سلام
تذکر یک بزرگواری باعث شد که از الفاظ و القاب و عناوینی که تو یادداشت قبلی منتشر کردم از همه بزرگواران و عزیزان عذرخواهی کنم، دادن صفت دیاثت به مردانی که زنانشون به هر دلیلی پوشش مناسبی ندارن و خودشون رو در معرض چشمان دیگران قرار میدن واقعا درست نیست، نه اون زن ها فاسق و فاجرن نه مردانشون دیوث و بی ناموس.
شرمندم از یادداشت قبلی
همگی منو لطفا ببخشید
از بزرگواری که تذکرشون باعث تنبه من شد صمیمانه ممنونم
خدا بهتون اجر خیر بده
شاگرد بنّا
مرحبا به این شجاعت و بزرگواری شما
خدا جفت‌تون رو خیر بده
سارا سماواتی منفرد
سلام
طاعات قبول
کار درست را همه میگن درسته ((-:
احسان الله پوریا
برای حرف ما که تره هم خورد نکردید و با بی اعتنایی از کنارش عبور کردید ولی به هر حال خدا رو شکر حرف یکی روتون اثر کرد...
احسان الله پوریا
به این زودی فراموشم کردین؟ 🤔
احسان الله پوریا
من نام خانوادگیم پوریاست دوست عزیز
یقین داشتم که هر تعداد مصداق لیست کنم شما منکر میشین و میگین "حقشون بوده" (این چیزی بوده که طی این سالها از شما دیدم) برای همین منتظر موندم کسی که بهش علاقه دارید بهتون گوشزد کنه که یه حرفایی نه در شان شماست و نه در شان مذهبی که خود رو مقید به اون میدونید و نه در شان مخاطبی که خواننده اینجاست 🙂
احسان الله پوریا
عرضم این نبود که خشک مذهبی هستید (که نیستید).
احسان الله پوریا
متوجه کلامتون هستم چون اصلا خانواده من سر همین انگ زنی های مذهبی و سیاسی آواره آلمان شدن (اگه گاهی آی پی ایران میفته برای اینه که اینترنت ایران گاهی محدود میشه و ما مهاجرین مجبوریم وی پی ان ایران بزنیم تا برامون بالا بیاد)
پدر مرحوم من از یاران دکتر مصدق بود، همزمانی که دکتر حصر خانگی شدن، شاه و بعدا ساواک همه جوره دنبال مصدقی هایی مثل پدر من بودن تا اینکه پدرم مجبور شد دست مادر خدابیامرزم رو بگیره و قاچاقی برن آلمان غربی. همون جا مادرم من رو آبستن شد و وقتی آقای مصدق مطلع شدن، با چند دست چرخیدن، قرآنی رو برای ما کادو فرستادن که پشت جلدش نوشته بودن "برای قدم مبارک احسان الله جان، شهریور ۱۳۴۳" در واقع اسم من رو دکتر مصدق گذاشتن. شاید براتون سوال ایجاد شده که ربطش به تقید من و شما به مذهب چیه؟ چون بعد از انقلاب که پدرم به ایران برگشت همزمان شد با غیرقانونی شدن نهضت آزادی و جبهه ملی و ایجاد شبهه برای مذهب دکتر مصدق که همسایه ها و آدما و کمیته ها اذیتمون میکردن و شیشه خونه پدربزرگم رو پایین میاوردن و کارای دیگه و نهایتا ما مجبور شدیم دوباره برگردیم آلمان غربی. در حالی که نه اون انگ به دکتر صحیح بود و حتی در صورت درست بودن هم باز ربطی به پدر من نداشت که بارها به اقتدای آقای کاشانی و بهبهانی نماز خونده بود و تا پایان عمر حتی یک روز هم روزه قضا نداشت و لب به الکل نزده بود.
حالا الان با عشق به وطن زیبایی که فقط اندازه چند ماه فرصت داشتم زیارتش کنم، اونم به خاطر همچین موضوعی، خیلی خوب میفهمم شما چه منظوری پشت جنس پایبندیت به مذهب داری. اصلا دلیلی که از همون ۲۰ سال پیش مخاطبت شدم همین شباهتی بود که به هم داشتیم.
احسان الله پوریا
متقابلا خدا عزیزان شما رو حفظ و رحمت کنه
متاسفانه چیزی که طی این ۶۰ سال فهمیدم اینه که آدما خصوصا تو کشورای شرقی خیلی قطبی و خطی فکر میکنن، در حالی که تا جایی که من مطالعه داشتم قبلا میزان این امر کمتر بود و افراد تحمل بیشتری از خودشون بروز میدادن. میتونم بگم حکومتها و رسانه ها مقصرین عمده هستن که افراد رو به صرف تفکر، به خوبها و بدها تقسیم کردن و این باور رو ایجاد کردن که باور و علاقه آدما ملاک فلان و فلان و فلان چیزه (الان مثلا بحث امروز ایران حجابه که بی حجاب رو یه جور معرفی میکنن و باحجاب رو طور دیگه) در حالی که خلافش هم به کرات رخ داده و میده و این ذهنیت رو ایجاد کرده که همنشینی و همزیستی مسالمت آمیز آدما غیرممکنه و وجود یکی مستوجب عدم وجود دیگریه، مثل رابطه حیوان و حیوان آزار که هر کدوم فقط وقتی میتونه بمونه که اون یکی نباشه!
به بچه های خودمم (که با افتخار اسامی ایرانی دارن) اینو همیشه میگم که حتی اگه من پدرتون حرف خطایی زدم مقابلم بایستید ولی حتی اگه دشمنتون هم حرف صحیحی زد ازش بپذیرید. اول و آخر همه آدمیم و خدا، خدای همه ماست و فقط اونه که میدونه چی توی دل و روح و خلوت آدماست.
ببخشید پرحرفی کردم.
احسان الله پوریا
البته که مثال بود و در مثال هم مناقشه نیست اما نظرتون رو هم میدونم چیه و تا چه میزان تند و احتمالا تا چه اندازه آغشته به سفسطه است :)
نه، من تا پست بیست سالگی هیچ وقت برای شما چیزی ننوشته بودم
احسان الله پوریا
استاد غرض از مزاحمت یه سوالی داشتم که فکر کنم شما بتونید به من پاسخ بدید. فقط فکر نکنم توی وبلاگ و زیر این پست جایگاه مناسبی برای این کار باشه، امکانش هست ایمیل بهم بدید از اون طریق باهاتون در میون بذارم؟
ناشناس
سلام
الان که این کامنت و میدم هنوز سحر 23 ماه رمضان محسوب میشه
ناشناس دادم چون روم نمیشد
ولی یک حلایت از شما میخوام ... اگر لطف کنین لطف بزرگیست .
(قضیه به خاطر همون کامنت ها و جواب کامنت و این ها است .)
معلومه مجالس اثر گذاری تشریف می‌برید :)