فردا اول مهرِ و مدارس و دانشگاه ها شروع میشن، اضطراب و هیجان فوق العاده ای دارم، فکر کنم مهر سال ۱۳۶۸ اولین روز مدرسه م بود و خوب یادمه، همشیره منو آوردن مدرسه و رفتن و من خیلی گریه کردم ...

اول مهر سال ۱۳۸۰ هم اولین ورودم به دانشگاه بود و البته خوشحال بودم که یه رشته خیلی خوب تو یه دانشگاه خوب قبول شدم...یادمه وقتی تلفنی قبولی م رو متوجه شدم کلی گریه کردم، تو یه میل فروشی کار میکردم با گریه از صاحب کارم اجازه گرفتم و رفتم خونه، تو راه فقط گریه میکردم، از ماشین پیاده شدم تو خیابون معلم کلاس چهارمم و دیدم و باذوق بهش گفتم دانشگاه قبول شدم ...

 

و فردا دوباره میخوام برم سرکلاس تو یه مقطع جدید، به شدت اضطراب و هیجان دارم، همه ش با خودم میگم دفتر چندبرگ بردارم، اگه نمره هام خوب نشه نتونم امتحان جامع بدم چی، اگه دسشویی داشته باشم چیجوری باید اجازه بگیرم ...

چند شبه راحت نخوابیدم، خیلی هیجان زده م، چی بپوشم، چطور برخورد کنم و ...

 

برای همه طالبان علم و مدرک آرزوی موفقیت دارم