موقع ساخت و ساز یه ساختمون, سازنده هر چیزی رو که بشه برای اون ساختمون به کار بیاد از گچ و سیمان و آجر و سنگ و سرامیک تا شیرآلات و غیره رو به در قالب یه نقشه ای استفاده میکنه, و هر چیزی که اضافه بیاد و نشه تو ساختمون استفاده بشه رو به عنوان نخاله دور میریزه.

البته اون سازنده ای زرنگ و کارآماده که تو کار ساخت و سازش کمترین نخاله ای بر جا بذاره و بتونه از همه امکاناتش استفاده کنه.

 

 

این روزها معمولا اگر به کسی بگن نخبه, یعنی یا رتبه کنکور زیر هزار داره, یا المپیادیه, یا سمپادیه, یا فوتبالیسته, یا بازیگره و ... یا یه چیزی تو همین مایه هاست!

 

درصد قابل توجهی از این نخبه ها به شدت تک بعدی هستن و فقط اون بعدی از شخصیت شون رشد کرده که تو اون زمینه نخبه ن؛

و همین تک بعدی بودنشون باعث میشه دچار آفت بشن و این نخبه خطاب شدنشون توهم همه چیز دانی و همه چیز فهمی و همیشه بر حق بودن  و مجاز به هر کاری کردن بهشون بده و فکر کنن اگر مثلا میتونن یه توپ رو با پاشون خوب کنترل کنن,چون رتبه کنکور خوبی دارن, چون بازیگر مطرحی هستن, چون جایگاه علمی یا سیاسی و اجتماعی و مالی بالایی دارن حق دارن تو همه مسائل اجتماعی و سیاسی و مذهبی و ... اظهار نظر کنن, غافل از اینکه نمیدونن اونها با امکانات این کشور رشد کردن که در زمینه ای که رشد کردن بعدا خدمات بدن نه اینکه بیان به چیزی که نمیفهمن و حداقل تحلیل و تشخیص رو ندارن نظر بدن, نظرات خودشون رو حق بدونن و باقی رو باطل و بعدشم بدون پذیرش مسئولیت حماقت هاشون با وقاحت تمام بگن این کشور جای موندن نیست و حقشون خورده شده و ...

این جور آدم ها بیشتر از اینکه نخبه باشن, نخاله ن.

 

به تجربه برام ثابت شده مدرک, جایگاه علمی, اجتماعی و مالی, مقبولیت عمومی و امثال اینها هییییییییییییییییییییییچ ارتباطی با میزان فهم و شعور و محترم بودن و درک داشتن آدم ها نداره.

 

+ یک یادداشت مرتبط