تصور میکنم با بازی شطرنج آشنا باشید، همه هدف این بازی حفاظت از شاه خودمون و حمله به شاه طرف مقابله!
تو مرحله دفاع و حمله، ممکنه از سر نقشه و نیرنگ یا اجبار مثلا یه مهره ای هم از دست یدین، حتی ممکنه وزیر رو از دست بدیم برای حفاظت از شاه و یا قلعه برای حفاظت از وزیر و امثال این چیزها ...
تو بازی سیاست هم همینه، بده بستون داریم، ممکنه مهره ای رو از دست بدیم یا مهره هایی رو از حریف بگیریم، هیچ وقت حتی وسط بازی حتی موقع از دست دادن وزیر نباید بازی رو باخته بدونیم چه بسا بعد ازینکه قلعه مون یا حتی وزیرمون رو از دست دادیم تو یکی دو تاحرکت بعدی طرفمون رو مات کنیم.
یه چیز جالب هم که شطرنج داره اینه که مهره سرباز اگه به آخر خط برسه تا حد وزیر میتونه ارتقا بگیره ...
این روزها، خیلی ها نگرانن، کاملا هم حق دارن، وسط جنگی هستیم که کلی هزینه دادیم، بهرحال جنگه و خسارت جزو اجتناب ناپذیرشه، اولا یادمون باشه قبلا چی بودیم و الان به کجا رسیدیم و چقققققدر پیشرفت و رشد داشتیم، ثانیا مگه باورمون این نیست که حق با ماست و ما در جبهه حق هستیم، پس وقتی خدا با ماست ناامیدی معنی نداره و مطمئنیم از جایی که فکرش رو هم نمیکنیم نصرت و فتح نصیبمون خواهد شد، مطمئنم.
مشکل از دست دادن چندتا از مهرههامون نیست با اینکه مهرههای خیلی خیلی مهمی بودن ولی مشکل اصلی اون نیست
مشکل وقتیه که حس کنی دست حرکت دهنده مهره درمورد اینکه آیا ما در حال مبارزه هستیم یا نیستیم دچار تردید و چندگانگی نظراته
این بده
اینکه در حال جنگ خیلیا فک نمیکنن که تو جنگن بده
اینکه همه گوش به فرمان فرمانده نباشن ترسناکه
حالا مطمئن نیستم اینطور باشه.ها، ولی از تصور همینا نگرانیم