تو خوندن خیلی از وبلاگ ها یا صفحات مجازی خیلی تفاوت میتونم ببینم

مخصوصا تو بیان یه عده مثلا فضاشون فضای حوزویه، اصلا تو یه باغ دیگه ای هستن، از ولایت میگن،‌ از اینکه حتی به خاطر ولایت بچه میارن،‌ از حجاب و محرم نامحرمی میگن و همه چیشون معطوفه به این چیزها ...( البته یه عده شون که بیشتر ادعای مقدسی و محرم نامحرمی میکنن،  تو نظرات و پیام هاشون با مرد یا زن نامحرم لاس میزنن؛ البته به ما میگن همفکری، تضارب آرا و امثال ذلک!)

یه عده فضاشون خواننده های کره ایه

یه عده فضاشون دغدغه های سطحی اجتماعی، کتاب میخونن،‌ عشق رمان و سریال خارجی و این جور چیزان، واسه سگ ها و حیوانات مطلب مینوسن و تو همون کف وسطح باقی میمونن و اگه کسی بگه بهشون  یکم عمق بگیرید سریع موضع میگیرن و ...

یه عده از پوشک بچه میگن تا کرایه خونه شون، از ازدواجشون و خواستگاراشون حرف میزنن،‌ یا از محل کارشون یا دغدغه های مادی و به روزشون، انقدر نق میزنن از وضع موجود و از زمین و زمان مینالن در حالی که خودشون هیچ غلطی نمیتونن بکنن

یه عده تو توهمات عاشقانه و مود افسردگی و شکست و نا امیدین، تو فضای خیال و قصه و آرزوهای خیالی ...کلا اینا بیشتر مخشون باد میده و نمیشه رو هیییچیشون حساب کرد از بس تعطیلن!

یه عده هر چی تو اخبار دروغین و فضای اینستا پر میشه حرف میزنن بدون اینکه راست و دروغش رو بدونن، یعنی فقط زر میزنن و هیچ منطقی ندارن

 

یه عده ... یه چیزی عین این فیلم دینامیت، فضاها خیلی از هم دوره...

 

نمیدونم چرا!

با اینکه همه اینها هستم ولی حرف هیچ کدومشون رو نمیفهمم،‌ همه شون واسم غریبه ن؛ احتمالا دنیای من دنیایی غیر از دنیایی است که اونها دارن نشون میدن.