چند سال پیش شاید حدود 20 - 25 سال قبل شوهر یکی از اقوام خودش رو بازخرید کرد و اومد خونه نشست, خونه ش رو فروخت و خورد و ما همیشه نگرانش بودیم گوشه کنار بهش کمک میکردیم چون عیال وار بود و مستاجر...

چند وقت پیش که دیدیمش حرف رفت سمت خونه ای که چند ساله توش نشستن زنش بهم گفت به کسی نگو این خونه رو خریدیم! 

 

این خونه همون خونه ای بوده که ما سالها فکر میکردیم مستاجره!

از جای دیگه کاشف به عمل اومد یه زمین برخیابون اصلی همون شهری که زندگی میکنن داره و ...

 

راستش تنها کسی که تو خانواده وضعیت مالی نامساعدی داشت ایشون بود, که اونم اینطوری تو زرد از آب در اومد ...

 

تقریبا همه اطرافیان و نزدیکان و همسایه ها و آشناهای من اعم از فقیر و غنی تو بیست سال گذشته وضعیتشون کاملا بهتر شده, اونی که خونه نداشت خونه دار شده, اونی که خونه داشت دو سه تا خونه داره و ماشین ندارامون همه ماشین دارن و ماشین دارا رفتن سمت خارجی سوار و همینطور هر کسی به لحاظ دارایی و مکنت و امکانات ارتقا پیدا کرده

 

نمیدونم شاید استثنائا یه آدم هایی وضعیت و تمکن مالی نداشته باشن ولی واقعا من کسی و نمیشناسم و حتی نیروهای خدماتی محل کار من وضعیت خوبی دارن.

 اگر هم فرض کنیم فقری باشه نسبت فقیر به غنی خیلی خیلی کمه ... و تقریبا نمیشه دید و درصدش خیلی کمتره, در حالی که من قشنگ خاطرم هست ما که خانواده ای بودیم که امکانات متوسطی داشتیم هفته ای یه بار برنج و مرغ میخوردیم(قضیه سی سال پیش رو میگم) باقی هفته رو با غذای نونی و امثال این سر میکردیم و ساده و تقریبا تکلف و بریز به پاشی نبود, مهمونی هامون یه غذا و مشخص بدون هیچ ادا و اطواری بود, موقع لباس خریدن سالی یه دست لباس میخریدیم, جورابامون پاره میشد میدوختیم شلوارا زانو میزد از این زانویی ها میدوخت مادرم کاپشنم پاره میشد میدوختن و از این قبیل ولی این چیزا الان اصلا برای بچه ها و خانواده های امروزی قابل قبول نیست و نمیتونن درک کنن و همون موقع من آدم هایی که فقیر بودن و دستشون به دهنشون نمیرسید و میومدن از پدرم مثلا پول یا کمکی میگرفتن زیاد بودن ولی الان تقریبا کسی و نداریم..

 

ببینین بازم تاکید میکنم من نمیبینم, اطرافم آشناهام در و همسایه و ... نیست کسی که اسمش رو بذارم فقیر اگر هم باشه نسبتش خیلی کمه!