۱۳ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

موشک جواب موشک!

با توئیت

با پست و استوری

با بیانیه

با تظاهرات

با شعار

با مذاکره

با این چیزا درست نمیشه...

جواب موشک، موشکه!

جواب خون، خونه!

جواب کشتن، قصاصه...

 

وقتی حاج قاسم رو زدن، رهبری گفتن باید قوی شیم، من اینو میفهمم، نمیشه با ضعف جلوی قدرتمند پیش رفت باید قوی شد، الان که نزدیک قله ایم چرا کاری نمیکنیم؟؟؟

الان که قدرت موشکی و پهپادی داریم چرا کاری نمیکنیم؟؟؟

 

میدونم باید صبر کنم، میدونم باید به حرف بزرگان سیاسی اعتماد کنم چون اونها چیزایی میدونن که من خبر و تحلیلی ازش ندارم، میدونما ولی دلم طاقت نداره، از صبح پر از خشم و اشک م، بند نمیاد، آروم نمیشه...

نمیدونم چی کار کنم، هیشکی هم هیچ کاری نمیکنه جز مذاکره و بیانیه و ...

 

امروز میدون انقلاب بودم همه با شعر اون آقاهه که شعر خوند، خیلی هم کوتاه بود اشک ریختن و خشم داشتن ولی چه فایده، مرهمی نداشتیم که به هم بدیم و کاری جز صبر ازمون بر نمیاد...

به خودمم فکر میکنم میگم من نه توان و جرات جنگیدن دارم، نه کار امدادی و پزشکی دارم، تازه اگه نیرو بخوان من به چه دردی میخوام بخورم، هیچ هنر و تخصص به درد بخوری ندارم :(

 

 

خدایا، به هیییییچ کسی امیدی نیست، جز خودت!

خودت یه کاری کن!

 

۲۶ مهر ۰۲ ، ۲۱:۳۹ ۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۲
این جانب

دو آیه از قرآن

امروز آخوند مسجد دید همه برافروخته و خشمگینیم دو تا آیه قران برامون خوند, خیلی خوب بود, گفتم باهاتون به اشتراک بذارم, تا حالا این آیات رو ندیده بودم: 75 و 76 سوره مبارکه نساء

 

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا ﴿٧٥﴾

شما را چه شده که در راه خدا و مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید؟

آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. (۷۵)

 

الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿٧٦﴾

آنان که ایمان آورده اند، در راه خدا می جنگند؛ و کسانی که کافر شده اند، در راه طاغوت می جنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید، که یقیناً نیرنگ و توطئه شیطان سست و بی پایه است. (۷۶)

 

 

+چقدر قران خوب و محشره ... همین چند دقیقه پیش بایدن گفته فکر میکنه حماس بیمارستان رو بمباران کرده و امریکا در کنار اسرائیل ایستاده!

شیطان بززرگ داره کید میکنه که این جنایت رو بندازه گردن طرف مقابل ... 

 

بعد یه عده جیره خور و کاسه لیس و غرب پرست این چیزا رو ته ذهنشون داشته باشن هر وقت دیدن آمریکا و اسرائیل از چیزی حمایت کردن یه ذره شک کنن که اونها شیطانن و همیشه دارن دروغ میگن.

۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۲:۵۲ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
این جانب

جنایت کاران بزرگ عصر جدید

امریکا، فرانسه و انگلستان امروز پیشنویس قطعنامه شورای امنیت۱ برای آتش بس تو غزه رو  وتو کردن، ۶ تا کشور رای ممتنع دادن...

 

ده دوازده روزه بمب های ساخت آمریکا داری خونه ها رو نابود و زن بچه فلسطینی رو قتل عام میکنن و ما همینجور ساکت نشستیم

 

واقعا با دیدن صحنه های جنایت آمریکا، چرا هیچ کاری نمیکنیم، چرا موشک نمی‌زنیم چرا نیرو اعزام نمی‌کنیم،  چرا چرا ...

 

امریکا و مزدوراش، اروپا و نوکران و کاسه لیس هاش و حامیان اونها و ساکتین این جنگ همه در این جنایت سهم دارن، تا برسه به اونهایی که واسه یه سطل ماست خودشون و جر دادن و واسه سوختن و تیکه تیکه شدن زن و بچه مردم به دست موشک ها و حمایت های آمریکایی و اروپایی لال شدن هم تو این جنایت سهم دارن 

 

 

 

۱ این قطعنامه 9 رای موافق لازم را دریافت نکرد. علاوه بر روسیه، چهار کشور چین، امارات، گابن و موزامبیک از آن حمایت کردند. ولی این سند با مخالفت ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و ژاپن مواجه شد. شش کشور دیگر عضو شورای امنیت- آلبانی، برزیل، غنا، مالت، سوئیس و اکوادور - به آن رای ممتنع دادند.

 

+

همین چند لحظه پیش رژیم جنایتکار و کودک کش اسرائیل بمب آمریکایی انداخته بیمارستانی تو غزه و حداقل 1000 نفر کشته شدن، باورتون میشه؟؟

هزاااااااار نفر 

بعد هیچ کدوم از دولت های بی عرضه و بی غیرت مسلمون هیچ کاری نمیکنن!

جمهوری اسلامی این همه موشک داره، نگه داشته واسه کی؟؟؟

بزن آقا بزن حیفا و تل‌آویو رو با خاک یکسان کن، مرگ یه بار شیون یه بار

از ایران نمیزنی از سوریه بزن از لبنان بزن

پهپاد ساختی واسه کی؟؟؟؟؟

 

 

نمیدونم چطور میشه امشب خوابید، چطور امشب میشه نمرد و زنده موند

 

قوله تعالی:

﴿وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ﴾ (الشعراء: ۲۲۷)

۲۵ مهر ۰۲ ، ۲۱:۰۳ ۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
این جانب

بچه های کوچولوی من!

دیشب دیر رسیدم خونه, بچه خواب بود, رفتم روش و بوسیدم و نگاه کردم دیدم داره نفس میکشه خیالم راحت شد خوبه ...

 

اومدم تلویزیون رو روشن کردم جنایت های کودک کشی رژیم اسرائیل رو نشون میداد, یهو یه ترس و غصه بزرگی منو گرفت, با خودم گفتم اگه من جای اون پدری بودم که بچه کوچولوش رو بهتره بگم جنازه بچه ش رو بهش میدن چی کار میکردم!

 

همین الانم با هر عکس و فیلمی که میبینیم حس میکنم بچه خودم رو از دست دادم ...

 

غم بزرگی تو سینه دارم برای اینکه کاری از دستم بر نمیاد جلوی این ظلم بزرگ و آشکار رو بگیرم.

نمیتونم درک کنم پدران این بچه ها چی کشیدن فقط از خدا میخوام خدا بهشون صبر بده و ریشه ظالمین رو از بیخ بکنه, هم ریشه ظالمین هم طرفداران ظالم و هم ساکتین این ظلم!

:((

 

14020724000010_Test_PhotoN.jpg (745×375)

 

۲۴ مهر ۰۲ ، ۱۴:۱۰ ۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
این جانب

ترسوهای کودک کش

دنیای سیاست دنیای پیچیده ایه, دنیای فکر و تحلیل و دوراندیشیه ...مثل بازی شطرنج باید چندتا حرکت بعدی طرف مقابل رو هم پیش بینی کرد ...

 

شاید اگه کمی جوون تر بودم, به واسطه شر و شور جوونی اگه دست من بود حکم میدادم که چند تا موشک از سوریه و لبنان به تلاویو بزنن و نیروی زمینی گسیل کنن از سمت بلندی های جولان و همزمان شمال فلسطین و حمله همه جانبه شروع کنن ولی خب سیاست چیز دیگه ای میگه, تو سیاست دنبال بهینه ترین حالت میگردن, کمترین تلفات برای بیشترین دست آورد

هرچند این صبوری سیاسی هم یه جایی به سر میاد به نظرم...

 

برای بجه های غزه, برای زنان و مردان غزه و فسلطین که این کشتار رو هفتاد و پنج ساله دارن تجربه میکنن خیلی ناراحتم ولی نمیدونم چیکار کنم, کاری از دستم بر نمیاد ... ولی آرزو میکنم و البته مطمئنم این اسرائیل کودک کش بالاخره به دست یکی از این کودکان نابود خواهد شد ان شا الله/.

 

جالبه این قوم وحشی در طول تاریخ همیشه یک مدل توحش داشتن, همیشه اهل کشتن آدم های مظلوم و بی دفاع بودن و جرات جنگیدن رو در رو نداشتن و همیشه در حال خیانت و فتنه بودن, از جنایت های مجاهدین خلق گرفته تا جنایات اغتشاشات اخیر تو کشتن امثال شهید آرمان و شهید عجمیان تا کشتن بچه ها تو شاه چراغ و داعش و الانم تو فلسطین و کشتن زن و بچه بیگناه ... تا برسه به شمر و خولی و یزید

و جالبه همه چیز رو وارونه میخوان جلوه بدن, جای ظالم و مظلوم رو عوض کنن و ... غافل از اینکه حق پوشوندنی نیست.

 

این روزها دارم خیلی به این فکر میکنم که به قول شهید مطهری باید شمر و یزید زمانمون رو بشناسیم و یادمون باشه امام حسین زمانمون الان کجاست که بریم کمکش و یزید زمانمون کیه که علیه ش موضع داشته باشیم و براش نوکری و مزدوری نکنیم!

۲۲ مهر ۰۲ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۲
این جانب

این کجا و آن کجا !

دیروز موقع نهار خوردن یکی از همکاران گفت که دلم برای کشته شدگان این جنگ میسوزه و جنگ چه چیز بدیه و همش کشت و کشتار آدم های بیگناه ...

 

یکی از بچه ها عصبانی شد و گفت تو چقدر آدم ِ (قطعا بی شعور و گاو منظورش بود ولی گفت) بی فکری!

 

بعد از اینکه یکم جر و بحث شد بهش گفتم اولا اونی که تجاوز کرده و بچه های و نوجوون های فلسطینی رو 70 ساله هر روز داره میکشه و بهشون میخنده اسرائیله, اینا 70 سال ظلم و غارت و تجاوز و قتل دیدن حالا میخوان تلافی کنن, تازه همه اینا به کنار اونی که در مقابل کفر و ظلم وایمیسه اگه کشته بشه شهید میشه و زنده است, اینو خدا گفته ها, آخوندا از خودشون در نیاوردن و اگه بکشه طرف مقالبش نفله میشه ..آخه این کجا و اون کجا, چه مقایسه احمقانه ایه میکنی تو ...

 

یادتون میاد پارسال همین موقع ها قرار بود جمهوری اسلامی ساقط بشه؟؟!! :))

 

کلا با خدا و هر کسی که با خداست نمیشه شوخی کرد و در افتاد!

وقتی با خدا باشی با پاراگلایدر بزرگترین و مجهز ترین ارتش ها رو شکست میدی, در حالی که اونا دارن تو اتوبان F16  بکسل میکنن!

 

الان وقتشه که این دو تا آیه رو بخونیم:

وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً

 

یادداشت کاملا مرتبط:

کی قراره راه رو باز کنه؟؟

 

 

بعدا نوشت:

 تو زمان فتح و نصر خدا و تسبیح و استغفارمون یادمون نره عزیزانمون تو افغانستان زیر آوار زلزله گرفتارن, خدایا بهشون رحم کن, همونطور که به حملات وحشیانه اسرائیل به غزه خدا باید رحم کنه

همین الان صدها بچه و زن ومرد و پیر و جوون در معرض خطرن

۱۷ مهر ۰۲ ، ۰۸:۴۵ ۰ نظر موافقین ۸ مخالفین ۲
این جانب

سبزی های بسته بندی شده

پنج شنبه ای رفته بودیم سبزی بخریم, گفتیم بریم باغای جنوب تهران ازونجا سبزی زمستون رو بخریم ... یه بیست کیلویی سبزی خریدیم و حاج خانم و عیال نشستن کنار باغ و همونجا سبزی ها رو پاک کردن و منم گفتم که نزدیک شاه عبدالعظیمیم برم اونجا تا کارتون تموم میشه ...

 

نشسته بودم تو صحن اصلی که دیدم دو تا گُنگِشک تازه نورسیده که داشتن لابد برای ازدواج و آشنایی حرف میزدن... من خیلی خوشم میاد وقتی دختر پسرا باهم حرف میزنن اونم تو این فضاها و برای این موضوعات (خب از قیافه و حالات و فاصله و مکانی که نشسته بودن مشخص بود که اومدن برای صحبت ازدواج)

دختره روش به من بود و پسره پشتش, پسره انگار نگران بود و مضطرب ولی دختره خیلی خوشش اومده بود همه ش نیشش باز بود و از قیافه ش معلوم بود که داره تو ذهنش خیال پردازی میکنه که دیگه شوهر داره و کلی خیالبافی میکرده  

 

یاد خودم افتادم, آخی جَوونی, چقدر با دخترا حرف میزدم, هووف ...

انقدر زیاد بود که آمارش از دستم در رفته, بعضیاشون رو یادم میاد و خیلی هاشون رو یادم نمیاد, با بعضیاشون هنوزم در ارتباطم و هنوزم دوسشون دارم ولی خب دیگه نیستن یا شوهر کردن یا نیستن کلا ...

 

تو ذهنم این اومد که چی چی به هم میگفتیم؟؟

یادم افتاد که زندگی همین سبزی خریدن هاست, همین چیزای عادی و به ظاهر پیش پا افتاده است و اون خیالپردازی های اول ازدواج کمتر مجال وقوع داره و خط کش های اون موقع خیلی به درد زندگی واقعی نمیخوره و تقریبا بیشتر چیزایی که تو این صحبت ها گفته میشه تو زندگی واقعی محلی از اعراب نداره و کلا این صحبت ها کاربردی و واقع گرایانه نیست و بیشتر خیال پردازانه است ... ( مخصوصا واسه آقایون؛ چرا که خانم ها تا قبل از عقد یه جورن و بعدش کلا عوض میشن و خواسته ها و نیازاشون کلا رفع میشه تا قبل از عقد فقط میخوان شوهر کنن و خیالاتی دارن که بعدش عوض خواهد شد, و مردها خیلی کمتر عوض میشن)

به نظرم سخت گیری و معیارهای عجیب و غریب رو باید گذاشت کنار و کسی که از سلامت نفس و شخصیت برخورداره رو شباهت های کلی باهامون داره رو هر چه زودتر انتخاب کنیم و بریم سر خونه زندگیمون و سبزی هامون رو بسته بندی کنیم!

 

 

یادآوری و بازخوانی مطالب مرتبط خالی از لطف نیست:

  1.  وقتی میخوای زن بگیری قسمت اول

  2. وقتی میخوای زن بگیری قسمت دوم

  3. جواب این دختر پسرها رو کیا میدن؟؟

  4. عاشق زن همسایه شدم!

  5. ملاک های انتخاب همسر

  6. مجردان

  7. نکات متأهلی شماره یک

  8. مطلب مردونه است - قسمت دوم

  9. وقتی میخوای زن بگیری

  10. مادر و ببین دختر و ببر ؟

  11. مطلب مردونه است - قسمت اول

  12. مطلب برای خانم های متأهل

من چقدر مطلب زناشویی نوشتم. :))

۱۵ مهر ۰۲ ، ۱۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
این جانب

من دیگه خورده شیشه ندارم.

دو ماهی میشه که بین انگشت شصت و انگشت کناری پام متورم شده و درد خفیفی داره, به حساب اینکه جوش یا چیزی شبیه این فشارش میدادم درد میکرد انگار یه چیزی توش باشه بخواد بزنه بیرون ...

 

چند روزی بود که زخم شده بود, یه تیکه دنبه و زردچوبه گذاشتم که زخمش عفونت کرده, عفونتش رو بگیره, موقعی که داشتن پانسمان دنبه رو عوض میکردم دستم به یه چیز تیز خورد دیدم نوک تیز یه شیشه است ... با ناخنم کشیدمش بیرون, یکم خون اومد و دیدم یه تیکه شیشه نازک تقریبا یک سانتیه ...

رفتم تو سوابق پزشکیم نگاه کردم دیدم سال 92, مرداد ماه, یه جراحی پا داشتم!

 

داستان این بود که یکی از اقوام زن و شوهر باهم دعوا کردن, خانمه زنگ زد فلانی پاشو بیا منم خودم رو رسوندم و دیدم تمام شیشه های خونه ریخته و زنه بیهوش شده و مرده هم یه گوشه افتاده بود, منم یهو پام رفت روی یه شیشه شکسته و فرداش رفتم بیمارستان که شیشه رو بیاره بیرون جراحه گفت هیچی پیدا نکردم, همون موقع هم بهم یکی از اقوام گفتن دنبه بذار خودش میکشه بیرون دیگه من نذاشتم و رفتم پیش جراح و اونم پیداش نکرد و تقریبا ولش کردم ولی ته ذهنم یادم بود که شیشه بیرون نیومده ...

 

تقریبا هیچکسی باورش نشد, این شیشه ده ساله تو بدن من مونده و همین چند روز پیش خارج شد.

 

 الان من دیگه خورده شیشه ای ندارم!

 

۱۰ مهر ۰۲ ، ۱۴:۴۴ ۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این جانب

رمز به همه داده میشود جز یک نفر یادداشت قبلی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ مهر ۰۲ ، ۲۱:۱۹ ۱ نظر
این جانب

رمز فقط یک نفر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ مهر ۰۲ ، ۰۹:۴۹ ۰ نظر
این جانب

وسط مهمونی

الان وسط مهمونی ای هستم برای وعده شام، شمردم ۱۴ نفریم، غذا که نصفش از بیرون اومده بود، یک هفته است تو تدارک این برنامه ن، همه هم یه جور لباس پوشیدن انگار عروسیه، الانم سر و صدا میاد که فلان ظرف تو ظرف شویی جا نمیشه...

یعنی این حجم از تکلف و ادا و افه واقعا خسته کننده و تهوع آوره، انواع و اقسام غذا ها و نوشیدنی ها بود ولی من اندازه خودم خوردم و کاش نمیخوردم، الان دلم درد گرفته ... 

 

حالم ازین مجالس اینطوری که زن خونه در گشادی و تنبلی و بی هنری و بی سلیقگی محضه و فقط واسه فیس و افاده و ادا مجلس گرفته و هیییییچ محبت و صمیمیتی توش نیست بهم میخوره

۰۶ مهر ۰۲ ، ۲۲:۲۹ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱
این جانب

دل و رو سیاه!

هر وقت یه کار خوبی میکنم یا یه موقعیت خوبی برام پیش میاد به جهت اعتقادی و اینها, نمیدونم چی میشه پشت بندش یه غللللللطی, یه گناهی میکنم که تا حالا نکردم. انگار یه کرم خاصی دارم که اندازه کار خوبه یا موقعیت خوبه باید یه گناه بزرگی به اندازه اون انجام بدم که تعادل برقرار بشه!!!!!!

 

تقریبا همیشه وسط انجام گناه, هی با خودم میگم فلانی این کار من طبق فلان و بهمان آیه قران گناهه ها... نکن!

کلی آیه و حکم شرعی جلوی چشمم ردیف میشه ولی باز انجام ش میدم ...

تقریبا هر چی فکر میکنم گناه ناآگاهانه انجام ندادم و همه گناه هام رو میدونستم گناهه و انجام دادم.

 

بعدش که عذاب وجدان میگیرم و استغفار میکنم, به خودم میگم مسخره کردی خدا رو؟

یا خودت رو مسخره کردی آشغال عوضی؟

هر غلطی دلت میخواد میکنی و میدونی نباید بکنی و خودت رو به خریت میزنی و دوباره استغفار میکنی!؟

 

نگاه میکنم به خودم خدا تقریبا همممممه چی بهم داده, تقریبا همه نعمت های مادی و معنویش رو به من تمام کرده ولی من تقریبا قدر هیچکدومشون رو نمیدونم ... از روز اول فقط حفظ ظاهر کردم و سعی کردم خودم رو خوب نشون بدم که رو سرم قسم بخورن ولی خودم میدونم که چه ... هستم!

 

تقریبا هیچ کاری نکردم و دست هام خالی و پرونده سیاهی دارم...

 

سرجدتون نیاین بگین خدا میبخشه و امید داشته باش و از این حرفها, اینا رو خودم میدونم؛ من حرفم اینه که من نباید کاری میکردم اونم ایییییییییییییین همه سال و اونم اییییییییییییییییییییییییییین همه تکراری! 

من دوست داشتم دست نخورده و بکر میرفتم نه اینجوری رو سیاه و دل سیاه و داغون!

:((

 

+ چقدر امروز مدرسه رفتن بچه ها خاطره انگیز و دوست داشتنی بود, خودم وسط راه پیاده شدم که با بچه مدرسه ای ها چند قدم پیاده برم ... بوی ماه مهر, ماه مهربان...

۰۳ مهر ۰۲ ، ۰۹:۵۹ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این جانب

عمرم به پائیزش رسیده

امروز قبل از نهار 1600 تا نظر خودم در سایر وبلاگ ها رو پاک کردم و حدود 800 نظر خصوصی که داشتم رو هم همین طور...

خیلی سخت بود دونه دونه باید حذف میکردم ...

همه وبلاگ هایی رو هم که دنبال میکردم قطع دنبال زدم

 

چند روزه دارم با خودم به این موضوع فکر میکنم که وبلاگ جز وقت تلف کردن و روابط ناسالم و غلط و فاسد چیزی برای من عایدی نداشته, شاید چیزهایی آموخته باشم و آدم هایی رو شناخته باشم ولی یه عمر از من گرفت, بیست ساله هر روز مواقعی که فعال بودم وبلاگ چک کردم و ساعت ها نظر دادم و نظر گرفتم و ...

 

حالم از این وضعیت به هم میخوره, بی کاری این سالها و تلف کردن عمر و ساعات زندگی م واقعا دردآوره, آزار دهنده است, هزارتا کار میتونستم بکنم, بیشتر کنار خانواده م باشم, بیشتر درس بخونم یه فنی هنری چیزی یاد بگیرم و ... اما دریغ و افسوس فقط کل کل کردن و از هر چیزی اندازه یه سطح کم عمقی دونستن عایدم شده و این یعنی بی ارزش ترین چیزها ...

نه هنری بلدم, نه فنی و نه کار خاصی میکنم ...

با اون همه استعداد و توانایی همه وقت و انرژی م صرف جدل کردن و کل کل کردن گذشت ...

همه استعدادهام تلف شد

و البته خودم باعث اتلافش بودم و هستم ...

 

از این مسخره بازی های دخترونه که وبلاگ و ببندن و دو روز بعد بیاد حالم بهم میخوره, میدونم هم دو روز دیگه این حس پشیمونی رو میذارم کنار و دوباره این کار احمقانه بیهوده رو شروع میکنم ...

 

+داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید ...

۰۱ مهر ۰۲ ، ۱۴:۰۸ ۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۳
این جانب