شبکه چهار، برنامه زندگی پس از زندگی؛
دیدنش برای من به اندازه همه کتاب ها و کلاس ها و حتی تجربه های شخصی م نسبت به اعتقادم به خدا و معاد و اثرکارهام موثر و مفید بوده و هست.
ماه رمضون داره تموم میشه واقعا حیفه، از دستش ندین.
دیدنش برای من به اندازه همه کتاب ها و کلاس ها و حتی تجربه های شخصی م نسبت به اعتقادم به خدا و معاد و اثرکارهام موثر و مفید بوده و هست.
ماه رمضون داره تموم میشه واقعا حیفه، از دستش ندین.
چرا هر چی میشه رو ربط میدی به خارجیا؟ ما خودمون حق نداریم منتقد باشیم؟ بعدشم اگه توی اون فایل دقت کنی، میگه تحریم ماهان برداشته شده بوده و قابل اجرا بوده ولی خود سردار میگه امنیت ایران ایر بهتره (در حالی که ناوگان ماهان جدیدتره) چرا؟ چون میشه در پوشش مسافربری، سلاح و مهمات و نفرات رو جابجا کرد! هیچ دلیل دیگه ای نداره!
اون برخی چون شریک دزد و رفیق کاروان هستن، مثل سردارای محترم و همین وزرای ابله و البته نورچشمی! بماند که او سه روز تمام دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی (از صداوسیما بگیر تا خبرگزاری فارس و تسنیم و بقیه) متفق القول میگفتن از نظر علمی امکان نداره و عین شما میگفتن اینا همش حرف بیگانگانه و امکان نداره! ضمنا هر کس دیگه هم بود "وزیر موندن" رو به "به زیر افتادن" ترجیح میداد، همون طوری که برای "در نظام ماندن" و "حفظ نظام" همه کاری مجاز شمرده شده!
مجری ای که لحظه با لحظه با بیت در تماس بوده و برجام رو مجلس با سفارش جناب حجازی ظرف 20 دقیقه تصویب کرد و شورای نگهبانِ منصوب آقا و رییس قوه قضاییه ی منصوب آقا، تاییدش کرد و همین حالا هم با تمام قدرت رهبری پشتیبان احیاش شده، فکر نکنم خطایی ازش سر زده باشه!
ضمن اینکه چند سال پیش خودشون فرمودن ما مثل بقیه نیستیم که سند بالادستی داشته باشیم ولی الان چیزی کاملا متنقاضش رو میگن، هیچ بعید نیست چند سال دیگه مشابه همین فایل در خصوص رییس جمهور در بیاد و اون زمان برگردن بگن همه جای دنیا رییس دولت تابع مجامع بالاتره! بعدش هم توی همون فایل به وضوح گفته شده که نامزدهای دیگه ای هم خواهان وزارت ظریف بودن و حتی اگه سردار چشم رنگی هم رییس جمهور میشد باز هم وزیر خارجه ظریف بود و حاصل مذاکراتش برجام بود! اینجاس که میگم انتخاب ما چندان تاثیری نداره چون در نهایت راه یکیه! توی سیاست داخلی هم همینه منتها بعدا صداش در میاد!
اتفاقا این برنامه شبکه چهار تنها برنامه قابل تماشای صداوسیماست و بسیار تحسینش میکنم و به همه هم دیدنش رو توصیه میکنم، اگه دستم میرسید به تمام مسوولین (از صدر تا ذیل) پیشنهاد میکردم ببیننش!
یه چیزی رو رک بگم من فقط از کسی یا چیزی انتقاد میکنم که دوستش دارم، اگه هم اینجام به صرف علاقم به شخص شماست (وگرنه این همه بلاگر به اصطلاح ولایی، ولی اونا رو به حساب نمیارم اصلا) همون طوری که نقدم به حکومت هم بابت علاقم به انقلابه چون معتقدم انحراف بزرگی به انقلاب وارد شده و سال به سال هم داره تشدید میشه! شما بهتر از من میدونید در هیچ کجای تاریخ هیچ انقلابی چه در آسیا و چه در جاهای دیگه پیدا نمیکنیم که تمام گروهای سیاسی و مذهبی و غیرمذهبی و حتی بدون مذهب پشتیبانش بودن و بزرگانی در حد و اندازه طالقانی و امثالهم هم جزو ارکانش بوده باشن؛ یعنی به جز سلطنت طلبان بقیه پشتیبان انقلاب بودن، حتی خود لفظ انقلاب رو هم اولین بار خود شاه به کار برد (توی اون نطق صدای انقلاب شما را شنیدم...). حتی جایی میخوندم انقلاب اکتبر به اون عظمت کلا 6 درصد مردم درش فعالانه شرکت داشتن (انقلاب فرانسه 4 درصد بودن) ولی انقلاب ایران 10 درصد مردم به طور فعالانه و درصد نامعلومی هم به طور حامیانه پشتیبانش بودن اما در نهایت فقط یک گروه بود که حکومت رو به دست گرفت (مصادره کرد) و بقیه رو یا از دم تیغ گذروند یا کوچ داد به خارج و عملا چیزی به اسم دولت ملی هرگز شکل نگرفت و انحراف از همون فردای اعلام بی طرفی ارتش استارت خورد و تا به امروز هم ادامه داره. دلم میسوزه که انقلاب 57 داره به سرنوشت انقلاب مشروطه دچار میشه که مستبدین پهلوی قشنگ سر بریدنش! در حالی که ما میتونستیم شرایطی شبیه فرانسه یا جاهای دیگه رو تجربه کنیم نه اینکه از نظر نوع حکومتداری با چین مقایسه بشیم و از نظر اقتصادی با زیمبابوه و ونزوئلا! ما و انقلابی که براش زحمتها کشیده شده، حقمون این نیست. هیچ تمایلی به بیان کردنش ندارم ولی ******** **** *** ***** ******** ***** *** **** ***** ** ***** *** ****) و دردم میگیره که می بینم اون اتفاقات تاریخی به این راحتی داره نابود میشه.
تمام حرفم اینه که کاش کاش کاش برگردیم به ارزشایی که براش انقلاب شد و بریم دنبال اهدافی که بود (آزادی و استقلال و...) و نه ارزشایی که بعد از انقلاب اختراع شد و حاصلش اینی شده که الان شاهدشیم!
کتاب سه دقیقه در قیامت بسیار جامع تر و زیباتر توصیف کرده .
با سلام
لازم می دونم مطالبی رو در خصوص این برنامه خدمت شما عرض کنم شاید مفید فایده باشه:
تجربیاتی که این عزیزان دارن ارائه میدن، مرگ نیست.
مرگ یعنی خروج کامل روح بخاری از بدن.
این حالات، به نوعی، انتقال لحظه ای، از نشئه ی طبیعت به نشئه ی دیگر هست که عالم خیال یا عالم برزخ محسوب میشه منتها برزخ پایین یا برزخ سفلی.
متأسفانه این برنامه در نزد برخی افراد، یک حالت مقدس نمایی ایجاد کرده برای این حالات و اتفاقات. در حالیکه اینها اموری کاملاً طبیعی و شاید متداول باشه منتها خیلی از ماها بهش توجهی نداریم.
و البته در خیلی موارد هم این اتفاقات میفته ولی در خاطر ما نمی مونه.
از دید اهل فن،
ما یک تخیل داریم یک خیال.
تخیل، ساخته و پرداخته ی ذهن افراد هست و خیال، واقعیات مرآتی هست که حقائق بیرونی در وجود انسان متجلی میشن. و انسان در این حالت می تونه اونها رو مشاهده کنه.
این چیزهایی که این افراد با عنوان تجربیات خودشون ارائه میدن، در واقع تأثرات نفسانی اونهاست در مواقع حساسی از زندگی شون.
این تجربه ها، تجربه های نزدیک به مرگ هستند نه خود مرگ.
عده ای از این افراد اظهار داشته اند که تونلهایی رو مشاهده کردند؛ از دید اهل فن، این خود دلیلی هست بر تخیلی یا خیالی بودن این تجربیات.
اینها با خیال منتشر خودشون جسم خودشون رو از بالا مشاهده کردند؛ و روح اونها از کالبد بدنشون خارج نشده؛ چون خروج روح از بدن همراه با نزع هست.
آنچه افراد مشاهده کرده اند؛ درست منطبق با آن ذهنیاتی هست که در وجود و خاطر آنها از مرگ شکل گرفته.
و آنچه دیده اند حقیقت مثالی یا بالاتر از آن، حقیقت عینیه ی برزخی نبوده.
بلکه انعکاس و تمثیلات آن حقائق برزخی در مرآت ذهن این افراد می باشد.
این مباحث خیلی گسترده است و جای تحلیل بیشتری دارد.
خطا از چه لحاظ؟
به هر حال هرچه در غیر معصومین اتفاق میفته، عاری از خطا نیست.
این یک اصل و قاعده ی ثابت در عالم هستی یه.
مسأله ی حساب کشی هم که شما مطرح می کنید، در وهله ی اول در همین عالم اتفاق میفته. خدا هیچوقت نقد رو نمیزاره نسیه رو بچسبه.
منتها یکسری اعمال و کردار ما، جزاشون به گونه ای هست که این عالم ظرف جبران یا عقوبت اونها نیست، برای همین، موکول میشه به نشئه ی بعدی ما.
ما در وهله ی اول، تو همین عالم، پاسخ اعمالمون رو میدیم.
منتها انقدر پوستمون کلفته که نمیپذیریم، یا به جهات دیگری توجیهش می کنیم.
اینکه گفتید خطا در ادعاهای صورت گرفته و نتایج گرفته شده و ....
ببینید مثل این هست که شما خوابی ببینید؛ بعد بیایید تعریف کنید. چه مقدار از اون تعریفهای شما با اون واقعیتی که مشاهده کردید یکی هست؟ آیا تعریفها و بیان های شما حتی نتایجی که می گیرید، دقیقاً همونی هست که باید باشه؟ آیا دقیقاً همونی هست که بوده؟؟؟ مسلّماً اینطور نیست. حتی تعریفی که شما ارائه میدید؛ و توضیحی که دارید و شرحی که ارائه میدید معلوم نیست چقدر با اون واقعیت حقیقی منطبق باشه.
این دنیا
اون دنیا.
اون دنیا کجاست؟
آیا قراره ما از این مکان که اسمش دنیاست، به مکان دیگری به نام اون دنیا بریم؟
چجوری؟
اینها بحثهای چالش برانگیزی هست و بسیار مفصل.
نشون دادن اعمال
حسابرسی قیامت.
بعدها در می یابیم که واقعیت و حقیقت چیز دیگری بوده و هست.
تدبر عمیق در آیات قرآن
و استنطاق از آیات
و حشر با قرآن
و از طرف دیگه ارتباط با اهل بیت و استمداد از اونها در جهت کشف حقایق حقه ی الهیه ی قرآن حکیم
راهگشای ما خواهد بود.
یاحق
اولا شما یک سوال پرسیده بودید که جواب دادم.
دوما اینکه گفتید مشاهدات رنگ و نور « کاملا» منطبق با آیات قرآن هست، متأسفانه اطلاعاتم از آیات قرآن در حد شما نیست تا این انطباق کامل رو پیدا کنم.
سوما من صحبتی از ادعاهای منسوب به اهل بیت نکردم و نقبی هم به اونها نزدم و در حدی نیستم که بخام بحثی داشته باشم.
چهارما شما میگید برای تقرب به خدا دنبال چیزی یا کسی نباشیم، فعلا که مجذوب یکسری مشاهدات برخی صاحبان تجربه های ذهنی شده اید و بشدت هم شما رو منقلب کرده،
و پنجما من دنبال پاسخ متقن دادن و مستندات و این حرفها نبوده و نیستم، چون تجربه ی خوبی ازین برنامه ها ندارم.
اگر هم دیدید نطقی کردم، صرفا جهت تنویر افکار بود، و شاید تلنگری و شاید تذکری.
همین.
موفق باشید
( در ضمن نکته ای به ذهنم رسید بگم ازینجهت که در هر حال در فضای مجازی حداقل به گوش دست اندرکاران برسه: ای کاش فضای رسانه ای و ظرفیت و قابلیتها جوری بود که بجای مردم عادی، افراد صاحبدل و عرفای متوحد و سوختگان مسیر توحید و عرفان و ولایت جرأت بیان مکاشفات و مشاهدات و حقایق رو داشتند.
ألسلام علیک حین تقرأ و تبین)
یا حق
اینجا که من گفتم:
(((( و پنجما من دنبال پاسخ متقن دادن و مستندات و این حرفها نبوده و نیستم، چون تجربه ی خوبی ازین برنامه ها ندارم.
اگر هم دیدید نطقی کردم، صرفا جهت تنویر افکار بود، و شاید تلنگری و شاید تذکری.))))
منظورم این بود از پاسخ دادن به سوالات و بحث ها تجربه ی خوبی ندارم.
در هر حال از هم کلامی با شما مستفیض شدم.
موفق باشید.
منم وقتی نگاه میکنم، اول به یاد عظمت خدا و بزرگواری اولیای خدا میوفتم
ظریف: نقش وزارت خارجه صفره و میدان اولویت نظامه.
مقام مسئول: مایه تاسفه بعضی مسئولین حرفای دشمن رو تکرار میکنن
در ادامه همون مقام: وزارت خارجه همه جای جهان مجری تصمیمات مجامع بالاتره
و ادامه همان مقام: چون سپاه قدس مهمه امریکا سلیمانی رو زد، چون جلوی دیپلماسی فلان جور رو میگرفت
خب اینکه الان همش تایید حرفای ظریف و دشمن شد که!
در انتها همون مقام: پس تو انتخابات شرکت کنید!
وقتی تمام تصمیمات تو "مجامع بالا دستی" گرفته میشه، دقیقا انتخاب کنیم که چی بشه؟ وقتی همه کاره مسئولین غیرانتخابی هستن و اصل و اساس همه چیز میدانه، دیگه حسن بشه یا باقر، چه فرقی میکنه؟ آهان، باقر خودی تره؟ خب حله حله!
ضمنا چرا وقتی گفته شد سردار از پرواز ایران ایر استفاده میکرده تا از مردم عادی به عنوان سپر انسانی برای انتقال مهمات و نیرو به سوریه استفاده بشه، به کسی بر نمیخوره؟ یا اونجایی که گفت از پنجشنبه همه خبر داشتن سقوط پرواز اوکراینی، کار موشک بوده و تا شنبه صبح اصرار به دروغگویی داشتن، هم باعث دلخوری هیچ فدایی و ذوب شده در ولایتی نمیشه؟ آهان چون مردم عادی مهم نیستن و فقط حفظ نظام مهمه!
مرزهای وقاحت کیلومترها جابجا شده و ما مردم عادی همچنان باید "خودت بمال" !