, دوست داشتین گوش بدین و انجام بدین دوستم نداشتین خب ندین, و زندگی رو به مردتون و خودتون زهر کنین, بدونین که با خرج تراشی های بی مورد و گوشت بری خودتون و گوش بری همسرتون جذاب نمیشین!

۰۸ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۵۶ ۸ نظر موافقین ۸ مخالفین ۹
این جانب

مجذوب

تو یکی دو مطلب اخیر مباحثی پیش اومد راجع به اینکه زن ها به خاطر مجذوب شدن مردها دست به تغییر تو چهره و ظاهرشون میزنن, و خودشون علاقه ای ندارن به این تغییرات راستش از اونجا که بارها این مطلب مطرح شده علاقه مندم در این خصوص چند خطی از آنچه که دیدم عرض کنم:

 

ممکنه الفاظی عامیانه و سخیف به کار بره که قبلش از محضر بزرگواران عذرمیخوام ولی واقعا چون جور دیگه ای نمیتونستم حق مطلب رو ادا کنم ناچارم از به کار بردن این تعابیر

 

علاقه دارم با چند تا مثال منظورم رو عرض کنم, مثلا وقتی یه خانمی یه ماتیک سرخ آبی براق میزنه, و لباش رو بیشتر از اونی که هست نشون میده, نظر و نگاه یک مرد رو به سمت خودش جلب میکنه, در این شکی نیست, یا مثلا وقتی یه لباس تنگ میپوشه که برجستگی ها و فرورفتگی های بدنش رو خیلی خوب و اغراق آمیزی نشون میده هم همینطوره یا ابروهاش رو خط خطی میکنه یا ...؛(هر چند من دقت کردم خانم ها بیشتر از آقایون به این جور چیزها نظرشون جلب میشه)

خیلی از خانم ها فکر میکنن وقتی برای شوهرهاشون اونطوری بشن, مثلا برن دماغشون رو ختنه کنن, یا سر و تهشون رو ژل و پروتز تزریق کنن و یا کف و بالشون رو خط خطی و نقاشی کنن جذاب  میشن و به چشم همسرشون میان غافل از اینکه اون جلب توجه در نظر آقایون برای در و داف تو خیابونه نه زن خودشون! به این معنا که درسته ممکنه نظر یه مرد رو اون چیزا جلب کنه ولی در حد اینکه با خودش بگه اوووف چه دافیه نه بیشتر, عین یه چیز تابلو وغ زده عین فیلمای تبلیغاتی اغراق آمیز میمونه نه یک چیز جذب کننده دلنشین!

 

هر چند از اونجا که یه اصل وجود داره که خانم ها عادت دارن به کام خودشون و به نام شوهراشون خیلی کارا بکنن, این بهانه جذاب شدن رو هم نوعی چشم و هم چشمی زنانه میدونم که به بهانه شوهر دوستیشون انجام میدن و لاغیر!

معتقدم همین که یکی عضوی از خانواده میشه دیگه تو نظر یک مرد دیده نمیشه و تو حوزه و قلمرو تملک اون مرد وارد میشین با هر خصوصیاتی (اتفاقی که در خصوص داف صدرالذکر نخواهد افتاد و اون داف فقط در حد عجب دافیه تموم میشه! ) و چون هر روز دیده میشین تغییرات ظاهری یه زن نهایتا یکی دو ساعت میخواد جالب باشه بعدش دیگه عادی میشه و هر دقیقه که نمیشه یه گندی به هیکل و قیافه شون بزنن پس دنبال یه راهکار دیگه برای جذاب بودن باشین و سعی کنین از اون راه کارها برای دیده شدن در قلمرو مردتون استفاده کنین

 

چند تا راهکار برای جذاب شدن دارم که تو قسمت بعد خدمتتون عرض خواهم کرد.

۰۵ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۱۰ ۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
این جانب

اولین رابطه (بازنشر)

به نظرم حق این مطلب درست ادا نشد, فکر میکنم ارزش بازنشر رو داره:

 

دختره معرفی شده بود برای مشاوره, یکم حرف زد بهش گفتم اینا رو ول کن, اونایی که روت نمیشه بگی و بگو ...

شروع کرد مِن مِن کردن ولی بالاخره صندوقچه رو باز کرد ... 

 بعد از کلی داستان سرایی رسیدیم به اولین رابطه ش و تازه چشماش پر از اشک نفرت شد(نمیدونم اشک نفرت تعبیر درستیه یا نه) شروع کرد به تعریف قصه اولین باری که یه مرد بهش دست زده اونم چندین سال پیش ... 

اشک ریخت, آروم شد, ولی نشد!

 

جالب اینجاست پسرهای زیادی هم دیدم که با خشم و نفرت از اولین رابطه شون و اولین کسی که اونها رو به سمت رابطه فیزیکی برده حرف میزنن ... (البته با این تعریف که رابطه فیزیکی ضرورتا معنیش رابطه جنسی کامل نیست)

 

این اولین نفری نبود که از اولین رابطه ش خاطره عمیق و دردناکی داشت؛ جالب اینجاست قربانی ها بعدها اولین نفری میشن که خودشون یکی دیگه رو قربانی کردن و از اینکه باعث اولین رابطه کسی دیگه شدن عذاب وجدان داشتن!

 

خیلی وقت ها خیلی ساده و صمیمی در دام روابطی میافتیم که آخر و عاقبتش سیاهی و شکسته؛ تجربه ثابت کرده مجردها چه دختر چه پسر به مراتب باحیا تر از متأهل ها هستن چه زن چه مرد, و به شدت باید از مردها و زن های متأهل دوری کنین که بد چیزی ن!

 

نمیدونم کافیه با توضیح بیشتری بدم, اینکه اگه اولین بارتون بود لااقل برای کسه دیگه ای اولین نفر نباشیم, اگه متأهلیم خواسته و ناخواسته اجازه ندیم کسی تو دام ما بیافته, مجردها و آدم های ضعیف و سست زیادی ممکنه کنارمون باشن, با خواهش های زودگذرمون و زرنگی و تجربه خام کردنمون دیگران رو تو دام ها و چاه های عمیق شخصیتی گرفتار نکنیم.

 

+ از قضا دو دسته بیشتر گرفتار میشن, دسته اول شخصیت های خسته و ضعیف و سست, و دسته دوم آدم های زرنگ و باهوش و قدرقدرت و مدعی اینکه من که به خودم مطمئنم!

۰۲ بهمن ۰۱ ، ۱۱:۵۱ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
این جانب

دختر بازی با چادر و ریش!

یه شب تابستونی بود و هوا خیلی گرم, بچه ها گفتن بریم بام تهرانی, پارکی جایی دور بزنیم, هلاک شدیم از گرما, منم گفتم یه تپه شهدا تو غرب تهران هست, بریم اونجا هم بلنده و خنک, هم نمای خوبی داره؛ رفتیم زیرانداز انداختیم و هوا هم خنک بود و نشستیم چند ساعتی ...

خب جو و فضا از این ترریپ مذهبی ها که لباسا و نوع ریش مردا و پوشش زن هاشون تقریبا شبیه هم بود, اکثرا خانواده بودن ولی خب مجردها هم کم نبودن, دو  تا دختر چادری نظرم رو جلب کردن, چادر شمعی و روسری های با رنگ های جیغ و آرایش غلیظ و ساپورتی که زیر چادر پوشیدن و... چند تا پسر هم که ریشای خوشگلی داشتن هم افتادن تو نخ اینا؛ 

بالاخره بعد از نیم ساعت بالا پائین رفتن, خواستم برم چایی بگیرم دیدم بله دخترها با پسرها هر کدومشون باهم دارن تو فضای معنوی پشت دکه چایی صلواتی در حال مشاوره و مصاحبه و ... هستن.

 

راستش اینکه جوونن و خب خیلی از دختر پسرها اینطورین و اینا حرفی ندارم الان, بحثم اینه اون دختر پسرا به اسم هیأت و با پوشش مذهبی ساعت 10 شب میان اینجا پسر بازی و دختر بازی!؟

بعدشم میرن لابد بساط قلیون و سیگارشون به راهه ...

جالبه خیلی از خانم ها و آقایون با خوداشون هِر و کِرِه داشتن میگفتن و میخندیدن ولی حجابشون رو حفظ میکردن و مثلا اگه با مثل منی برخورد داشتن سریع رو میگرفتن و اخم میکردن, به وقتایی با خودم میگفتم من با اون مرد غریبه چه فرقی دارم چرا به من لبخند نمیزنه؟؟!

دیگه از آرایش غلیظ و ماتیک و ابروهای پیگمینتیشون و تزریقای صورت و ست لباس و کتونی هاشون چیزی نگم بهتره ... 

 

به قول یه بزرگواری سرکردن چادر و داشتن ریش حتی تحصیلات حوزوی و امثال این نماد ها خیلی دلیل مذهبی بودن خیلی ها نیست, گول ظاهر دیگران رو نخوریم.

 

+ خیلی پیش اومده که دلیل تنفر آدم ها رو از قشر مذهبی یا مذهبی نما یا هر تعبیر دیگه ای بفهمم, واقعا رفتارهای نفرت انگیزی دارن و خدا نکنه بهشون یه مقام و موقعیتی بدی میخوان از بیخ ریشه ت رو بزنن و اصلاحت کنن اونم فقط ظاهری با برداشت های سطحی خودشون از دین و مذهب و گند میزنن به باور های اعتقادی واقعی مردم؛
واسه هر چیزی شونم یه توجیه ظاهرا شرعی تو ساق آستینشون دارن, از لاک زدن و ابرو تتو کردن تا ادعای استیفای حقوق مشروعشون نسبت به کارنکردن تو خونه و ملکه دونستن خودشون و نوکر دونستن شوهر تو زندگی مشترکشون!

 

دو مطلب کاملا مرتبط:

قرمزی لبای تو تو هیچ مداد رنگی نیست!

دختر حزب اللهی نما

۲۸ دی ۰۱ ، ۰۷:۵۴ ۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۴
این جانب

هم دلی گازی و خجالت از بدخواهی گازی

از وقتی زیر نویس تلویزیون میزنه شهرهای شمال شرقی گاز کافی ندارن، همش بغض دارم و نمیتونستم آروم بشینم، خدا عیال و خیر بده گفتن بریم خونه مادرم و اینجا رو خاموش کنیم چند روزی؛ 

 

شرمنده هموطن هامم، ازین بیشتر نمیدونم چیکار کنم...

 

خدا خیلی محشره، خیلیا، خیلی از ماها از زمستان سخت اروپا خوشحال بودیم، خدا، خدای ما فقط نیست خدای همه بنده هاشه، طاقت نمیاره یه عده بدی یه عده دیگه رو بخوان و از بابت سختی دیگران خوشحال بشن. واقعا از بابت داشتن خدا به این عظمت باید همیشه خدارو شاکر باشیم

 

هرکی میتونه کاری بکنه انجام بده، لباس گرم بپوشیم اتاقای دیگه رو خاموش کنیم و اگه بتونیم بریم خونه هم و یه خونه رو از مدار مصرف گاز خارج کنیم.

۲۴ دی ۰۱ ، ۲۱:۵۲ ۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۱
این جانب

من مافیای خودرو هستم!

سالهاست خیلی ها از فساد و مافیا تو خودرو حرف میزنن و هر جا میخوان یه نقطه منفی نشون میگن مافیای خودرو نمیذاره و از این قصه ها, حالا من با دیگران کاری ندارم, فقط دارم خودم رو میگم:

 

ما امسال 3 تا ماشین خریدیم, فقط میخوام در ادامه ببنین چه سودی عاید اینجانب شده چه سودی عاید کارخونه:

 

اردیبهشت یه ماشین از بازار آزاد خریدم 500, در حالی که نرخ کارخونه 400 بود الان شده 750؛ به عبارتی کارخونه که سودی نکرده دلال اول 100 تومن و دلال بعدی که من باشم 250 تومن سود کردیم.

 

تو قرعه کشی طرح یکساله ماشین برنده شده بودم, آذر تحویل گرفتم, کل پرداختیم به خودروساز 180 میلیون بود, قیمتش الان 550 تومنه یعنی من سودی معادل 370 میلیون از ماشین کارخونه بردم.

 

تو بورس کالا ماشینی که کارخونه عرضه کرده بود 850 من خریدم 930, و قیمتش الان 1350 هست؛ یعنی کارخونه حدودا 80 بیشتر از نرخ دستوری فروشش سود کرده و من بالغ بر 420 میلیون سود کردم.

 

حالا کارخونه خودرو ساز که مجبوره کالاش رو با یه قیمتی نصف و برخی مواقع یک سوم قیمت بازار بفروشه مافیای خودروه یا امثال من که فقط کد ملی داریم و به راحتی تونستیم خودرو بخریم و چند برابر قیمت خریدمون میفروشیم مافیای خودرو هستیم؟؟

 

+ وقتی خودرو ساز رو مجبور میکنن با قیمتی که اساسا سودی نداره و کاملا ضرره (در بهترین حالت یک سوم قیمت دلاری خودروی مشابه خارجی) ماشین روانه بازار کنه معلومه که از کیفیت ش کم میشه؛

حتی نرخ بازار آزاد خیلی از این خودرو ها به نسبت هم کلاس های خارجیشون بعضا تا یک دوم قیمت ارزونتره, به قیمت دلار میگما, خب چطور توقع باید باشه یک چهارم قیمت پول کمتری بدی به کارخونه ولی کیفیت چهاربرابر بالاتر دریافت کنیم آخه, که چپ و راست سر خودرو ساز متلک و تهمت میزنیم؟؟

 

بعدا نوشت:

این مطلب یکی از جامع ترین و درست ترین مطالب علمی و اثبات شده تجربی اقتصادی هست که تا به حال دیدم و خوندم.

۱۷ دی ۰۱ ، ۱۲:۰۲ ۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۶
این جانب

محترمین من.

دیدین خیلی ها خدا و بهشت و جهنم رو دستمایه شوخی قرار میدن؟

 

خیلی وقته هر کی راجع به خدا و پیغمبر شوخی کنه, نه تنها بهش نمیخندم, چون اصلا خنده نداره تازه خیلی جدی و بعضا خشم آلود از اینکه ادامه جک ش رو بگه منعش میکنم.

 

کسی پیش من جرات نداره از حاج قاسم و آقای خامنه ای هم بد بگه, چون میدونه از چشمم میافته و دیگه نگاهشم نمیکنم.

 

من به کسی اجازه نمیدم به پدرم توهین کنه, اجازه نمیدم به رهبرم توهین کنه, اجازه نمیدم به محترمینم توهین کنه, حتی به شوخی!

 

اینها ثمره خون حاج قاسمه, من و از یه لاابالی تبدیل کرد به کسی که حداقل دیگه لاابالی گری خودش رو نشون نمیده!

۱۳ دی ۰۱ ، ۰۸:۲۳ ۵ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰
این جانب

تکرار غلط

قیمت ارز ۲۸۵۰۰ تومنی فرزین، همون کارکردی رو داره که ارز ۴۲۰۰ تومنی جهانگیری!

 

چرا یه روش غلط رو بارها تکرار میکنید آخه؟؟! 

۰۹ دی ۰۱ ، ۰۰:۳۸ ۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
این جانب

بارون

همه مون اهمیت بارش بارون رو میدونیم، من امروز حس کردم چقدر شهید اومدن عین بارون برامون لازمه....

 

بی معرفتی بود برای تشییع جنازه اون عزیزایی که برای آرامش و امنیت من جونشو کف دستشون گرفتن و شهید شدن نریم.

نمیدونین چقدر چسبید

زیر نم نم بارون شهید ...

۰۶ دی ۰۱ ، ۲۱:۲۰ ۵ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰
این جانب

خدا یا شکرت

اینجا داره برف میباره ...

خدا یا شکرت.

 

این تازه یکی از هزاران و بلکم بی نهایت نعمتیه که به من نازل شده و قدرش رو اونجور که باید ندونستم و شکرش رو اونجور که باید به جا نیاوردم ...

 

یادتونه تو مطلب 350 میلیون برای پرداخت خمس مال گفتم و کلی مسخره شدم و شماتت که چرا به این آخوندا پول دادم؟

 امسال فقط تو یه فقره معامله ماشین 350 سود کردم, تازه این غیر از خرید یه ماشین دیگه است و کلی پولی که به خدا اگه بدونم از کجا اومد...

 وقتی با دفتر مرجع تقلید حرف میزدم گفتن اگه مبلغ زیادته میخوای دست به دست کنیم یا فلان مال ت رو نیت ش رو عوض کن و یا ... گفتم حاج آقا ببخشید جسارت نشه ولی نمیخوام کلاه شرعی براش درست کنم, اگه وظیفمه باید پرداختش کنم دیگه بهونه و راه فرار و از این چیزا نداره که ... 

 

خدا نعمت و رزق بی حساب میده به هر کسی که باهاش درست حساب کنه و کلاه شرعی و غیر شرعی نذاره 

 

این حرف من ناشی از اعتقاد دینیم نیست, من اینا رو با تمام وجود تجربه کردم, با تمام وجودم حس کردم و یقین دارم بهش, با خدا درست معامله کنی خیلی سود توشه, خیلیااااا؛

 اصلا لازم نیست اعتقاد داشته باشی فقط کافیه یه بار معامله کنی قشنگ میفهمی چه تجارت پر سودی داره خدا !

۰۳ دی ۰۱ ، ۱۰:۵۹ ۷ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
این جانب

هتل

دیدین وقتی خونه خودمونیم یه حدی از غذا رو میخوریم و خیلی ملاحظه ی نگهداری وسایل و نظافت و این چیزا رو داریم ولی وقتی میریم هتل, مثلا اگه صبحانه رایگان داشته باشه تا خِرتِناق میخوریم که پولی که دادیم از حلقوم صاحب هتل بکشیم بیرون؟؟

یا اگه چیزی کثیف شه, نمیشوریم میگیم اینجا نظافت چی داره به ما چه...

یا مثلا رو تخت میپریم خرابم شد به جهنم من که یه روز بیشتر اینجا نیستم بذار حالمو بکنم با...

یا از ابزار و وسایل جوری استفاده میکنیم که خرابم بشه, شد دیگه اون ملاحظه ای که برای مثلا وسایلی که خودمون خریدیم نمیکنیم و ...

 

بعضی زن ها وقتی شوهر میکنن, فکر میکنن اومدن هتل!

 

یک مطلب مرتبط:

بی چشم و رویی, یا نمک نشناسی, مسأله این است.

۲۶ آذر ۰۱ ، ۰۷:۵۴ ۲۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۶
این جانب

حرمت

تو جمع های خانوادگیمون, خانم ها به آقایون احترام میذارن مثلا اینجوری که همه خانم ها  به پای آقایون پا میشن و اگر آقایی بیاد حتما خودشون رو جمع میکنن و هیچ وقت لباس یا پوشش نا مناسبی ندارن و به شدت این جور حرمت نگه داشتن بابه و مورد پذیرش و پسند همه مونه ...

 

اون روز رسیدم خونه, میدونستم دو تا از نوه های خاله م اومدن, دو تا دختر بیست و چند ساله, قبلش با اینکه کلید داشتم از در کوچه زنگ زدم تا در و باز کنن و تو سوار شدن تو آسانسور هم کمی معطل کردم و یواش رسیدم جلوی در واحد صحنه ناراحت کننده ای دیدم, لباسشون مناسب بودا ولی روسری سرشون نبود!

 

راستش بهم برخورد, اونا حرمت من رو نگه نداشتن و خیلی ناراحت شدم و قشنگ وقتی ناراحت بشم تابلو میشه, خودشونم خجالت کشیدن و سر سفره یکشون که بزرگتر بود روسری سرش کرد...

 

تو خیابون آدم هایی رو میبینم که حرمت نگه نمیدارن و این خیلی بده, حرمت خیلی از چیزهای ارزشمندی که داریم رو دارن لگد مال میکنن و این خیلی بده...

یکی از دلایل اینکه من مخالف این هام اینه که بویی از احترام و تشخص نبردن؛ از بین بردن احترام به بزرگتر, احترام به عقاید, احترام به محترمین و بزرگان یه اصل تو جوامع متمدن و متعالیه و اگر از بین بره و هر لات و بی آبرو و نامحترمی و نادونی بخواد لکه ای روی این جامعه از خودش جابذاره که دیگه از جامعه چیزی نخواهد موند.

 

+ سه تا مطلب کمی غیر مرتبط:

نه به حجاب اجباری

درست عین حجاب

نمک

۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۰:۴۶ ۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۵
این جانب

حَمّال

لوله کشی ساختمون نیاز به تعمیرات داشت, لوله کش ی کارگر داشت, دیدم دل به کار نمیده و الکی کار میکنه, بهش گفتم پسر بشین دست اوستاتو نگاه کن, کار یاد بگیر بتونی چند وقت بعد خودت جای اون رو بگیری, برگشت بهم چی بگه خوبه:

گفت همین کارگری بهتره, اوستاکار بشی دردسر بیشتری داره!

 

تو زندگی م آدم های زیادی رو دیدم همین روحیه رو دارن, هیچ وقت نمیخوان تغییر کنن, ارتقا بدن و به همونجایی که موندن راضین, طرف میبینی چهل ساله باربره تو بازار, خب لامصب تو چهل ساله داری بار جابه جا میکنی یه دو تا سیگارم وسط ش میفروختی الان حجره دار بودی تو بازار ...

 

نمیدونم درسته یا نه, ولی به نظرم تو هر زمینه و جایگاهی خیلی ها با دست خودشون و انتخابشون, خودشون رو حمال نگه میدارن و اجازه رشد و ارتقا به خودشون نمیدن.

۱۹ آذر ۰۱ ، ۱۰:۴۷ ۱۶ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۱
این جانب

وقتی میخوای زن بگیری (قسمت دوم)

در ادامه مطلب اول دیدم بد نباشه یه مطلب راجع به انتخاب همسر برای آقایون عرض کنم:

 

اون روز با یکی از همکارا بحث ازدواجش پیش اومد, وقتی شروع کرد به حرف زدن دیدم بابا طرف چقدر پرته, داره چهل سالش میشه هنوز عقلش ناقصه و تو توهمه!

 

برگشت به من گفت, من دختری میخوام که روشنفکر باشه, تحصیلکرده باشه, با هوش باشه... بعد یه مثال زد گفت رفته بودم با یه دختری صحبت کنم هنوز هیچی نشده به من گفت اگه یه اختلافی بین من و مادرت پیش اومد کدوم طرف و میگیری و من به خاطر همین سوال خاله زنکی ازش بدم اومد چون با این سوال روحیات و درونیاتش رو فهمیدم...

 

گفتم خب, مگه باید چی میپرسید؟؟ 

 

گفت این نشون میده که چه چیزهایی تو ذهنشه ...

 

یکم حرف زد و من رفتم بالای منبر براش و گفتم بهش:

 

  •  اولا داشتن تحصیلات عالیه اصلا معناش داشتن هوش بالا و فهم و درک و شخصیت نیست, ممکنه انقدر خونده باشه, خب نمره خوبی گرفته بهترین دانشگاه رفته باشه و از قضا اونی که بهترین دانشگاه رفته و همه زندگیش فقط درس خونده اصلا گزینه مناسب و به دردبخوری برای زندگی لزوما نمیتونه باشه, چون فقط یه بعد از ابعاد مختلف انسانی و اجتماعی ش رشد کرده و این یعنی سم مهلکی برای زندگی مشترک

     

  • ثانیا با هوش بودن, ذاتا نه چیز خوبیه نه چیز بدیه, اتفاقا آدم های باهوش دغدغه ها و آسیب های خاص خودشون و دارن و ممکنه تحملشون خیلی سخت باشه (تو دلم گفتم مرتیکه تعطیل! مگه تو باهوشی که دنبال یه آدم باهوش میگردی آخه! (برام سواله چرا بعضیا خودشون دوزار نمیارزن ولی دنبال آدمای آنچنانی هستن ))

  • ثالثا اتفاقا اون دختری که ازت میپرسه چه غذایی دوست داری, اگه من و مادرت اختلاف پیدا کنیم کدوم طرف رو میگیری و امثال اینها به مراااااتب بیشتر از اون دختری که راجع به اندیشه های فلسفی و سیاسی و عقیدتی ازت فقط سوال میکنه بیشتر به درد زندگی میخوره

  • رابعا گفتم اساسا نمیشه روی رفتار عقلانی و منطقی زن ها حساب کرد (البته یه تعبیر دیگه ای به کار بردم) و اتفاقا این منطق نداشتن خیلی از کارهاشون, سطحی نگری و توهماتشون یکی از خصوصیت های ممتازشونه که بتونن زندگی و شوهر رو تحمل کنن و الا اگه چیز کامل و درست حسابی داشتن که هیچ جوره نمیتونستن یه مرد رو به عنوان شریک همه چیشون تحمل کنن, پس دنبال یه دختر عاقل و کامل و باهوش گشتن یه کار عبث و البته احمقانه است و تازه اگر هم پیدا کنی اون زندگی که خیلی دوام و قوام نخواهد داشت.


  • خامسا دختری که بهترین رتبه کنکور داشته باشه و دانشگاه فلان درس خونده باشه, جایگاه اجتماعی و اقتصادی خوبی داشته باشه که بعدا نمیتونی ازش توقع داشته باشی که بیاد لباستو بشوره و برات غذا آماده کنه و زندگیتو گرم نگه داره, ادعاش میشه و این ادعا و غرور واسه زندگی عین اسید میمونه و زندگی رو نابود میکنه, همیشه دنبال یه آدم معمولی و بدون ادعا باش که برات زن زندگی باشه, که توی زندگیت باهاش آرامش داشته باشی و خوش بگذره نه اینکه بیرون زندگیت بهش پُز بدی!

۱۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۱۹ ۱۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۴
این جانب

تولید نا خالص داخلی (برابری قدرت خرید)

این تعریف و عینا از ویکیپدیا آوردم:

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product GDP) مهم‌ترین متغیری است که در تجزیه و تحلیل‌ها و ارزیابی‌های اقتصاد کلان از آن استفاده می‌شود و در ایران برابر با: کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دورهٔ زمانی معین (سالانه یا فصلی) است. درواقع، تولید ناخالص داخلی یک متغیر روانه است که عدد آن برای ایران نشان‌دهندهٔ مقدار ریالی جریان کالا و خدمات، در یک دورهٔ زمانی مشخص (عموماً یک سال) است. تحلیل تولید ناخالص داخلی مطالب فراوانی را دربارهٔ اینکه چگونه استاندارد زندگی در یک اقتصاد تغییر می‌کند آشکار می‌سازد؛ از این رو رایج‌ترین شاخصی است که برای اندازه‌گیری رفاه یک جامعه و مقایسه آن با سایر جوامع توسط اقتصاددانان به کار گرفته می‌شود:

 

حالا تو همون وبگاه ویکی پدیا سه برآورد از فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) بانک جهانی, صندوق بین المللی پول و تحلیل سالانه سازمان اطلاعاتی سیا امریکا,   ایرانمون کشور 18 م دنیاست و بالاتر از کشورهایی مثل استرالیا, مصر, هلند, افریقای جنوبی, بلژیک, سوئیس, سوئد, اتریش, نروژ پرتغال و ...

 

+ یادمون نره مرغ همسایه خیلی هم غاز نیست!

۱۴ آذر ۰۱ ، ۰۹:۰۹ ۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۳
این جانب

کرونا در ایران

بر اساس اطلاعات وبگاه وردمیتر, ایران به نسبت جمعیت 67 امین کشور در مرگ و میر ناشی از کرونا بوده؛

یعنی ایالات متحده امریکا, پادشاهی اینگلیس, ایتالیا, بلژیک, اوکراین, پرتغال, اسپانیا, فرانسه, سوئد, صربستان, اتریش, آلمان, و افریقای جنوبی و در حد سوئیس به نسبت جمعیت از ایرانمون بیشتر فوتی داشته, این در حالیه که یادتون میاد یه عده خودشون رو میکشتن که چند هزار واکسن از امریکا بگیریم در حالی که امریکا خودش همین الانشم اوضاع ش داغونه و دیروز 149 نفر کشته بابت کرونا داشته و کشور ما چند وقتیه فوتی بابت کرونا نداره و بیشتر از 150 میلیون واکسن تولید و وارد کرده...

 یادتون میاد, کشورهای به ظاهر پیشرفته غربی که ما رو تحریم کردن, بهمون دارو نمیدادن, و اجازه خرید دارو نمیدادن و ... واکسن که پیش کش و الان بعد از دو سه سال رو سیاهی ش براشون مونده و ما سربلند بیرون اومدیم

یادتون میاد چه جوی علیه دولت و آقای خامنه ای راه انداخته بودن که چرا واکسن وارد نمیکنن و ...

 

https://www.worldometers.info/coronavirus/#countries ( مرتب سازی بر اساس death/1m pop کنید)

 

وقتی رو پای خودمون بایستیم و اسیر جوهایی که برامون درست میکنن نشیم, نتیجه کارمون از اون کشورهایی که اسم بردم و همه امکانات دنیا رو در انحصار خودشون دارن هم بهتر خواهد شد.

۱۲ آذر ۰۱ ، ۱۳:۲۹ ۱ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۱
این جانب

شاگرد بنا

این شاگردبنا به نظرم یه استاد اخلاق و سیاسته، ایمان واقعی و عملی رو میشه تو نوشته هاش و نظراتش به خوبی دید و چشید.

 

نمونه و اسوه ی خیلی خوبی برای راهشناسی  و مسیریابیه، به نظرم خودشون و خانوادشون خیلی تو مسیرن،  خیلی باید ازشون یادگرفت.

 

خداحفظشون کنه

 

+ بدیهیه که هیچ کسی مطلقا خوب یا مطلقا بد نیست, هیچ کسی بری از عیب و ضعف و نقص نیست ولی برآیند بعضی ها خیلی شیب مثبت و رو به جلویی داره و خیلی ها مسیرشون نزدیک زاویه قائمه است. 

 

۱۱ آذر ۰۱ ، ۱۷:۵۲ ۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۳
این جانب