خیلی از ما، خیلی وقت ها فکر میکنیم درست میگیم، خیال میکنیم درست فکر میکنن، توهم میزنیم که حق با ماست...
ذهن های خیال پرداز، احساسی و دور از تعقل و منطق اغلب توهم حق پندارانه ای دارن، دیگران رو متهم به همه چی میکنن، با هر ادبیاتی به شما میتازن و جالبه آخر شما رو متهم به اون صفاتی میکنن که خودشون مبتلا بهشن
از اصول و مبانی فکریشون فقط به نفع خواسته های خودشون برداشت میکنن، مصادره به مطلوب کردن، تفسیر به رای کردن و مغالطه هم که جزئی از ساختارهای ذهنی و اعتقادیشونه ...
برای آدم هایی که اینطورن خیلی ناراحتم، اینها بیشتر از اینکه نقشی تو اثبات ادعاشون داشته باشن آدمهای دیگه رو از اعتقاداتشون متنفر و منزجر میکنن، و این خیلی بده!
و جالبه با دیدن این نتایج باز خیال میکنن که کارشون درسته...
حس میکنم تو زندگیم سعی کردم به اون درجه از روشن فکری و شاید منطق برسم و بحث کنم و به جایی برسم که بتونم بگم پس طرز تفکر من درسته و بهش افتخار کنم، ولی وقتی مسیری که اومدم رو نگاه میکنم میبینم قبل از شکست آخر تا حدودی همین بودم که میفرمایید.. شاید الانم باشم البته، نکته اینجاست که بعد از اون شکسته فرصت و درواقع حوصلهی بحث کردن نداشتم..
ولی عجیبه، که فکر کنی چیزی هستی و ببینی چیزی دقیقا برعکسش بودی.