۵ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

کی قراره راه رو باز کنه؟؟

دقت کردین الان چپ و راست برای کربلا کاروان میره و تو ایام اربعین چندین میلیون نفر از ایران با هر وسیله ای و به ساده ترین روش ها خودشون و خیلییییی رااااحت میرسونن کربلا؟؟

یه زمانی که شاید جوونتر ها یادشون نباشه, حدود 20 سال پیش, کربلا رفتن یه امر محال بود, هیشکی باورش نمیشد راه کربلا باز بشه و من قشنگ یادمه توی مساجد یکی از دعاهای بعد از نمازا این بود که خدایا راه کربلا رو باز کن؛ و البته خدا به دست امریکا راه کربلا رو برای ما باز کرد...

 

چرا  باور و یقین نداشته باشیم که راه قدس باز شدنیه!

راستش باز شدن راه قدس برام انقدری جذاب نیست که بدونم کی قراره راه قدس رو برای ما باز کنه

:))

۲۷ فروردين ۰۲ ، ۰۹:۱۹ ۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
این جانب

یک سوال, لطفا جواب بدین!

سلام

 

با توجه به این سالهایی که اینجانب رو اینجا یا جاهای دیگه خوندین و تعاملی که با من داشتین, من رو چه جور آدمی دیدین و شناختین؟ هم الان هم قبلا...


 

ممنون میشم هر چی که میدونین و راحت بگید بدون هیچ حذف و اضافه ای, هر چی که هست!

 

اگر ملاحظه ای هم دارید لطفا نا شناس نظر بدین, ولی خواهش میکنم حتما هر چی هست حتی یک کلمه هم بگین, چه خوب چه بد, چه خیلی بد!

 

ممنونم

:)

 

+ نظرات بدون تائید نمایش داده میشه, ضمن تشکر تو این مقطع پاسخی هم به نظری نمیدم, ان شالله حمل بر بی توجهی و بی ادبی نشه.

 

بعدا نوشت:
از بزرگوارانی که لطف داشتن, نظر دادن واقعا ممنونم, از این به بعد هم هر کسی خواست میتونه اینجا نظرش رو بذاره, خوشحال تر میشم.

۲۱ فروردين ۰۲ ، ۱۱:۰۷ ۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
این جانب

عذر خواهی

سلام

تذکر یک بزرگواری باعث شد که از الفاظ و القاب و عناوینی که تو یادداشت قبلی منتشر کردم از همه بزرگواران و عزیزان عذرخواهی کنم، دادن صفت دیاثت به مردانی که زنانشون به هر دلیلی پوشش مناسبی ندارن و خودشون رو در معرض چشمان دیگران قرار میدن واقعا درست نیست، نه اون زن ها فاسق و فاجرن نه مردانشون دیوث و بی ناموس.

 

شرمندم از یادداشت قبلی

همگی منو لطفا ببخشید

 

از بزرگواری که تذکرشون باعث تنبه من شد صمیمانه ممنونم

خدا بهتون اجر خیر بده

۱۷ فروردين ۰۲ ، ۲۲:۳۴ ۱۸ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
این جانب

دیاثت شما عین خیانت شماست!

بی ناموس

بی غیرت

بی شرف

بی رگ

بی عرضه

بی حیا

بی شعور

بی مغز

بی صفت

بی چیز

دیوث

پفیوز

 

نمیدونم باید به مردهایی که زن هاشون، دختراشون، خواهراشون و مادراشون سرلخت و بی حجاب تو انظار ظاهر میشن و با پوششون چشم هر کس و ناکسی رو به سمت خودشون جلب میکنن باید بگیم بی چی؟؟

من با پتیاره های آکله که اونطور می‌گردن کاری ندارم چون اصلا برام ارزشی ندارن, با مرداشون کار دارم چی جوری اونا رو سوار موتور و ماشینتون میکنین و همون جور راحت باهاشون قدم میزنین حالا ماست که حیفه, باید خاک ریخت تو سر اینها و طرفداراشون با این عمق از حماقت و بلاهت و عداوت و بی شعوریشون

 

من نظرم رو راجع به حجاب تو این یادداشت های مرتبط عرض کردم, کاری با اعتقاد و اهمیت مساله حجاب ندارم, چون راستش خیلی مساله حجاب رو نسبت به مسائل دیگه ای که مغفول مونده مهم نمیدونم ولی با توجه به این مساله که این قضیه داره ریشه های اجتماعی و تمدنی ما رو تحت تاثیر قرار میده و بدخواهان این کشور از خائنین گرفته تا احمق ها دارن رو این قضیه بیش از هر چیزی تاکید میکنن, خب هر نقطه مغزی باید بفهمه که الان تو این مقطع حجاب یه موضوع حیثیتی و ناموسی و راهبردیه که باید حتما رعایت و دقت بشه؛ من از اون خود فروخته های نادون و به نظر من خائنی که فکر میکنن اصل یه قضیه رو ول میکنن و دنبال فرع های بی اهمیت هم هستن هم تذکر میدم آدم باشید و الا دیاثت شما کم از خیانت شما نخواهد بود.

 

کوچه یا خونه؛ مسأله این است!

همه زن ها خرابن!

تربیت

نه به حجاب اجباری

۱۴ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۲۷ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۵
این جانب

بیست سال وبلاگ نویسی

خیلی وقته حوصله نوشتن ندارم, چیزی هم به ذهنم نمیرسه گفتم بیام یکم از خودم بگم, یا از مخاطب ها بگم, بد نیست, ها؟

 

فعلا 160 - 70 نفر اینجا رو دنبال میکنن, حدود 100 و خورده ای که همینجوری الکی ن, حدود 10 نفر به صورت مخفی دنبال میکنن, به غیر از اون ده نفر مخفی که قاعدتا باید بخونن فکر کنم هم حدود 10 -20 نفر دیگه هم مخاطب های جدی هستن؛ ولی اون ده نفری که مخفی دنبال میکنن رو ندید دوست دارم, هر چند میشه حدس زد کیا هستن!

 

من از مرداد سال 1382 وبلاگ داشتم و نوشتم؛ تو این مدت بیست سال وبلاگ نویسی, همیشه به همه نظرات پاسخ دادم, چون به نظرم حتی یه لبخند هم باید پاسخ داده بشه, حتی یک نقطه!

بی توجهی رو نوعی بی احترامی میدونم, تقریبا یادم نمیاد نظراتم رو بسته باشم, چون اگه به نظرم اگه قراره نظراتم رو ببندم بهتره برم برای خودم تو دفتر خاطراتم بنویسم نه اینجا ! واسه همینه اگه جایی نظر میذارم طرفم جواب نده یا جایی برای نظر گذاشتن نذاره یکم خوشم نمیاد و حس میکنم بهم بی احترامی شده.

 

اون اوایل اگه مخالفی میدیدم خب بیچاره رو له میکردم ولی تقریبا یادم نمیاد بی ادبی کرده باشم, ولی این اواخر خب سعی میکنم با آرامش و سعه صدر بیشتری برخورد کنم, هرچند واقعا بعضیا دری وری میگن و حالم رو بهم میزنن ولی خب سعی میکنم همیشه جانب ادب و احترام رو نگه دارم.

 

همه نظرات رو تائید میکنم و جواب میدم الا نظراتی که خب خودشون شخصی فرستادن یا بی ادبی کردن و الفاظ رکیکی استفاده کردن, چون اگر مخالف 100 درصد هم باشن ولی ادب رو رعایت کنن حتما منتشر میکنم.

 

اون اوایل کلی کار خلاف و روابط ناصحیح داشتم ولی الان سالهاست که پا به سن گذاشتم دیگه از اون کارا تقریبا ندارم!

 

چند تا وبلاگی که داشتم  عناوینشون اینا بود:  یک مرد, همه خواستگاری های من, و مگه میشه بی تو باشم و در دلم بود که آدم شوم ....

 

جالبه که هر وقت نظراتم و استدلال ها و یادداشت هام رو تو مطالب مثلا 17 سال پیش میخونم, دقیقا همین الان هم بهشون اعتقاد دارم و بلکم راسخ تر و مطمئن تر ... کمتر پیش میاد که مطلبی منتشر کرده باشم و زده باشم زیرش ولی چند تایی بوده که مثلا درست نبودن.

 

با خوندن مطالب خیلی قدیمیم خیلی کیف میکنم, بعضی وقت ها با پاسخی که به نظرات دادم عشق میکنم و به خودم میگم چقدر من فهمیده و پخته م و واقعا خودم رو تحسین میکنم و به خودم افتخار میکنم مثلا 22 سالگی چه مطلب عمیق و درستی رو نشر دادم و چقدر جامع و فهیمانه به موضوع نگاه کردم. کلا آدمی هستم که به خودم البته به اون بخش از کارهای خوبم همیشه افتخار کردم و الانم پز ش رو میدم.

 

تا این اواخر تو هر وبلاگی نظر میذاشتم ولی مدتیه که سعی میکنم از نظر دادن تو وبلاگ هایی که واقعا رو اعصابمن, وبلاگ زن های مدعی و متوقع و بی خاصیت, مردهای از زن کمتر با شخصیت های زنانه و امثال اینها وبلاگ های دری وری های عارفانه و عاشقانه, نویسنده های متوهم و روانی و خود درگیر, وبلاگ های همیشه غُر زن و ناله کن و روزانه نویس ها, اونایی که یه روز میان فرداش میرن دوباره پس فردا میان ... کمتر نظر بذارم ولی یه وقتایی باز از دستم در میره و نمیتونم خودم رو کنترل کنم ... البته یه مدتیه که کلا تو وبلاگ خانم ها نمیخوام نظری بذارم, غیر از یکی دو تا, واقعا سعی میکنم تو وبلاگ خانمها پیام نذارم.

 

همین؛ اگه چیزی دیگه یادم اومد بهش اضافه میکنم.

 

خب جا داره که از شما مخاطب عزیز و محترم تشکر کنم و بابت این سالها که من رو تحمل کردین و همراهی کردین ممنونتون باشم و اگه از حرف هام ناراحت شدین ازتون بخوام که منو ببخشین.

:)

 

بعدا نوشت:

نظرتون رو به مطلبی که سال 1386 منتشر کردم جلب میکنم, خاطرتون میاد سریالی با عنوان میوه ممنوعه با بازی علی نصیریان و کارگردانی حسن فتحی شبکه دو تو ایام ماه مبارک پخش کرد, یه مطلب تو نقد اون سریال نوشتم نمیدونم این یادداشت قدیمی رو میتونین ببینین یا نه؟

۰۷ فروردين ۰۲ ، ۱۱:۰۲ ۲۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۵
این جانب