۱۴ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

کوچه یا خونه؛ مسأله این است!

بابت درد مفاصلم پیش یه خانم دکتر رماتولوژیست میرم, البته هر وقت دردم زیاد میشه, معمولا بی نوبت میرم و منشی بد اخلاقش بهم نفر آخر وقت میده... بعضی وقتها حرف میکشه که حرف بزنه و میفهمم که نیاز داره حرف بزنه, دیروزعصر که منشی ش زنگ زد گفت آقای فلانی امروز اگه وقت دارید ویزیت هفته بعدتون و به خاطر سفر خانم دکتر جابه جا کنیم بیاین, گفتم کی برسم گفت حدود 8 لطفا و منم که از لحن مهربون ش تعجب کرده بودم گفتم باشه چشم.

 رفتم مطب و آزمایش های جدیدمو نشونش دادم و دیدم میخواد حرف بزنه, بهش فرصت دادم که راحت بتونه حرفش رو بزنه, البته دو ماه پیش که رفته بودم اینطوری نبود, من که رسیدم روسریش افتاده بود و به احترام من موقع ورود روسریش رو سرش کرد ...

 

وسط آزمایش دیدن, ازم پرسید آقای فلانی نظرتون راجع به این مسائل روز چیه, گفتم کدوم مسائل گفت همین شلوغ شدنا و گشت ارشاد و این حرفا ...

 

منم نامردی نکردم, رفتم سراغ اصل مطلب؛

 

گفتم, ببینین خانم دکتر! من به خاطر این بیماریم و حتی علیرغم میل باطنیم هر چیزی که شما بهم تجویز کنین میخورم, اعتراضی هم ندارم حتی با وجود عوارضش, چطور وقتی تو مسائل اجتماعی و اخلاقی چیزی تجویز میشه که به نفعمونه ما باید نسبت بهش معترض باشیم؛ اگر من به تجویز و داروی شما معترض باشم به شما صدمه ای نزدم و خودم رو در معرض خطر قرار دادم, درسته؟؟

 

گفت, آخه حجاب یه امر شخصیه, من وقتی دختر بودم تو زمان دانشگاه و مدرسه کلی بابت حجابی که داشتم تحقیر شدم و الان نسبت بهش حس خوبی ندارم واسه همین وقتی دخترم بدون هیچ حجابی بیرون میاد نمیتونم و نمیخوام بهش چیزی بگم و.... (کلی قصه و مصداق برام ردیف کرد, منم گذاشتم هممممه حرفاش رو بزنه تا عقده هاش باز بشه)

 

بعد از شنیدن همه حرفاش که دیدم واقعا تخلیه شد گفتم, خانم دکتر جسارت نمیشه یکم رک و بدون ملاحظه حرف بزنم؟؟

 

گفت نه بفرمائید خواهش میکنم (ذوق داشت بنده خدا, انگار کلی وقت بود تو دلش مونده بود و روش نمیشد با کسی حرف بزنه یا بشنوه)

 

گفتم خانم دکتر جسارت نباشه, من از صحبت کردن با یه خانم حس خوبی دارم, یه جورایی لذت میبرم, این مساله یه ویژگی فیزیولوژیک و سایکولوژیک منه, و اساسا قابل کنترل نیست, ببخشید, وقتی یه خانمی با کفش پاشنه بلند تق تق میکنه, یا موهای افشونش رو این ور اون ور میچرخونه, یا اندامش رو به راحتی در معرض دید من قرار میده نظر من رو به سمت خودش جلب میکنه, یه تحرکاتی تو من اتفاق میافته که اصلا ارادی نیست.

 

یه سوال, دوست دارید کاری کنین که باعث ایجاد تحرکات غیر ارادی ساختارهای فیزیولوژیک و سایکولوژیک مردی بشین و باعث بشین اون مرد فقط شما رو به عنوان یه چیز جذاب و هوس انگیز نگاه کنه؟؟

 

با علامت سر, جوابمو داد ...

 

حالا تصور کنین وقتی تو خیابون اونطور قدم بر میداریم و اون پوشش رو داریم باعث میشه صدها مردی که از کنارمون رد میشن دچار همچین حالاتی بشن و اون وقت ما نه یک که صد مرد رو به سمت خودمون تهییج کردیم.

 

ادامه دادم, میخواین بگین خب مردا نگاه نکنن؟

 

یه سری به تأئید تکون داد!

 

گفتم خب خدا گفته مردا چشماتون رو درویش کنین, به زن ها هم همین و گفته ولی به زنها علاوه بر درویش کردن چشم گفته با مقنعه سر و سینه تون رو بپوشونین, یا صدای خلخال پاتون نیاد, شما که نمیدونین تو دل یه مرد چی میگذره!

بعد میدونین خدا آخرش چی گفته؟

 

گفت نه! چی گفته

 

خدا گفته من میدونم چی ساختم!

 

خدا خودش میدونه چی ساخته و میدونه روش های مراقبت از اون ساخته ش چیه, عین شما پزشک ها که تازه نساختین فقط ساختارها رو میشناسین و میدونین چی خوبه چی بده, حالا من برای مریض نشدن باید به دستور شما گوش بدم یا نه!؟

 

یکم فکر کرد و سری تکون داد و چیزی نگفت ...

 

شما بهتر از من میدونین تحرکات اون ساختارها باید در چارچوب خانه و خانواده و همسر ارضا بشه, ولی میاد بیرون فقط تحریک میشه, مجال و موقعیت ارضا به درستی وجود نداره و این میشه که کلی بحران های روانی و جسمی پیش میاد و ...

میدونین برای چی میگن برای توی کوچه بوسیدن؟

تعجب کرد؟ گفت چه ربطی داره!

 

گفتم ربطش اینه که وقتی همه محرک ها رو آزاد میذاری, خودتم که جایی برای تامین و ارضاش نداری مجبوری توی کوچه کارت رو بکنی, این مصرف کوچه ای, از سرمایه خونه داره کم میکنه... کاری که باید با همسرت انجام بدی و با یه مرد غریبه یا مردهای غریبه انجام میدی و دهنی این و اون میشی و آخرش دچار نوعی خودتباهی میشیم و این چیزها هم با هیچ چیز دیگه ای جایگزین نداره, وقتی مصرف بشن تموم میشن, وقتی تو کوچه مصرف بشن دیگه واسه خونه چیزی نمیمونه!

 

یه مکث چند ثانیه ای اتفاق افتاد و بعدش گفت آزمایشاتون خوبه, عین قبله فعلا داروهاتون رو ادامه بدین, دارو که دارید؟ گفتم اندازه دو ماه دارم, گفت دو ماه دیگه دوباره این آزمایش رو تکرار کنین اگه فلان آیتم پائین نیومد مجبوریم دوز رو بالاتر ببریم...

 

منم گفتم چشم و تشکر کردم خدافظی کردم.

 

داشتم در و میبستم که دیدم میگه آقای فلانی!

گفتم امر بفرمائید

 با یه رضایتی بهم گفت ممنون!

 

+ یادداشت مرتبط

۳۰ آبان ۰۱ ، ۱۰:۱۴ ۸ نظر موافقین ۸ مخالفین ۴
این جانب

تکرار تاریخ

راستش من هر وقت ماجرای حضرت علی اصغر سلام الله علیه رو که میشنیدم, میگفتم اینا رو این مداحا و آخوندا آوردن که مجلس گرم کن باشه و خیلی از اتفاقات عاشورا ساخته اذهان آخوندهاست و داستان سرایی بیش نیست, حالا ممکنه یه اتفاقی افتاده باشه ولی این همه آب و تاب نداشته لابد, بعد کلا همیشه برام سوال بوده چرا انقدر این آخوندا گیر میدن به محرم و صفر و انقدر عزاداری براشون مهمه؛

 

اینو داشته باشین؛

 

زمان جنگ مجاهدین خلق یا همون منافقین رفتن و با صدام که داشت ما رو موشک بارون میکرد همکاری کردن و علیه مردمشون خیانت کردن و هر چی تونستن هم تو خیابون ملت رو ترور کردن آمارشون بالغ بر 17 هزار نفر زن و بچه و پیر و جوون رو ترور کردن یه نمونه اش فقط تو سال ۱۳۶۰ کشورمون تعداد ۱۹۶۹ شهروند را در اقدامات تروریستی که توسط گروهک‌های منافقین، کومله، رزگاری، دمکرات، پیکار، چریک‌های فدایی خلق (اقلیت) و اتحادیه کمونیست‌های ایران انجام شده از دست داده  که گروهک منافقین با اقدام به ترور ۸۴۱ تن رتبه نخست را در خیانت به مردم و کشورش در این آمار کسب کرد.

 

من هیچ وقت نتونستم بفهمم چطور یه نفری به این حد قساوت و ددمنشی و سفاکی میتونه برسه که یه بچه شش ماهه رو با تیر سه شعبه بکشه, یا اینکه همین جوری الکی و بدون هیچ دلیلی مردم رو به رگبار ببنده و زمان جنگی که باید کنار مردمش باشه بره با دشمن اون مردم که سرشون موشک میریخته هم پیمان بشه ولی اعتراضات این روزها هر خسارتی هم داشت و کلی عزیزانمون رو ازمون گرفت یه چیز و با دیدن خون آرشام و کیان و آرمان های عزیزمون بهم فهموند و اون اینکه هنوزم هستند کسایی که صفات هند جگرخوار و حرمله رو داشته باشه!

 

نکته مهمیه؛ هندجگرخواره زمان خودمون, حرمله های زمان خودمون رو بشناسیم.

 

۲۸ آبان ۰۱ ، ۰۸:۱۶ ۳ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۳
این جانب

معترضین کودک کش!

 پدر مادرای کسایی که شبها شعار میدن و خوداشون، اگه تو فضای رسانه و غیر رسانه حمایت ضمنی و علنی کنین دیوار نویسی کنین و یا هر نوع حمایت دیگه به هر شکلی به معترضین حق بدین با قاتلین و کودک کش های این روزها فرقی ندارید و تو ریختن خون اون بیگناه ها، شریکید.

 

خدا جای حق نشسته و ایمان دارم بچه هاتون، خانوادتون و خودتون تاوان خون های ریخته شده و احساس نا امنی ای که ایجاد کردین رو خواهید داد.

 

از سایت های خبری تا چندتا وبلاگ نویسی و دانشجو و بوق زن و فحش بده و هر کی که از اعتراضات حمایت کرده برای مردن های مشکوک خودتون رو جر دادید برای خون کیان و آرشام لال شدین، وحشی ترین حیوانات هم این همه ددمنشی و سفاکی ندارن که شما معترضین و حامیانش هستین.

 

۲۶ آبان ۰۱ ، ۱۸:۳۸ ۱۱ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۴
این جانب

امشب دل من هوس رطب کرده!

چند شب پیش رفته بودیم عروسی, خب طبق معمول رفتم سر میز بزرگترهای فامیل ... خب از همه چی حرف میزنن, از کار و بار و خاطرات و هر چی که فکرش رو کنین؛ خب به واسطه اینکه مرحوم پدرم دیگه نیستن من باید پای صحبت هاشون تا آخر بشینم و البته براشون حرف هم بزنم ...

 

فکر کنین وسط صحبت با پسر عموی مرحوم پدرم, داشت آهنگ بابا کرم میرفت و من مجبور بودم حرف بزنم و گوش بدم ولی خیلی زیر جلدی قِر بدم ...

 

دختر عمه بابام و که باید برم حتما دست بوسشون, منو چنان سفت بغل میکنن که عیال همیشه شاکی میشن, فکر کن وسط آهنگ بندری باید با ذوق و شوق چهره مهربون و دوست داشتنی دختر عمه بابام رو ببینم و جواب قربون صدقه هاشون رو بدم

 

آهنگ ترکی ملو گذاشتن و من کنار عمه ها دارم با ذوق و شوق از خاطرات حرف میزنیم و از اینکه نمیتونستم با آهنگ نازلانا نازلانا برقصم چقدر بهم فشار اومد!

 

فکر کن آهنگ کردی عزیز ویسی گذاشتن، من به جای سرچوپی باید با پسر عموی خودم از روابط ش و مشکلاتش با بچه هاش حرف بزنم و...

 

با اینکه لذت بخش ترین کار دنیا به نظرم هم صحبتی با اقوام و نزدیکانمه و لذت میبرم از اینکه حتی نگاهشون کنم, بغلشون کنم, بوشون کنم و ببوسمشون ولی خب با اینکه از من دیگه گذشته و تقریبا زشته عین قدیما هی وسط باشم ولی وقتی آهنگ میذارن نمیشه تکون نخورم :))) واسه همین از فرط موندن قِر تو کمرم ساعت یک و دو اینا بود رسیدیم خونه، به عیال گفتم یه آهنگ بذار یکم برقصم، کف کردم، نامردی نکرد و آهنگ عروسیمون و گذاشت و من یه دل سیر چند دقیقه ای رقصیدم و با یه آخیش گنده خستگیم در رفت!

 

خدا جان بابت هر چیزی که دادی شکرت!

 

+ منفی های این یادداشت در چه فازی هستن؟؟میشه یکی بگه، باور کنین نمیتونم بفهممشون

۲۴ آبان ۰۱ ، ۰۸:۰۲ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱۰
این جانب

همه زن ها خرابن!

رو به روی پنجره اتاق من تقریبا هر روز 3 تا زن خراب عصرها میان و دنبال مشتری میگردن و دوباره کارشون رو انجام دادن برای تریپ بعدی میان همون جا نهایتا 100 متر این رو تر و اون ور تر وای میسن, و ماشین ها براشون بوق میزنن و ...

 

یه همکارم بعضی وقتها عصرها میاد تو اتاق من که نگاهشون کنه, و همیشه بعد از سوار شدنشون میگه همه زن ها خراب شدن و کلا جامعه فاسد شده و مملکت نیست که فاحشه خونه است...

 

خیلی وقت ها به این حرف ش فکر میکنم, یه بار حدودی شمردم, صبح ها و عصر ها که شلوغ تره, شاید چند هزار نفر زن, از این خیابون رد میشن, دو برابر همین مرد از این خیابون رد میشن, جالبه از اون چند هزار نفر زن و مرد هیچکدومشون شبیه اون زن ها و اون راننده های مرد اون ماشین ها نیستن ولی به استناد همون دو سه نفر این همکارم کلا جامعه و مردم رو فاسد و خراب میدونه ...

 

تو این چهل سال شاید سه چهار بار بیشتر چیزی از من و خانوادم به سرقت نرفته یعنی میانگین هر 3500 روز یه دزدی! تازه صدها بار شده در ماشین باز بوده, در کیفم باز بوده, روی میزم چیز ارزشمند مونده بوده و حتی مورد بوده ماشین روشن مدارک توش ده دقیقه ای همین جور کنار خیابون بوده و کسی کاریش نداشته ...

 

به نظرم همه دزد نیستن, همه خراب نیست و ... و اتفاقا بر عکس اون چیزی که فقط تلخی و سیاهی رو به غلط میخواد ببینه و بگه و نشون بده ما همه خوبیم.

 

 

۲۱ آبان ۰۱ ، ۰۹:۳۰ ۱۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۳
این جانب

بی شرف!

امروز یه فیلم دیدم که به ساسی مانکن خواننده مورد علاقه من, دارن فحش میدن, ظاهرا به گوگوش هم کلی فحش زیرشکمی نثار کردن ...

 

خب چرا این کار و میکنین, اونا که از خودتونن و تو یه تیم دارید بازی میکنین, خب اونا تو بخش فرهنگی دارن کار میکنن, شما تو بخش داعشی!

 

+اعترافات معترضینی که در هنگام قتل آرمان عزیزمون و شهید بسیجی عجمیان که چندین نفر میریزن سر یه بچه بیست و چند ساله و به وحشیانه ترین حالت ممکنه با سنگ و چاقو و قمه مضروبش میکنن و شکنجه ش میدن هم خیلی جالب بود...

خیلی ها

لطف این فیلم و البته این یکی فیلم رو ببینین!

 

ماهیت معترضین رو میتونین خوب تشخیص بدین, این فقط دو تا از هزاران فقره جنایتیه که توسط این افراد اتفاق افتاده, جالب اینجاست که همون روزهای اول یه عده تو مطالبی که منتشر میکردن همین میزان از خشونت و جنایت رو ترویج میکردن, من با اونها کاری ندارم, ولی خودم ایمان دارم دنیا انقدر گرررررررررررده که حتی اگه فکر کنن از این مهلکه و مکافاتش جَستن, چنان بلایی سرشون بیاد که وقتی راضی شدن به قتل و کشتن و سوزوندن این عزیزانمون یه روزی همون بلا سرشون خواهد اومد, مطمئنما!

 

۱۶ آبان ۰۱ ، ۱۰:۰۵ ۲ نظر موافقین ۹ مخالفین ۷
این جانب

فکر کنم همه با مفهوم بی نهایت تو ریاضیات آشنا باشیم (بی‌نهایت مفهومی انتزاعی است که در رشته‌های مختلفِ ریاضیات به‌کار می‌رود و معمولاً به‌معنای «فراتر از هر مقدار» است و برای توصیف مقادیر بیش از هر عدد یا غیرقابل اندازه‌گیری به کار می‌رود. معمولاً نشانهٔ بی‌نهایت در ریاضیات  است.)

 

راستش تا همین چند وقت پیش مفهوم بی نهایت برام ملموس نبود تا اینکه بلاهت,حماقت, توحش, توهم, دروغگویی و خیانت معترضین توی خیابون و فضای مجازی رو دیدم, تازه برام جا افتاد که مخرج یک انسان اگه به صفر میل کنه, خروجی ش به بی نهایت میل میکنه!

 

رابطه جالبی بین صفر و بی نهایت هست, صورت و ظاهر هر عددی میتونه باشه ولی باطن و مخرج اگه صفر باشه, حاصل این کسر به بی نهایت خواهد رسید!

۱۵ آبان ۰۱ ، ۰۸:۴۲ ۱ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۶
این جانب

انقلاب صفر یک

چند روزه دارم به اشتراکات انقلاب ۵۷  مردم ایران با انقلاب ۰۱ فکر میکنم:

 

سال پنجاه و هفت، مبارزین اهل فکر و ایدئولوژی بودن و کلاس های فلسفی و عقیدتی منشا فکری خیلی از جریانات انقلابی بود درست عین انقلاب ۰۱ که تقریبا تمام فکر و ایدئولوژیش رو از اخبار میگیره

 

انقلاب ۵۷ تخریب و کشته سازی نداشت، مردم برای آرمانشون شهید میشدن و انقلاب ۰۱ آرمان عزیزمون رو شهید کردن و تا دلت بخواد کشته درست کردن و هر روز چند نفر رو شهید میکنن

 

انقلاب ۵۷ با شعارهای مفهومی و اعتقادی همراه بوده، انقلاب ۰۱ با رکیک ترین فحش های استادیومی زیر نافی

 

انقلاب ۵۷ با تسخیر سفارت امریکا خودش رو تثبیت کرد، انقلاب ۰۱ بزرگترین تسخیرش سلف دانشجویی بوده

 

انقلاب ۵۷ برای حفظ تمامیت و استقلال بود، انقلاب ۰۱ برای تجزیه و تیکه تیکه کردن اومده

 

 

شما هم اگه اشتراکی میبینین بگید.

۱۲ آبان ۰۱ ، ۲۱:۲۸ ۸ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۷
این جانب

آرتین جان، داداش!

منم میفهمم چقدر بی پدری سخته...

:((

 

 

 

+ تو رو خدا ازین به بعد برای حرفها و کارهامون بیشتر فکر کنیم، تو جبهه کی هستیم و تو زمین کی بازی میکنیم, به نفع کی توپ میزنیم و فضا برای کی ایجاد میکنیم.

 

++ کسی هست به من توضیح بده، اینایی که در رابطه با آرتین هم منفی دادن، چه جور آدمهایی هستن؟؟ 

۱۱ آبان ۰۱ ، ۲۱:۳۸ ۴ نظر موافقین ۱۷ مخالفین ۹
این جانب

آرمان عزیز

 تشییع جنازه آرمان علی وردی همین الان داره اتفاق میافته.

 

جستجو کنین و فیلم شکنجه ش رو توسط همین معترضین ببینین, برای تلنگر کوچیکی هم شده بد نیست!

 

تاکید میکنم مسئول خون این جوان عزیز و داغی که بر دل مادرش گذاشته شده, همونهایی هستن که شهر رو شلوغ کردن و اجازه دادن و حق دادن به این جانی های بی همه چیز که با شکنجه دادن جون یه جوان رو ازش بگیرن.

 

با خودتون فکر کردین یه دختری فوت میکنه, صدها نفر صداشون در اومدع شهر رو به هم ریختن, چرا از اون صدها نفر وقتی یه پسر هم سن و سال همون دختر شکنجه میشه و به قتل میرسه صدایی در نمیاد!!!!

 

به چشم های بسته و صورت زخمی و دل بی قرار مادر این جوون نگاه کنید:

۰۸ آبان ۰۱ ، ۱۳:۴۸ ۲ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۸
این جانب

برای توی کوچه رقصیدن ...

  1. زهرا اسمعیلی فرزند آقاجان ۴۶ ساله
  2.  علیرضا سرایداران فرزند محمدحسن ۴۹ ساله
  3.  آرشام سرایداران فرزند علیرضا ۱۰ ساله
  4.  مجتبی ندیمی فرزند مصطفی ۴۵ ساله
  5.  حسنعلی پورعیسی فرزند محمداسماعیل ۷۳ ساله
  6.  بهادر آزادی شیری فرزند علی همت ۶۰ ساله
  7.  سیدفریدالدین معصومی فرزند سیدمحسن ۳۹ ساله
  8.  علی اصغر لری گویینی فرزند عباس ۷ ساله
  9.  محمدرضا کشاورز فرزند مهدی ۱۵ ساله
  10.  محمدولی کیاسی فرزند غریبعلی ۵۴ ساله
  11.  احساس مرادی فرزند محبعلی ۵۸ ساله
  12.  هوشنگ خوب فرزند خداداد ۶۴ ساله
  13.  امید خوب فرزند هوشنگ ۳۲ ساله
  14. سرهنگ پاسدار «سید حمیدرضاهاشمی»
  15. پاسدار «محمدامین آب درشکر» (نیروی خرید خدمت)
  16. پاسدار «علی ‌بیک وارازی»
  17. بسیجی «محمدامین عارف»
  18. سعید برهانزهی ریگی» جوان بسیجی اهل سنت
  19. «حسین تقی پور»
  20. ستوان‌یکم شهید «مسلم جاویدی مهر»
  21. بسیجی شهید «حسین اوجاقی»
  22. «محمد رسول‌دوست محمدی»
  23. «رضا زارع‌مویدی»، همیار پلیس و مدافع امنیت، فرزند شهید انوشیروان زارع‌مویدی
  24. «علی‌اصغر قورت بیگلو»
  25. «امیرضا اولادی»
  26. «سید عباس فاطمیه»
  27.  «محمدحسین سروری»
  28.  «مجتبی امیری‌دوماری»
  29. «مهدی زاهدلویی»
  30. سرهنگ عبداللهی فرمانده یگان امداد مریوان
  31. و....

اینا چند تا از شهیدای همین چند روزه است ...

اینا بیگناه نبودن؟!

اینا بینشون زن و بچه و پیر و جوون هست, اینا آدم نبودن!

اینا تصادفی کشته نشدن, به عمد و با گلوله جنگی و با پنجه بکس و سنگ کشته شدن ...

 

چطور شب ها راحت میخوابین؟

شمایی که وضعیت کشورمون و کویر وحشت ترسیم کردین و هر دروغ و راستی رو به راحتی باور کردی

شمایی که فقط سیاه دیدی و مدعی بودی

شمایی که هر دورغ و شایعه ای رو نشر دادی

شمایی که راضی شدی به این اغتشاشات

شمایی که حق دادین به کسایی که اومدن آتش زدن و سوزوندن و سر بریدن

شمایی که راضی بودی به اینکه بیان و یه گوشمالی به این مملکت بدن

شمایی که سکوت کردی و حرفی نزدی و از کنارشون بی خیال گذشتی 

شمایی که هنوزم وقیحانه شونه بالا میندازی و با بی شرفی تمام باز لاطایلات خودت و توهمات و دروغ های به خوردتون خورده رو نشخوار میکنه

 

شمایی که گفتی کار خودشونه, کار داعش نیست

 

 چقدر درست گفتن که کار خودشونه و  کار داعش نیست چون واقعا کار خودشونه و کار داعش نبوده!

 

فقط چند لحظه به چشم های این بچه ها نگاه کنید!

:((

۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۳:۲۰ ۵ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۹
این جانب

مردم کجا هستن؟؟

سرتون رو از گوشیهاتون بلند کنین

کانالتون رو از رسیور منتقل کنین به گیرنده دیجیتال مردم رو میبینین!

یا کافیه یه سر برید تو خیابونای اصلی شهرتون چشماتون رو باز کنین حتما میبینین!

 

مردم این چندین میلیون نفری هستن که الان وسط خیابونن، اونم با نجابت و شرافت و خون به دل، نه اون چند نفر اوباش و نادون ترسو و بی شرفی که آخر خواسته شون سطل آشغال سوزیه و تسخیر سلف دانشگاه ...

 

 تاکید میکنم خون آرتین و باقی شهدای این مدت گردن شماییه که ازین اغتشاشات به هر نحوی حمایت کردی ...

مطمئن باش خون این عزیزان دامن تون رو میگیره، مطمئن باش!

 اینطوری زن رو از زندگی کردن آزاد کردید!

فردا رو دیوار هشتگ میزنید برای آرتین ؟؟

اف بر شما

 

۰۶ آبان ۰۱ ، ۱۴:۲۱ ۱۰ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۱۲
این جانب

قورباغه های هفت تیر کش

ضرب المثلی هست که میگه شهر که شلوغ بشه، قورباغه هفت تیر کش میشه...

 

مطمئنا خون این عده ای که تو شیراز ترور شدن، اون ده ها نیروی امنیتی و انتظامی که کشته شدن، سوخته شدن، با چاقو گلوشون بریده شد و ... گردن کساییه که شهر رو شلوغ و بی کلانتر کردن و خواستن.

 

هر کی بوق زد، فحش داد، اومد تو خیابونا، شعار رو سطل آشغال و دیوار نوشتن، هشتک زدن و مطلب منتشر کردن و طرفداری کردن و حق دادن به این شلوغ کن ها و به هر نحوی حمایت کردن و حتی از ترس سکوت کردن و یا هر دروغی رو باور و منتشر کردن, همه اون سایت های خبری که دامن زدن و امروز خفه شدن ... مسئول خون هایی هستن که به ناحق ریخته شده ...مسئول بی پدر شدن بچه هایی هستین که دیگه پدر ندارن، مسئول خون مادرانی هستن که با فرزندانشون ترور شدن و پدر مادرایی که جوون هاشون رو برای حفظ امنیت شما از دست دادن.

 

چه بپذیرید چه با وقاحت و بی شرفی تمام شانه بالا بندازید و بگید کار خودشون بوده هم باز مسئولید ...

مسئول خون های ریخته شده، مسئول ترس های ایجاد شده، مسئول اضطراب های به وجود اومده و صدمات روانی و امنیتی و اجتماعی پیش اومده، بله شما مسئولید!

 

۰۴ آبان ۰۱ ، ۲۱:۲۸ ۱۷ نظر موافقین ۱۸ مخالفین ۱۰
این جانب

تربیت

وقتی بچه بودیم بابت کارهای خوبمون همیشه تشویق میشدیم و بابت کارهای بد تنبیه؛ یکی از بدیهی ترین روش های تربیتی روش تشویق و تنبیهه؛ حتی وقتی وارد جامعه شدیم تا همین الانش وقتی کار بدی میکنیم جامعه و اطرافیان به نحوی ما رو تنبیه میکنن و این تنبیه برای ما آموزنده و بازدارنده است.

تشویق کارهای خوب و تنبیه کارهای بد!

 

حالا تصور کنین اگر موقع انجام کارهای خوب تشویق نشیم و موقع انجام دادن کارهای بد تنبیه نشیم, این بچه یا حتی بزرگ چطور قراره تربیت بشن؟

 

مثلا بچه شما میره مدرسه, چند وقتیه یه دوستی پیدا کرده که به بچه تون فحش های زشتی یاد میده, اولین کاری که یه پدر مادر با شعور انجام میدن که جنبه آموزشی و البته تنبیهی در ادامه داره اینه که به بچه تون میگین اون حرف زشت رو نزنه و دیگه با اون دوستش رابطه نداشته باشه چون اون بچه بی ادب و بی تربیته ... حتی میرن با پدر مادرش صحبت میکنه که بیشتر روی تربیت اون بچه کار کنن.

 

بدیهیه علاوه بر پدر مادر مدرسه و دانشگاه و صدا و سیما و رسانه ها و فیلم ها و داستان ها و ...هم باید تو تربیت بچه هامون مشارکت داشته باشن. (که متاسفانه انگار بعضیا ول کردن و کاری با تربیت ندارن و فقط میخوان بچه هایی رو درست کنن که بتونن خوب تست بزنن تا دانشگاه مطرح قبول شن و یا فقط پول در بیارن ...)

۰۳ آبان ۰۱ ، ۱۰:۴۹ ۱۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱۱
این جانب