من تقریبا هیچ وقت این کسوف یا خسوف رو اشتباه نمیگرفتم، چون واسه خودم علامت گذاشتم که ک میشه خورشید، خ میشه ماه!!

عین سالهای غزوه های پیامبر صلوات الله علیه؛ بدر احد خندق، واسه قرن های 2، 3 و پنجم هجریه!

 

دیروز که کسوف شد، یاد آخرین کسوف کاملی افتادم که یادم بود، همکارم گفت آخرین کسوف کامل واسه سال 1378 بوده من گفتم باید واسه سال قبل از 1376 باشه، چون یادمه جلوی مغازه داییم بودم، یه کاغذ سوراخ کردم که عکس خورشید گرفتگی بیافته رو زمین ببینیمش، تقریبا کامل بود، نیمه تاریک شد هوا،  داییم خدابیامرز اون موقع بهم با لحن تشویق آمیزی گفتن این جوونا چه چیزایی بلدن که ماها بلد نیستیم... 

 

دیشب مادر همسرم داشتن با گوشی جدیدشون فیلم برداری میکردن، نگو یه دکمه رو اشتباهی زدن، پسر کوچیکشون با تندی بهشون گفتن ای بابا صد بار بهت میگم مثلا فلان گزینه رو فعال نکن ... جالبه دخترشونم گفت مامان چند بار باید بگه آخه!!

من کمی مکث کردم و خیلی جدی و مستقیم بهشون گفتم، اینی که یه گوشی دستش دادین که یه سری کاراش رو بلد نیست، غذا خوردن یادتون داده(تو دلم این بود که خودتون رو نمیتونستین بشورین،‌حالا شاخ شدین؛‌اونا هم گرفتن منظورم چی بود) .... بعد خیلی جدی تر گفتم روزی میرسه این فسقلی هایی که میبینین تاتی تاتی میکنن میان جلوی ما ابزارهای جدیدی که ما نمیتونیم استفاده کنیم رو با همین تندی بهمون یاد میدن!!

 

یکم خجالت کشیدن ... نمیدونم چرا یاد کسوف دیروزش افتادم!

 

+ اوج خاطرات خوشی کودکی تا جوانی من تو رفتن به خونه داییم ختم میشه، و یادمه اون قدیما که میخواستم با عیال که هنوز دختر مردم بود، صحبت کنم ازینکه بچه هام دایی دارن خیلی خوشحال بودم!!

 

++وقتی که پا به سن میذاریم، همش تو خاطرات قدیم سیر میکنیم، ‌این اقتضای این سن و ساله؛ داییم سال 76 فوت شدن.