۵ مطلب در شهریور ۱۴۰۴ ثبت شده است

حجاب، فقط روسری نیست!

قبل از تعطیلات به اصرار حانواده بعد از ۸ سال راهی شمال شدیم، من کلا از این خطه، مسیر همیشه پر ازدحام ش، هوای مرطوب و برخی عادات و خصوصیت هاشون خوشم نمیاد ولی بالاخره اومدیم...

 این چند روزه فقط ساحلیم و دیشبم یه کنسرتی بودیم ... 

یه خانمی جلوی ما نشسته بود و خیلی اصرار به حفظ شالش داشت، برام جالب بود یعنی یک تار موش هم بیرون نبود، ولی وقتی پا شد پایین تنه برجسته شون به همراه خط زیرپوشش چنان خودنمایی میکرد که کسی موهای این زن تو نگاهش نمیومد...

 

تو ساحل و نگم بهتره...

 

من خیلی اصرار به حفظ حجاب ندارم واقعا، اصلا میگم لخت بیاین بیرون، چون معتقدم زنها هر چی لخت تر میشن، زشت تر میشن، یعنی شخصا بعد از این لختی عقده گشایانه که اتفاق افتاده و به عده عجوزه روسری از سر برداشتن تازه فهمیدم زنها چقدر زشتن ! تا قبل ازین باور کنین فکر میکردم زنها موجودات زیبا و لطیفی هستن ...

میخوام اینو بگم لخت بیاین بیرون ولی با شلوار نازک و جذب که خط شورتت پیداست ولی موت توی روسریته نیا خانوم چون به خدا تو این وضعیت روسری هم سرت نباشه هیچ مرد و زنی به سرت نگاه نمیکنه

 

۲۲ شهریور ۰۴ ، ۰۶:۵۳ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
این جانب

ملائک

من خیلی وقته حس اون ملائکه ای رو دارم که وقتی خدا آدم رو جانشین خودش تو زمین کرد، گفتن:

 

 أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ؟!

 

میدونم خدا گفته:

إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ!

 

ولی من که نمیدونم حکمت ش چیه !

 

 

اینجانب در ایتا:

https://eitaa.com/eenjaneb

۱۷ شهریور ۰۴ ، ۲۲:۳۱ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
این جانب

تپسی بک!

قبلنا ما رو از جنگ میترسوندن که اگه مذاکره نکنید جنگ میشه 

 

الان میخوان از چی بترسونن!؟

 

ما یاد گرفتیم برای برگشتن اسنپ گیرمون نیاد با تپسی برگردیم :))

والا

 

اینجانب در ایتا:

https://eitaa.com/eenjaneb

۰۹ شهریور ۰۴ ، ۱۴:۳۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
این جانب

لبوبو

دیروز تو ملاقاتم با یه مادر و دختر ۱۰ ساله، نکته جالبی برخوردم ...

این دخترم عین الیسا دنبال عروسک لبوبو بود، خیلی برام جالب بود 

چه جریان اقتصادی یا فرهنگی ای پشت این عروسک یا کالاهای مشابهن و چطور گسترش پیدا میکنن ...

جالبه این دو تادختر از دو قشر کاملا متفاوت اجتماعی و اقتصادی بودن ولی جفتشون یه میزان علاقه و اشتیاق و اصرار به خرید و داشتنش داشتن!

 

این چند روزه خیلی دارم به این سن از بچه ها فکر میکنم، البته ماهم بچه بودیم عکس های فوتبالی و کارت فوتبال و تیله برامون مهم بود، ولی اینکه یادم نمیاد اصرار میکردم خانواده م حتما بخرن یا نه رو ...

 

دوران خیلی جالبیه، دورانی که نه میفهمن و نه نمیفهمن ...

 

مادرش بعدا بهم پیام داد گفت چقدر اخلاقتون خوب بود و باحوصله به حرفای بچه گوش دادین و خودتون باهاش اخت کردین و من بهش گفتم خیلی برام طرز فکر بچه های این سنی جالبه ....

 

روز قبلش اردوی بچه ها بود، ماشین نیونده بود به من زنگ زدن برم کمکشون و  ۶ تا پسربچه تقرببا همین سنی رو تو ماشین سوار بودن، خیلی جالب بودن به نظرم پسرا خیلی فهمیده تر بودن و میشد روشون حساب کرد هر چند اونا دغدغه های بازی های پسرانه خودشون و داشتن ولی بازم بعضی چیزا رو متوجه میشدن و حرفای گنده گنده میزدن ولی دخترا تو خواب و خیال بودن...

 

بچه ها خیلی جالبن، دارم از خط پیرزن میرم رو خط نوجوون و نونهال!

بچه ها خیلی خوبن

۰۹ شهریور ۰۴ ، ۰۷:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
این جانب

اِ لیسا

وسط مهمونی بودیم، یه دختر ۹ ساله به اسم اِلیسا یه عروسکی دستش بود شبیه هیولا، بهش گفتم این چیه و اینا ... نشستو حرف زدن، گفتم از کجا خریدی گفت فلان جا... گفتم چقدر شد گفت یک میلیون حدودا... رو به مامانش کردم گفتم یککککک میلیون دادی به این عروسک کوچولویی که هبچی نداره، مادرش گفت سوختم وقتی پولشو دادم ....

 

یهو دختره به زبون اومد این عروسک بِرَنده و اصلیه و من جونمم براش میدم و برام شانس میاره... و شما قدیمی هستین و این چیزا رو نمیفهمین!

 

جمله اخر باعث شد حداقل یک ساعت و نیم باهاش بازی کنم و از علایقش بشنوم ...

 

گفتم آهنگ چی دوس داری، گفت گروه بلک پینگ، گفتم چیه، زدم جستجو کردم یه اهنگشو اورد کاملا حفظ بود... گفت عاشق لیسام یکی از چهار خواننده گروه کره ای، پرسیدم چرا گفت موهاش بلونده، چشماش سبزه خیلی خوشگله ...

باهاش وارد چالش نشدم فقط چند تا سوال کردم، سوالایی که نمیتوتست و یا میتونست جوابشو بده... و رد میشدم ...

 

خیلی برام جالب بود، نگاهش به دنیا...

گفتم این عروسک و باید پول داشته باشی دیگه، گفت مربی شنا م میرم تدریس میکنم پولشو در میارم ...

متن اهنگ رو براش خوندم اینگلیسی  بود، گفتم میدونی اینجا چی میگه؟؟ گفت نه !

جالبه متن ش این بود منو لخت کن و بهم تجاوز کن!!!

گذشت ...

گفتم دیگه چیا داری، گفت من بیشتر صفحه های آنباکس نگاه میکنم، گفتم چیه، گفت کادو باز کردن گفتم آها ... چی داره حالا اسباب بازیه یا طلا گفت نه بابا ازین عروسکای شانسی طوره و چیزای جیگیلی ویگیلی !!!

 

لباس لیسا رو تو یکی از عکسا نشونش دادم گفتم دوس داری همچین لباسی بپوشی جالبه گفت اون خواننده است لباساش فرق داره ... من پوست صاف و رنگ موهاشو دوس دارم ....

 

 

خیلی حرف زدیم، وسط بازی ... خیلی جالب بود

 

 نسلی که با واقعیت ها و داستان های واقعی بزرگ شدن الان متوهم و کج فهم شدن و حاضری خور و بی هنر و بی خاصیت،  حالا فکر کن اینایی که از اول با خیال و وهم بزرگ بشن چی بشن!!

 

اینجانب در ایتا:

https://eitaa.com/eenjaneb

۰۳ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۲۹ ۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
این جانب