یواش یواش تعدادشون داره زیاد میشه، نوشته ها و حرف هایی که نمیفهمم یا سنخیتی و قرابتی باهاشون ندارم ...

 

با احترام به همه لینک ها، فقط میخوام بگم چقدر ازشون فاصله دارم:

 

  • این نوشته فیل بان برام خیلی جالب بود، یه فیلمی که از نظر من خیلی مسخره و بی معنا بود رو چنان تحلیل کرده بود که به جای خنده کردن، من رِ  تعجب گرفته بود و دهانی هاج و واج!
  • یا با دیدن وبلاگ دَفتَرچِۀ یادّاشت‌‎هایِ شَخصی تقریبا هیچی از حرفاشون رو نمیفهمم، نه نویسنده نه نظر دهنده ها ... انیمه، اسپویل و ... اصطلاحاتی که هیچ معنایی برای من ندارن...
  • یا این پست نامجو خودش گفته 50 تا فیلم خوب از نظرش رو معرفی کرده، من تقریبا غیر از یکی 49 تای بقیه رو حتی اسمشم نشنیده بودم!!
  • یا این وبلاگ که عکسای بازیگرای احتمالا کره ای رو میذارن و تقریبا هر چند تا وبلاگ یکیشون از این عکسا و آهنگا دارن منتشر میکنن ... با اسم های عجیب و غریب و زبونی که فکر نکنم کسی بفهمه ...
  • و....

خیلی وقت ها، دوست دارم تو جمع نوجوون ها و جوون ها بشینم ببینم چی چی به هم میگن، دغدغه هاشون چی چیاست ...

مثلا وقتی پلی استیشن بازی میکنن یه حرفایی میزنن که اصلا سر در نمیارم، البته خوداشون میگن پی اس!

یا وقتی باهم دعوا میکنن یه فحش هایی میدن من تا حالا نشنیدم ...

 

نمیدونم دارم میترسم یا کنار میام با این قضیه که دوره من دیگه گذشته و باید کنار برم؛ از 82 وبلاگ داشتم اون موقع ها از این حرف ها نمیزدن، شاید یکی از دلایلم برای وبلاگ داشتن این بود که به روز باشم و نظرات جدید رو بدونم و بشناسم ... ولی با این نسل جدید حس میکنم خیلی فاصله دارم ...

 

همین جوریش متهمم که مثل زمان قاجار فکر میکنم، فکر کن قرن عوض بشه و بچه های قرن جدید به من بگن تو مال قرن قبلی و چیزی از ما نمیفهمی!!

 

 

احتمال خیلی قوی، میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان، دفتر دوران ما هم بایگانی میکند.

+ من از دبیرستان از احتمالات بدم میومد، نگران نباشید حالا حالا ها احتمالش نیست البته به شرط حیات و اینکه عیال نفهمه دوباره دارم مینویسم!