تو سفری که مطلب قبل توضیح دادم چند تا نکته جالب برام داشت:
وقتی تو اردبیل بودم، مسجد روضه برگزار میکرد سیل خانم های بزک کرده و شیک و مجلسی و طلا آویخته بودن که داشتن میرفتن روضه، جالبه روضه نزدیک اذان ظهر تموم میشد و همون سیل قبل از نماز به سمت خونه هاشون میرفتن و اصلا تو اون مسجدی که تا چند دقیقه پیش جا برای سوزن انداختن واسه روضه نبود، اساسا نماز ظهر خونده نمیشه!
یا تو نماز مغرب به جرات بگم شاید ده نفر نماز مغرب میخوندن ولی یک ساعت بعدحدودای ۱۰ شب پر از جمعیت میشد برای سخنرانی و هیاتی که بود!
ولی این قضیه تو پاوه اصلا این شکلی نبود،اولا چیزی به اسم روضه نبود، خبری ازین بدعت ها در دین نبود و صفوف نماز بود که سر ساعت تو نماز ظهر سر وقت ظهر و تو نماز عصر سر اذان عصر مسجد پر میشد و نماز میخوندن و میرفتن ... ( فکر کنم ابن هیاتی ها بهشون بگی اذان عصر خنده شون بگیره چون تاحالا نشنیدن!)
حقیقتا جامعه ای که مدعی پیروی از مذهب رسمیه کشوره، کلا اصل رو رها کرده و چسبیده به چیزهای موهوم و خرافی و بدعت!
مثلا طرف نماز نمیخونه، ولی محاله هیات و سینه زنی و این برنامه ای که چندساله باب شده به اسم اربعینش ترک بشه!
یا طرف مکه ش و نمیره ولی واسه هیات نذر و خرج میده... و یا ده ها واجب دبگه رو رها کرده و به جاش دلش خوشه به چیزاهایی که هیچ اصالتی ندارن و در اصل بدعت در دینن حتی اگرم اون و قبول نداشته باشن در حالتی که ادعا میکنن مستحبن!! یعنی واجب فدای مستحب!
این دیگه استثنا نیست، میشه حجم نمازخوان ها رو با حجم هیاتی ها ببینین تو یه مسجد اصلا قابل قیاس نیست! من ازینکه طرف لات و ولگرده، کلاهبرداره و هزار جور قسم دیگه و خالکوبی داره سیگار میکشه و هزار رذیله دیگه داره میاد هیات و تازه هیات دار هم هست و اربعینش ترک نمیشه رو اصلا ورود نمیکنم
متاسفانه اصل و فرع جا به جا شده، حتی به جرآت میتونم بگم حقیقت و باطل جا به جا شدن و این از حقیقت خیلی دوره و مارو روز به روز در توهم خودحق پنداری غرق خواهد کرد