دیروز رفته بودم استخر، موقع بیرون اومدن تو رختکن دوتا از همکارای بازنشسته رو دیدم، خوش و بش کردیم و یکیشون گفت نوه مو آوردم اون یکی گفت نوه دختریته؟ گفت آره ...
ازش پرسیدم شما نوه تو نمیاری، یه سری تکون داد و گفت نوه پسری دارم، خیر ندیده نمیذاره بیاد ببینیمش چه برسه بیارمش استخر!
دیدم خیلی غم داره، گفتم همه عروس ها این مدلی شدن و ناراحت نباش، فقط باید صبر کنی نوه ت بزرگ شه و عروست عروس دار شه تا بفهمه دنیا هم گرده هم کوچیک، اون موقع میفهمه نباید پسر و از پدر و نوه رو از پدربزرگ نباید دور کنه
اینجانب در ایتا:
https://eitaa.com/eenjaneb