قراره گشایش اقتصادی اتفاق بیافته
دیشبم که شورای امنیت قطعنامه علیه ما رو تصویب نکرد
امروز فردا هم که قراره نفت خام بفروشن باید به فکر دبه باشیم که توش نفت بریزیم
وقتی تلویزیون یا تو خبرا میشنوم گشایش اقتصادی، گشایش اقتصادی، هی با خودم فکر میکنم یعنی مگه ما تنگیم که قراره گشایشمون کنن؟؟
هر چند به نظرم سالهاست داریم ادای تنگا رو در میاریم
+ شاید بی ربط باشه، ولی این خانمایی که مانتوی جلو باز میپوشن، بعد هی با دستشون یا گوشه مانتوشون رو میگیرین میندازن رو خشتکشون که دیده نشه یا یه شال دراز سرشون میکنن ادامه ش رو میندازن جلوشون، خب مگه خود آزاری داری، یه چی بپوش که انقدر معذبت نکنه عین آدم صاف صاف راه بری!
++ برای دختر رو به رویی دیشب خواستگار اومد، پدر داماد آخوند بود، از اون آخوند پیرای عصا به دست نورانی و نسبتا چاق، دختر همسایمون دختر خوبیه، مادرش کدبانو و خانومه، آدم کیف میکنه از بس با سلیقه است، لابد دخترشم اینطوره، به هر حال از قدیم گفتم مادر و ببین دختر و ببر!
ان شالله یه عروسی افتادیم، البته بزن برقص توش نیست ولی کف و کل باید داشته باشه :)))
خدایا بخت همه دختر پسرا رو بگشا و براشون یه همسر خوب و نجیب و تمیز و فهیم و صبور و قانع و بساز قسمت کن
این روحانی هروقت وعده میده من تن و بدنم میلرزه. یه قول رفیق نیمه راه میخوام اون عمامه خوشگلشو بندازم دور گردنش و خفش کنم-___-
خواهشاً هیچ گهی نمیخوری حداقل وعده نده --___--
بعداً: عذر میخوام بابات اون ناسزا آخر اگر صلاح دیدید ستاره دارش کنید.