لوازم اضافی جهیزیه!

من بارها شده به معتادهای سرخیابون کمک کردم، چون میدونستم الان نیاز فوریش پوله که بره مواد بخره بکشه، ولی هیچ وقت برای جهیزیه کمک نکردم، چون به نظرم هیچ ضرورتی نداره؛ در ادامه علاقه دارم راجع بهش حرف بزنم:

 

ازدواج در کشور ما رسوم غلط زیادی داره، مثل مهریه، مراسمات مختلف و از جمله جهیزیه؛

دادن یه سری وسیله های غیر ضروری برای شروع زندگی، مخصوصا واسه افرادی که مشکل تهیه جهیزیه دارن، خب نخر مادرمن! نخر دختر من! نخر پدر من! 

 

مثلا اگه تیر تخته سرویس خواب و مبل نخری چیزی میشه؟

تلویزیون 60 اینچ نخری زندگیت داغون میشه؟

 اگه فر و ظرفشویی نخری اتفاقی میافته؟؟

اگه ساندویچ میکر و قهوه ساز و کلی برقی آشپزخونه بی مصرف نخری اتفاقی میافته؟

من حتی قائلم به اینکه اگه نداری ماشین لباس شویی نخری هم اتفاقی نمیافته به خدا

 

انقدر وسیله غیر ضرور برای بچه هاتون نخرید، انقدر وسیله غیر ضرور به خاطر چشم و هم چشمی و حرف دیگران تو خونه هاتون پر نکنین، یخچالتون ساید نباشه، تک در 12 فوت باشه اتفاقی تو عالم نمیافته ها، مگه بیشتر از 12 فوت قراره چیز تو یخچال بذارید!؟

 

به نظرم اگر دو تا جوون بخوان از صفر و بدون هیچ کمکی زندگیشون رو شروع کنن، با همین وام ازدواج میتونن تماااام نیازهای اولیه شون رو رفع کنن تازه یه پس اندازی هم بکنن، البته اگه بخوان فقط برای خودشون و دلشون زندگی کنن نه برای حرف مردم و رسومات احمقانه ای که باب شده، این دوران کرونا هم بهترین فرصت بود برای اینکه رسم جشن گرفتن و هزینه های چند ده میلیونی رو پس انداز کنین.

 

+ من خودم تو ازدواج خودم تا جایی که تونستم با وجود امکان مالی سعی کردم رفتار احمقانه ای نکنم، کلی هم به عیال و خانواده ش اصرار کردم که فلان چیز نیاز نیست، بهمان چیز بیخوده، ولی خب من فقط تونستم قسمتی از سهم خودم رو ادا کنم...

 

++ اوایل نامزدی وقتی با عیال تو خیابون قدم میزدیم خیلی بهشون اصرار میکردم که دست من و انقدر در انظار نگیره، زشته، ممکنه دختر پسر مجردی باشن و دلشون بخواد و حسرت بکشن و من خیلی از این حسرت کشیدن ها میترسم، واسه همین تا جایی که میشه سعی کنیم برای دیده شدن کاری نکنیم، تا نیاز ضروری وجود نداشته باشه چیزی رو نشون ندیم!

۱۱ تیر ۰۱ ، ۱۲:۲۶ ۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۸
این جانب

عروسی یک آخوند

این هفته چندتا جشن عروسی دعوت بودیم، علاقه مندم چندتا تجربه و خاطره از عروسی ها رو براتون ثبت کنم

 

قسمت اول، عروسی یک آخوند؛

رفتیم تو، عیال اصرار اصرار کراوات بزنم، منم دیدم عقلمو  بدم دست زن، آبروم رفته، منم یه چشم گفتم و تو ماشین درآوردمش، رفتم بالا.

خانواده دختره مذهبی تر بودن، خانواده آخونده خیلی آخوندی نبودن، تو میز ما فقط فحش میدادن و مسخره میکردن، بیچاره چند تا میز آخوند جمع بودن، هی اونارو مسخره میکردن و جالبه اتفاقا اونایی که بیشتر به وضعیتی که آخوندا درست کردن فحش میدادن بیشتر از همه ازین اوضاع نفع بردن!

تو دلم هی میگفتم اینا با کدوم دلیل و مدرک به کسی که اصلا نمیشناسن و صرفا به خاطر لباسش اون همه اتهام و فحش میدن؟؟؟

داماد نرفت وسط زنا، اصلا هم بزن برقص نبود توشون، حس خوبی داشتن، هر چند هیجان عروسی نداشت ولی لذت وصال رو میشد توش دید.

 

قسمت دوم عروسی مختلط؛

بیشترین خندم از زنایی که بیرون مراسم مثلا جلوی من حجاب میکنن، یا مثلا با روسری و دامن جذب و کوتاه میرقصن بود...

یا زنایی که مثلا بازوی لختشون رو میپوشوندن و معذب بودن در حالی که اساسا بازوی لخت اونقدری که جاهای پوشونده وغ زده شون جذابه، جذاب نیست.

یا مثلا این لباسا که پشت طرف کاملا لخته، بیشترین حجم نگاه های بد و حرص آلود زنها به زنها رو به خودش اختصاص میده، یه جوری که من یه هرزه فلان فلان شده رو میتونستم از نگاه غضب آلود زن های کمی پوشیده تر به زن های کمتر پوشیده تر بشنوم

 

قسمت سوم، عروسی بینابینی؛

اولش تو سالن زنا جدا، مردا جدا

آخرش خونه پسر قاطی پاتی 

حجم آرایش اونقدر زیاده که فامیلا رو به قیافه نمیتونی تشخیص بدی و شانس بیاری از رو صدا بشناسیشون

 من نمیفهمم چرا بعضیا حس میکنن باید آرایششون رو مخفی کنن؟؟ چرا اصلا حتما باید اون همه آرایش کنن، چرا یه لباس و تو چند تا مراسم نمیپوشن، و خیلی چرای دیگه که اصلا منطقی نداره و از فهم من خارجه

 

بهر حال ان شالله هر مدلی هستن، باهم بسازن، همسر فهمیده و عاقل و مهربان و خوش اخلاقی گیرشون بیاد و باهم صفا کنن و اونایی هم که تو صف هستن بزودی و بخیریت مزدوج بشن به حق همین روزها

 

۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۰:۵۸ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۹
این جانب

چند تا دارید؟

امروز میخوام یه حساب کتاب ساده باهم بکنیم:

 

اول لطفا برید تو کمد لباس هاتون ببینین:

  •  چند تا شال و روسری دارید؟
  • چندتا مانتو دارید؟
  • چند تا لباس مجلسی و راحتی دارید؟
  • چند تا کفش مجلسی و راحتی و کتونی و رو فرشی و صندل دارید؟

دوم برید به خونه تون نگاه کنین:

  • تیر تخته های خونه تون رو بشمارید، از میزنهار خوری تا مبلمان و کمد بچه و تخت بچه و امثال اینها
  • پرده های خونه تون چند متری ان و چقدر هزینه شونه و چند وقت یه بار عوضشون میکنین
  • فرش و لباس شویی و ظرف شویی و یخچالاتون چی؟

سوم لوازم شخصیتون:

  • چند تا گوشی تو این چند ساله برای خودتون و خانم بچه ها خریدین و به چه قیمتی؟
  • چند تا ابزار جانبی از هدفون و تا ساعت های هوشمند و امثال این دارید؟
  • چقدر هزینه اینترنت و سی دی و خرید فیلم و امثال این رو دادین این سالها؟
  • یا چقدر پول هزینه بیمه ماشین و خرید سهام و بیت کوین و امثال این کردین؟

 

تو یادداشت قبلی گفتم حداقل حقوق یک ایرانی سال 1376 مبلغ 25000 تومن بوده، که با دلار آزاد اون سال که 500 تومن بود رقمی بالغ بر 50 دلار درآمد ماهانه کارگر میشد، و امسال حداقل حقوق شده 5.700.000 تومن و با دلار 30.000 تومنی میشه 175 دلار ؛

این یعنی قدرت خرید حداقل بگیر ایرانی بالغ بر 3.5 برابر از سال 1376 تا 1401 افزایش پیدا کرده، ولی چرا خیلی ها احساس رضایت نمیکنن و همچنان غر میزنن؟؟

 

 

۲۹ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۱۶ ۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱۲
این جانب

ضرورت حیاتی اخذ مالیات

همونطور که در تعدادی از یادداشت هام گفتم، سود حاصل از فروش کسب کارها، حالا چه خدمات یا کالا بالای چندصد درصد در ساله، این در حالی که حداقل مالیاتی هم بهشون تعلق نمیگیره؛از بغالی سر کوچه تون تا شرکت های بزرگ تولید کننده تا دلال ها و بنگاهی های خودرو و ملک تا خدماتی ها لصنف پوشاک و خوراکی ها و ... و تقریبا همه مشاغل و اصناف

خیلی ها دارن تاکید میکنن رو مالیات پزشکان و بازیگرها، من میگم تعداد اونها انقدری زیاد نیست، هر چند باید از اونها هم متناسب با درآمدشون مالیات اخذ بشه، ولی عمده درآمد این مملکت رو تولیدکننده و کسبه و تجار و دلال ها به جیب میزنن در حالی که تقریبا مالیاتی هم نمیدن، لذا باید به فوریت و جدیت و بدون کوتاه اومدن دولت بره تو مسیر اخذ مالیات،‌ و از این تظاهرات یه عده سودجوی خودخواه و یا نادون هم واهمه ای نداشته باشه.

 

یکی ازحیاتی ترین اقدامات دولت که دعا میکنم حتما حتما درست و کامل اجراش کنه همین مالیات کسب و کارهاست، به خصوص از طریق کانال دستگاه های پرداخت و حساب های بانکی، به شدت دولت باید رو این موارد تاکید کنه مخصوصا تراکنش های بانکی رو رصد کنه و ما به ازاش مالیات بگیره.

 

متاسفانه دولت تو بازار ارز دیروز گفته دخالت میکنم و سهل گیری دارم، سال گذشته 5 میلیارد دلار ارز بی زبون این مملکت رفته ترکیه واسه عیاشی یه عده،‌ قطعا باید کنترل بشه، کسی که میخواد بره ترکیه یا هر کشور دیگه ای چرا دولت باید بهش یارانه بده، با یه حساب سر انگشتی 2000 دلار دولت به سفرهای هوایی میده، تفاوت بازار آزادش با نیماییش میشه حدود 12 میلیون تومن، یعنی دولت  بر هر کسی که میره ترکیه عشق و حال 12 میلیون تومن داره یارانه میده و این فاجعه است، به نظرم سریعا باید این روش غلط پرداخت ارز متوقف بشه و ارز برای کارهای بازرگانی و مسافرتی از طریق درستش اونم بعد از خروجی فرودگاه داده بشه،‌ تازه عوارض خروج از کشور باید چند برابر اینها بشه تا دیگه صرفه اقتصادی خروج از کشور برای اقشار دلال و فرصت طلب و بی ملاحظه خیلی کم بشه.

 

در خصوص مالیات بر خانه های خالی، مالیات بر اجاره مسکن و امثال این هم باید جدیت به خرج بره، هر کسی یه خونه داره مفت چنگش، ولی خونه دوم و ویلای شمال و ماشین دوم و امثال این باید از نرخ بالای مالیاتی بهش بخوره ... 

 

این کارها تو تمااام دنیا مرسومه، نه تنها مرسومه که تکلیف و ضرورته و تقریبا همه دولت های پیشرفته به لحاظ اقتصادی دنیا همین مسیر رو دارن طی میکنن ولی جمهوری اسلامی سالهاست با مماشات و سهل انگاری بدون گرفتن مالیات داره مملکت رو با چاپ کردن پول بدون پشتوانه اداره میکنه که میشه تورم های بالای 50 درصد و این بالاخره یه جایی باید تموم شه، تا کی قراره دولت پول چاپ کنه و تورم بالای 20 و سی درصد هر سال میانگین داشته باشیم، بالاخره باید مالیات وضع بشه تا وضع نقدینگی جامعه مددیریت بشه و اون وقت جایی برای افزایش قیمت وجود نداره، به عبارتی هر چی کمتر پول چاپ بشه و دولت درآمدش از مالیات بشه، تورم کمتره و قدرت خرید مردم بیشتر حفظ میشه.

کسبه که به مفت خوری و مالیات ندادن و سودهای نجومی کالاهاشون عادت کردن معلومه زورشون میاد، ولی بالاخره باید یه جایی قطع بشه.

 

دیشب این مطالب رو به همشیره میگفتم، ایشون گفتن همه دارن فحش میدن،‌ حتی 5 درصد مردم هم حرف تو رو نمیزنن!

 

بهشون گفتم خب اون دسته از مردم نمیفهمن،‌ من خیلی ناراحتم از اینکه مردم ما انقدر سطحی نگر و تا نوک دماغ بین شدن؛ به خدا اخذ مالیات و کاهش میزان حجم پول برای این مملکت از نون شب واجب تره و این درست نمیشه الا به اخذ مالیات از کسب و کارها و دلال ها و حساب های بانکی و اسناد اموال منقول و غیر منقول ...

تورو خدا درک کنین که این کار یه ضرورته،‌ یه ضرورت حیاتی.

۲۳ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۵۲ ۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

تجربه های سفر (قسمت اول)

خدا پدر امام خمینی و مردم ورامین رو بیامرزه، دو روز تعطیلی واقعا فرصت خوبیه برای مسافرت رفتن؛ 

 

تو این سفر چند تجربه تکراری به دست آوردم که مایلم یه بار براتون ازش بنویسم:

 

  1. تو سفرتون به غرب یا شمال،‌ حتما قزوین سر بزنین، شهر فوق العاده دیدنی ای هست، ارزش یه اتراق یکی دو روزه بین راهی یا حتی هدف گردشگری رو داره، کلی نماد و مکان جذاب طبیعی و تاریخی داره.
  2. یه روز ساعت 2 ظهر یکی از اقوام زنگ زد، گفت میخوایم بریم فلان شهر کناری تفریح، با خودم گفتم ساعت 2 که زمان حرکت نیست آخه، کسی که میخواد بره تفریح صبح زود باید راه بیافته؛ تو راه چند جا نگه داشتن، یه بار برای خرید ذغال و یه مقدار خوراکی، بعد یه جا نگهداشتن نون بخرن، بعد یه جا نگهداشتن گوشت بخرن... واقعا خانواده ای که زن ش تا ظهر میخوابه و عرضه تهیه و تدارک یه ناهار رو نداره و ساعت دو ظهر تازه راهی میکنه و تازه هیچی هم آماده نیست یکی از بدبختی های مرد اون خانواده است، خدا به مردش صبر بده!(ببخشیدا گشادی و تنبلی یکی از آفت های زندگی های امروزه است، زنی که صبح زود پا نشه غذاش رو آماده نکنه زن نیست، بیشتر یه آکله است که سربار یه مرده!)
  3.  تو راه از چند تا پلاک و ماشین حذر کنین، خیلی مراقب این ماشین ها باشین:
  • ماشینهای با پلاک 46 و 56 تو شمال واقعا خطرناکن، اجازه بدین راه و حق تقدم واسه اونا باشه
  • پلاک های 19 و 13 و 68 و 38 و 35 و 32 و 72 و نزدیک اینها رو هم مراقب باشین، ممکنه خیلی قائل به رعایت حق تقدم و این حرفها نباشن
  • کلیه ماشین هایی که راننده زن دارن، خیلی مراقب باشین مخصوصا وقتی پشت یا جلو یا بغلشون حرکت میکنین، دو برابر معمول ازشون فاصله بگیرید
  • همه ماشین هایی که رانندهاش موبایل دستشونه؛ کلا بذارید برن، پشتشون هم راه نرید الا اگر مجبور بودین حتما با فاصله باشین، بوق نزنین، چراغ ندید وقت خودتون رو تلف کردین!
  •  یادتون باشه راه و مسیر برای ماشین های سنگینه، کشنده و اتوبوس ها صاحبان اصلی راه هستن، اولویت حرکت با اونهاست پس سعی نکنین با این جثه کوچیکتون عرض اندام کنین، چون با یه بادشون کلی جا به جا میشین

      4. از مسیر لذت ببرین، هر چند کیلومتر بزنین کنار یه چایی بخورین، استراحت کنین، زیر درختی کنار رودی چیزی ... ساعت که نمیزنین، نذر هم ندارید، فوقش شب تو راه میخوابین، حتما چادر داشته باشین، زیر انداز و بالش و پتو هم که جزو ملزوماته، یه روز کنار جاده خوابیدن هم صفایی داره، فقط جایی باشین که دستشویی نزدیک داشته باشه، این استراحت گاه های بین راهی گزینه های خوبی هستن، چمن دارن کنارشون همون جا چادر بزنین بخوابین یا تو پارک یا کنار ساحل و... از مسیر لذت ببرید، لذت مقصد به لذت بردن از مسیره؛

 

و آخر اینکه یادتون باشه با راه های ارتباط زمین به خدا خواهید رسید، و الا خدا این همه راه رو نمی آفرید!

۱۸ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۲۹ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱۴
این جانب

حرف حساب

تقریبا هر سال یک میلیون خودرو تو کشور تولید میشه؛

به طور میانگین قیمت خودرو کارخونه تا بازار آزاد 100 میلیون تومن تفاوت داره،‌حالا محصولات سایپا کمتر و محصولات ایران خودرو تا 200 میلیون هم داره ولی خب من میانگین رو 100 میلیون فرض میکنم...

 

با یه حساب سرانگشتی 100 هزار میلیارد تومن، تفاوت قیمت عرضه کارخونه است تا بازار آزاد که کارخونه میتونست تو صورتهای مالی خودش ثبت کنه ولی به جیب دلالهای محترم، که همین مردم همیشه علاقه مند در صف هستند میره؛ بیاین یه مقایسه بکنیم:

 

  • سالانه 100 هزار میلیارد تومن پولیه که به جای کارخونه سازنده به جیب دلال ها و مردم دلال میره

 

  • کل بودجه یارانه کشور (زمانی که 45000 تومنی بود) سالانه 35 هزار میلیارد تومنه یعنی سودی که دلال ها از خودروسازها به جیب میزنن، سه برابر کل بودجه سالانه بابت یارانه مستقیم به مردمه

 

  • بودجه آموزش و پرورش رقمی بالغ بر 130 هزار میلیارد تومنه،‌ یعنی 80 درصد کل بودجه آموزش و پرورش این کشور به عنوان یکی از بزرگترین مصارف بودجه رقمی معادل سودی است که دلال ها از تفاوت بازار خودرو دارن به جیب میزنن!

این فقط یه بخش از این اقتصاد مساله داره، اینکه همه ما تو صف می ایستیم داریم به این جریان فاسد اقتصادی کمک میکنیم، از طرفی این در مورد یارانه پنهانی که دولت به سوخت به خصوص داره میده و فعلا جرات نداره اون رو برداره هم باید تامل کرد، خیلی به اراجیف بدون سندی که تو شبکه های مجازی منتشر میشه توجه نکنین، همیشه یه ماشین حساب جلوتون باشه ارقامی که ادعا میشه رو با اطلاعات متقن و منطقی مقایسه کنین تا ببنین قراره چه اتفاقاتی رو در پیش داشته باشیم.

 

پس لازمه این اقتصاد یک جراحی همه جانبه است که باید مردم باهاش همراه باشن نه اینکه به ضرر خودشون حرف بزنن، بهترین کار همراهیه همه ارکان حاکمیت و عموم مردمه چون واقعا این جراحی لازمه، سالها پیش احمدی نژاد پایه این جراحی رو گذاشت و خیلی خوب داشت پیش میرفت که دچار حاشیه ش کردن خدا کنه این سری دچار این حواشی نشه. و درست پیش بره

 

مهم ترین بخش های این جراحی، اصلاح نظام مالیاتیه، اساسا باید مالیات ها رو بر اساس درآمد ها بگیرن، و کنترل حساب های بانکی یکی از مهمترین ابزار محاسبات مالیاتیه که داره به خوبی پیش میره؛ از طرفی همین مستقیم کردن یارانه ها از تولید کننده به مصرف کننده هم یه بخش عظیمی از فساد رو کم میکنه و در راستای عدالت به شکل بهتری داره قدم بر میداره ... فقط باید کمی صبر کرد و دید و اینکه دولت شل نکنه، با همین فرمون سفت و سخت پیش بره که به نتایج خوبی ان شالله میرسه ولی اگه بترسه مردم شورش میکنن و مشکلات حاشیه ای براش درست کنن ممکنه ناقص بمونه .

به هر حال برای کشورمون این کارها ضروری و لازمه.

 

+ من ازینکه کلا از من خوشتون نیاد و به قوله یه عزیزی حرصتون در میاد اصلا مشکلی ندارم، حتی هر چیز شخصی ای به من نسبت بدین، ولی از اینکه بی حساب کتاب و بی منطق حرف بزنین واقعا ناراحتم میکنه، چون دوست دارم شما هم اهل منطق و تحلیل و درک درست باشید، پس اگر مخالفید با دلیل متقن و منطقی بگین.

۱۰ خرداد ۰۱ ، ۱۲:۲۳ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

سلام ساسی مانکن؟!

ساسی مانکن یه چند تا آهنگ داره، چند از جملات قصار و طلایی ش رو براتون میذارم کنار:

یکی از کلیپ هاش رو که با بازیگرمشهور پورن اجرا کرده و البته گوشه ای از متن چند ترانه اخیرش که عمدتا برای قشر نوجوان جذابه و اساسا برای اون قشر خونده:

وسطش بیا بیا قرش بده سکسی

وقتیه که لَبَه رو بدی بِی بی (البته منظورش تو فرش قرمز کن و لب گرفتن از زنش جلوی هزار تا چشم و مرد غریبه نیست فکر کنم!)

 علف می زنی، سمیه!

بدو پِیْکم و پُر کن (منظور پِیک شادی نیستا)

سلام گلایِ تو خونه، محصلایِ نمونه
قول بدین که حرف های دکتر یادتون بمونه
مرسی، همیشه قبل خواب دو تا شات بزن و راحت بخواب
همیشه یادتون باشه اول اینستا بعد کتاب

 

این آهنگها هم کلی ازش فیلم در اومد و کلی تبلیغات کردن همونایی که علف نجویده به خورد یه عده نشخوار کننده میدن، و همونایی که این آهنگ ها رو برجسته کردن و تو بوغ و کرنا کردن که اینا شادی آفرینه و برای جامعه نیازه و مردم تو مدارس نشون دادن که چقدر از حکومتشون فاصله دارن و ...و البته در مقابل با خونده شدن آهنگ سلام فرمانده که هممممممش شور بود، وحدت بود و اعتقاد بود، همون رسانه های دشمن برای خونده شدنش خودشون رو میکشن و با گزارش ها و مسخره کردن و امثال این، عقده و عصبانیتو حرص خودشون رو نشون میدن...

 

من فقط برای دوستانی که دارن حرف دشمن رو تَکرار میکنن حرف دارم؛ اونا که دشمنن، ازشون توقعی نیست، شما چرا؟؟ واقعا شما چرا حرفهای دشمن هاتون رو تکرار میکنین؟؟ واقعا فکر و منطقی هم پشت این حرف هاتون دارید؟ یا فقط میخواین تحت هر شرایطی همیشه مخالف باشید و خودمون رو تحقیر کنیم و منتظر باشیم ببینیم دیگران چی میگن چه نسخه ای برامون پیچیدن به همون ساز برقصیم؟؟

واقعا یه پدر مادر با کمترین بهره هوشی و فهم اجتماعی اگه قرار باشه بین علف زدی سمیه و سلام فرمانده یکی و انتخاب کنه، شادی رو تو علف سمیه و شات قبل از کتاب میبینه یا شور حقیقی تو سلام فرمانده بهش منتقل میشه؟؟

 

+ دیشب واسه ولیعهد تولد گرفتیم، دو تا بچه تو جمعمون بودن، اونا سلام فرمانده دوستداشتن منم سلام فرمانده براشون گذاشتم، یکی دوبار خوند، دو تا از مهمونها گذاشتن رفتن بیرون، جالب اینجاست حتی با تولدت مبارک اندی هم به زور برگشتن!! من این حجم از بی منطقی و بی درایتی و ببخشید میگم نشخوار تصورات و برداشت های غلط نمیفهمم!

 

++ پنج شنبه عصر، حدودا 150 هزار نفر اومده بودن ورزشگاه آزادی، زن و مرد، بچه و بزرگ،‌ فوق العاده پر شکوه و با عظمت؛ نکته خیلی جالبش این بود که خیلی از پدر مادرها با تمام مشکلاتی که همه مون میدونیم داریم خیلی بلند تر و پر شور تر از بچه هاشون سلام میکردن به فرمانده و عهد میبستن، و من با تمام احساس غرور و شکوه اشک شوق میریختم از اینکه این وحدت و هماهنگی و همراهی تو آحاد مردم مملکتم هست و هنوز اعتقادات قوت و شدت داره و به این سادگی نمیشه اعتقاد این مردم رو ازشون گرفت.

 

+++ از قضا ما افتاده بودیم کنار دوربین، کلی فیلم مارو ظاهرا پخش کرده بودن،‌ بدینوسیله از کلیه افرادی که به وسیله تماس،‌ پیام و شاخه گل این مورد رو به اینجانب عنایت قرار دادند کمال تشکر و قدردانی را مینماییم :)))

 

۰۷ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۱۷ ۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۹
این جانب

نشخوار

فرهنگ های فارسی نشخوار رو اینطور ترجمه کردن:

 حالتی است در حیوانات نشخوارکننده که غذای نیم جویده را از راه مری به دهان برمی گردانند و دوباره می جوند.

 

گاو و گوسفند و اینها غذای خودشون رو که تند تند خوردن برای هضم بهتر نشخوار میکنن،‌ ولی بعضی از آدم ها غذایی که دیگران به خصوص دشمن هاشون براشون جویدن رو نشخوار میکنن، خیلی تهوع آوره!

 

از دشمن توقع دشمنی باید داشت ولی از دوست توقع عقل و درایت باید داشت، اگر هم درایت و منطق ندارید اقلا نشخوار کننده حرفهای جویده شده دشمن های قسم خوردتون تو دهنتون نباشید!

 

+ واقعا درک این موضوع اینقدر سخته؟!؟ وقتی میبینین حرفی رو دارید میزنین که دشمن هاتون میزنن، اقلا یکم درنگ وتامل و شک کنین! یکم فقط!

۰۴ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۴۸ ۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۶
این جانب

350 میلیون

اولین بارم بود

چند سالی هست با خودم دارم کلنجار میرم که بدم یا ندم

همه ش میگم بدم این آخوندا بخورن، گردنشون کلفت تر بشه

من اصلا به این چیزا اعتقاد ندارم

خمس طبق برداشت ظاهری من از آیه واسه غنائم جنگیه، من که غنیمت جنگی نگرفتم

تا سال پیش که پول و گذاشتم کنار که بدم، گفتم بذار یه سود از این پوله بکنم اصلش و با سودش بعدا میدم، که گذاشتم تو بورس با کلی ضرر برش داشتم

تا امسال،‌ عید فطر مصمم شدم که حتما بدم؛ قانون قانونه، نمیشه جایی ش که مذاق من خوش نمیاد و قبول کنم و جای دیگه ش رو نه!

برای چندمین بار زنگ زدم دفتر مرجع تقلید، حساب کردم گفتن سیصد و پنجاه میلیون میشه سهم خمس شما

پارسال خیلی زورم میومد ولی امسال عهد کردم بذارم از عید فطر سال جدیدم و شروع کنم، رفتم سیصد میلیون ریختم به حساب دفتر مرجع گفتم پنجاهشو خودم به یه فقیر میدم ایشون هم موافقت کردن و اجازشو دادن.

چند نفری که شنیدن خیلی مسخره کردن، مطمئنم تو دلشون فحش دادن و یه خاک بر سر محکم حواله م کردن ولی فقط خانوادم گفتن خوب کردی وقتی داریم چرا ندیم بی خود گردنمون بمونه و الان احساس خوبی دارم

خدارو شکر

 

۰۳ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۳۴ ۲۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۷
این جانب

روابط خصوصی

 

موضوع بسیار مهمیه، مایلم مطرحش کنم،‌ امیدوارم به خیلی ها بر بخوره!

(بیشتر از همه به خودم باید بر بخوره)

 

از رابطه های خصوصی ای که به واسطه وبلاگ نویسی یا سایر ابزارهای فضای مجازی ایجاد کردم خبر دارید؟؟

 

از روابطی که ایجاد کردید چی؟ خبر دارن؟؟

 

+ کلی میخواستم از نقاب های خودم و خلوت هایی که آن کار دیگر میکنم حرف بزنم دیدم جالب نیست، به همین عنوانش بسنده کردم!

 

++ میدونستین اونهایی که باهاشون رابطه برقرار کردید از روابط شما برای دیگران حرف زدن؟؟

 

بعدا نوشت: هر چی با خودم فکر کردم چطور میشه کسی به این مطلب رای منفی بده و چرا، نتونستم دلیلی برای خودم پیدا کنم!

۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۳۴ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۹
این جانب

سالن ورزش یا سالن مد؟

جمعه رفته بودیم همایش پیاده روی خانوادگی، پارک جوانمردان؛‌ رسیدیم به محل اصلی دیدم گروه های مختلف ورزشی دارن تمرین میکنن، تعداد قابل توجهی به عنوان مربی یا ورزشکار رشته های مختلف داشتن حرکت انجام میدادن...

 

نمیدونم چرا مارک لباس ها و کفش هاشون،‌ برجستگی ها و فرورفتگی های بدنشون، خطوط لباس زیرشون، قرمزی لباشون، ریش بلند و آنکادرشون، پتینه کاری های رو صورتشون، قِرِ تو کمر و اندامشون، نگاه های لاشیانه و مخ زنانه شون، لاس زدن ها و دست مالی های مویرگی شون، بیشتر از هر چیزی به چشم میومد!

 

هر چی خواستم با خودم کنار بیام که مشکل از نگاه منه، راستشو بخواین نتونستم.

۲۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۵:۳۵ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۶
این جانب

کالابرگ

اغلب دوستان کوپن یا کالابرگ خاطرشون نمیاد، اینطور بود که یه سهمیه ای سالانه با دفترچه میدادن، که مثلا 100 تا برگ کوپن داشت و با این ها میتونستیم هر فصلی یا هر مقطعی جنس کوپنی بخریم، اون موقع ها مثلا هر فصل کوپن قند و شکر اعلام میشد، اگر مصرفش نمیکردیم دیگه نمیشد اون شماره کوپن رو برای محصول دیگه ای مصرفش کرد

مدتی است دارم به این موضوع فکر میکنم که عشق و دوست داشتن هم سهمیه بندی داره، اگه کوپن هامون رو برای کسه دیگه مصرف کنیم دیگه جایی برای مصرف ش برای اونی که بایده نخواهیم داشت.

 

وقتی قبل از ازدواج یا هر رابطه ای که عمق و اصالت داره اون میزان از عشق و علاقه مون رو برای کسی دیگه صرف کنیم دیگه علاقه ای نمیمونه برای کسی که باید بهش عشق بورزیم و این قانون طبیعته؛‌ به خاطر همین مخصوصا جوون ترا خیلی مراقب باشن عاشق کی میشن و به کی دل میدن!

۲۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۲۸ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب

هفتاد درصد

امروز رفتم سامانه یارانه ببینم چرا به من کمک معیشتی ندادن، وارد که شدم اطلاعاتم کامل بود، دوتا ماشین، خونه نبود، ولی زده بود درآمد خانوادگی شامل همسر سود بانکی و... ۱۸ میلیون درآمد خانوار، ۹ میلیون تومن مصرف ماهانه ...

زده بود، شما در دهک هشتم هستید یعنی از میانگین هفتاد درصد مردم وضعیت بهتری دارم

 

وقتی اینا رو دیدم، خیلی ناراحت شدم، که میانگین درآمد و وضع معیشتی هفتاد درصد مردم کشورم پایین تر از منه.

۲۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۲:۱۸ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۴
این جانب

دینامیت

تو خوندن خیلی از وبلاگ ها یا صفحات مجازی خیلی تفاوت میتونم ببینم

مخصوصا تو بیان یه عده مثلا فضاشون فضای حوزویه، اصلا تو یه باغ دیگه ای هستن، از ولایت میگن،‌ از اینکه حتی به خاطر ولایت بچه میارن،‌ از حجاب و محرم نامحرمی میگن و همه چیشون معطوفه به این چیزها ...( البته یه عده شون که بیشتر ادعای مقدسی و محرم نامحرمی میکنن،  تو نظرات و پیام هاشون با مرد یا زن نامحرم لاس میزنن؛ البته به ما میگن همفکری، تضارب آرا و امثال ذلک!)

یه عده فضاشون خواننده های کره ایه

یه عده فضاشون دغدغه های سطحی اجتماعی، کتاب میخونن،‌ عشق رمان و سریال خارجی و این جور چیزان، واسه سگ ها و حیوانات مطلب مینوسن و تو همون کف وسطح باقی میمونن و اگه کسی بگه بهشون  یکم عمق بگیرید سریع موضع میگیرن و ...

یه عده از پوشک بچه میگن تا کرایه خونه شون، از ازدواجشون و خواستگاراشون حرف میزنن،‌ یا از محل کارشون یا دغدغه های مادی و به روزشون، انقدر نق میزنن از وضع موجود و از زمین و زمان مینالن در حالی که خودشون هیچ غلطی نمیتونن بکنن

یه عده تو توهمات عاشقانه و مود افسردگی و شکست و نا امیدین، تو فضای خیال و قصه و آرزوهای خیالی ...کلا اینا بیشتر مخشون باد میده و نمیشه رو هیییچیشون حساب کرد از بس تعطیلن!

یه عده هر چی تو اخبار دروغین و فضای اینستا پر میشه حرف میزنن بدون اینکه راست و دروغش رو بدونن، یعنی فقط زر میزنن و هیچ منطقی ندارن

 

یه عده ... یه چیزی عین این فیلم دینامیت، فضاها خیلی از هم دوره...

 

نمیدونم چرا!

با اینکه همه اینها هستم ولی حرف هیچ کدومشون رو نمیفهمم،‌ همه شون واسم غریبه ن؛ احتمالا دنیای من دنیایی غیر از دنیایی است که اونها دارن نشون میدن.

۱۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۱۵ ۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۹
این جانب

دیدار و دلتنگی!

سلام 

با کمی تاخیر عید همگی مبارک باشه

 

ایام تعطیلات جون میده بری مسافرت، تعطیلات عید بزرگ فطر رو رفتیم سفر، همیشه تو سفر، آدم ها برام جذابن تا محیط؛ یعنی بیشتر از اینکه از کوه و دشت و مجتمع تجاری خوشم بیاد از آدم هایی که قراره برم ببینم لذت میبرم و انقدر ذوق همنشینی باهاشون دارم که حواسم به محیط اطراف نیست.

 

تو این سفر هم همینطور بود، مجردی رفتم سفر و برای سرکشی و دیدن بخشی از اقوام که سه سالی بود ندیده بودمشون راهی شدم و چقدر دیدن آدم ها و دیدن فامیل و قوم و خویش لذت بخش و شورآفرینه

 

دوست داشتن و علاقه بین منسوبین از نوع دیگریه، با همه تفاوت های فرهنگی این دلتنگی ناشی از علاقه نَسَبی به شدت اختلاف ها رو کناری میزنه و همه چیز میشه اشتراکات و علایق مشترک و بالتبع لذت بردن های باهمی و در کنار هم...

 

تو این سفر با اقوام مافیا بازی کردیم، چقددرر لذت بخش بود،‌ چقدر بازی کردن لذت بخشه!

 واسه همینه بچه ها انقدر بازی کردن رو دوست دارن

 

 

+علیرغم اینکه تهران، معضلاتی داره، ولی نکات مثبت خیلی زیادی هم داره، ولی من فارغ از منفی و مثبت های تهران هر وقت به سفر میرم دلم برای تهران تنگ میشه، واقعا دوستش دارم و دلتنگشم.

دلم برای ترافیک و آلودگی ش تنگ میشه، دلم برای خونه م تنگ میشه.

اینجا کلی چیزهای قشنگ داره که بخوام دلتنگش باشم.

۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۱۲ ۱۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۵
این جانب

غاصب!

تصور کنین:

  • ده بیست سال برای به دست آوردن چیزی تلاش میکنین،‌ شب و روز کار میکنین و قناعت میکنین تا جمع کنین،‌ اون وقت یه نفر هفت پشت غریبه میاد یه شبه خودش رو مالک تمام اون چیز میدونه و چنان مفت و راحت مصرفش میکنه چون زحمتی برای به دست آوردنش نکشیده، تازه اگر هم بهش ندی به زور میتونه همه شو بالا بکشه یه آبم روش!

 

  • یا اینکه شما مادری هستی سی چهل سال پسرت رو تر و خشک کردی،‌ از جون براش مایه گذاشتی،‌ نخوردی دادی بچه ت خورده؛ اون وقت یکی که هفت پشت غریبه است یک شبه میاد میخواد صاحب روان و اعصاب و جسم و جان و وقت و مال اون بچه ت بشه، و بچه رو ازت بگیره و توقع داشته باشه که همه چیه بچه ت مال اون باشه!

 

حالا کی غاصبه؟؟

۱۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۸:۲۵ ۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۶
این جانب

زندگی پس از زندگی، خجالت از فکرهام!

برنامه این پسره ایمان تو زندگی پس از زندگی نکات خیلی جالبی داشت، یه نکته ش خیلی برام برجسته تر بود و اون اینکه حتی میتونست فکر ها رو هم بخونه، هر چند قبلا هم شنیده بودم و اینکه اون پرستار یسیگاریه حتی روش نمیشد به خانواده ش نشون بده که سیگاریه و مجری حرف جالبی زد چطور ما از خانواده مون خجالت میکشیم ولی از خدا نه!

 

از اون روز تا حالا دارم همه ش به کارهای غلطی که کردم و فکر های زشتی که داشتم فکر میکنم، خدایا یعنی روح مردگان پیشکش چطور تونستم محضر خدا همچون کارایی و فکرایی بکنم !!!؟//

 

شماها نمیدونین چه غلطااااااااااااااااااااااایی کردم آخه...

 

 

۰۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۱۵ ۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۵
این جانب

پول زیادی (گوشی همراه)

من همیشه گوشی دکمه ای داشتم،‌ هفته پیش به خاطر داستان هایی رفتم و یه گوشی هوشمند خریدم (میتونین تو دلتون بگید مبارک باشه)، کلی گشتم تا یه گوشی با مشخصات فنی قابل قبول برای نیاز خودم پیدا کنم(رم 4 انتخاب کردم یه وقتی خواستم برنامه ای نصب کنم یا به روز رسانی اندروید کم نیاره، حافظه ش هم 64 گیگ به نظرم کافیه، چون کمتر اصلا نداشت، دوربین یه دونه هم کافی بود ولی جنسی با مشخصات یک دوربین نبود و پردازنده و گرافیکش هم در حدی بود که کارم رو راه بندازه و همین چیزا)، با چند تا مشورت و مقایسه به یه مدل گوشی رسیدم که بین سه میلیون تا 4 میلیون تومن بود. 

 

چند شب پیش یه جا مهمونی بودیم ،‌یه آقایی حدودا 30 ساله اومد گفت چرا گوشی بازی نمیکنی، اینستا نصب نکردی ؟؟

گفتم نه اینستا میخوام چی کار!؟  

گفت من دیروز رفته بودم یه گوشی اپل بخرم،‌ 40 میلیون تومن، شنیدم دولت فلان فلان شده داره گرون میکنه(جالبه گوشی ای که الان دستشه حدودا 25 میلیونه) !

 (تو دلم گفتم بهش، 40 میلیون میخوای بدی به گوشی ای که نهایتا کار یه گوشی دو میلون تومنیه .. از اینستا و دیوار و فیلم و تلگرام و همین چیزا )

بعد حرف مودم و اینترنت شد، اون یکی گفت نت میخواین مودم و روشن کنم 500 گیگ اینترنت مونده یک ماهه تموم میشه،

گفتم مگه چقدر خریده بودی؟

گفت 1500 گیگ! حدودا 800 هزار تومن یکساله!

بازم تو دلم گفتم 1500 گیگ میخوای چیکااااااررر!!!

 

جالبه، هر دوشون خیلی بیشتر از نیازهای ضروریشون و به راحتی درآمد دارن، خب چی جوری خرج کنن؟!؟

 

کم نداریم از آدم هایی که اینطوری پول درمیارن و اینطوری هم خرج میکنن، هر چند کم نداریم از خانواده هایی که حتی نون شب ندارن ولی نیاز تامین گوشی و نت و این چیزا براشون اولویت داره .. تقریبا کم داریم کسی که از گوشی استفاده بهتری بکنه و پولش رو درست مصرف کنه!

۰۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۲۵ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۷
این جانب

پول زیادی

بیاین تصور کنیم:

وقتی شما تو جیبتون 1000 تومن دارید، اگه یه نون 500 تومن باشه، اون هزار تومن رو تقسیم میکنین و دو تا نون میگیرین که بخورین، اون نانوا هم نمیتونه قیمت نون ش رو دو برابر کنه چون نون هاش میمونه دستش و کسی نمیخره !

ودیگه فکر خرید یه وسیله غیر ضروری مثلا گوشی اپل 10هزار تومنی نمیافتین چون پولش رو ندارید.

 

حالا اگه 5 هزار تومن داشته باشید نون رو به شما بدن 600 تومن هم به اندازه کافی پول دارید و میخرینش، حتی اگه 1000 تومن هم بدن باز میگین گور باباش من قبلا دو تا نون با پولم میتونستم بخرم الان دو تا نون میشه دو هزار تومن تازه 3 هزار تومن هم تو جیبم میمونه ... تازه دو سه ماه هم میتونین پس انداز کنین و برید گوشی اپل 10 هزار تومنی بخرید یا وام بگیرید و ...

 

این قصه ی امروز ماست، انقدر تو جامعه پول زیاده که هر کسی برای محصول خودش قیمتی میذاره و همیشه هم آدمی هست که بااون قیمت خرید کنه، در حالی که اگه آدمی نباشه که خرید کنه قطعا دیگه با اون قیمت نخواهد فروخت؛ 

 

حجم پولی که تو کشور هست بسیار بسیار زیاده و دولت ها هم جرات جذب و کاهش این حجم پول رو ندارن، تصور کنین بنزین الان از آب معدنی ارزون تره، ولی دولت به خاطر مسائل اجتماعی و امنیتی خودساخته جرات افزایش بنزین رو نداره، حتی جرات نمیکنه مالیات ها رو افزایش بده چون عمده اون درآمد ناشی از پول های زیاد میره تو جیب مغازه دار و کاسب و تاجر وکارخونه دار و جالب اینجاست همین آدم ها کمترین سهم ازمالیات کشور رو دارن میدن و دولت جرات ورود به این قضیه رو نداره

 

متاسفانه قیمت نفت داره بالا میره و از اون متاسفانه تر حجم زیادی از دلارهای نفتی داره به کشور سرازیر میشه، من همیشه میگم از امریکا بابت تحریم هاش باید ممنون بود چون اگر تحریم های امریکا نبود ما الان یک کشور عقب افتاده مفت خور میشدیم و تو هیچ زمینه ای به خودکفایی و استقلال نمیرسیدیم و تقریبا هیچی از خودمون نداشتیم و همه چیزمون وابسته به دیگران میبود.

 

به نظرم کلا هر چی رو ما بیشتر فشار باشه بیشتر از قابلیت هامون میتونیم استفاده کنیم و داروی درد امروزمون کاهش حجم پول دست مردم با ابزارهایی مثل مالیات گرفتن از مشاغل و به خصوص مالیات از حساب های بانکیه که به شدت باید مورد نظر باشه ، اینطوری دولت درآمد های ریالی خواهد داشت و ارز رو اینجا بدون هیچ دلیلی تبدیل به ریال نمیکنه که حجم ریال نا به جا افزایش پیدا کنه.

 



+ دوستان از نظر کلان به قضیه حجم پول نگاه کنین و بحث عدالت اجتماعی رو مطرح نکنین، چون همین حجم زیاد پول عدالت اجتماعی و عدالت توزیعی رو تحت الشعاع قرار میده، مثلا اگر از کسایی که حجم زیادی پول تو حسابشون گردش میکنه بیشتر مالیات بگیرن میشه گفت درصد زیادی از عدالت میتونه محقق بشه ولی الان جماعت دلال و کاسب و کارخونه دار و تولید کننده بیشترین سود و کمترین مالیات رو میدن

 

  

۳۱ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۳۹ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۷
این جانب

لطفا غُر بزنید!

به نظرم یکی از بزرگترین نعمت هایی که میشه تو دوران تشنج و ناراحتی داشته باشی اینه که یکی و داشته باشی باهاش بشینی یه دل سیر از وضعیت خودت و خودش غُر بزنی و غُر بشنوی!

 

واقعا میگن غُر زدن عمر رو طولانی میکنه رو باور کردم.

 

+ ممنونم :)

۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۵۷ ۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۴
این جانب