زن و شوهر دعوا کنند ...

 

 

 

 

+ اونایی که منفی زدن منظورشون چی بوده؟

اونایی که مثبت زدن چی؟

۱۳ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۱۳ ۱۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۶
این جانب

طالبان - امریکا

من برام یه سوال مهم ایجاد شده، از این مطرب و رقاصه های فرنگ پرورش یافته افغانستانی که از حکومت طالبان فرار کردن و از ضایع شدن حقوق زنان دم میزنن سوال دارم:

 

طالبان در افغانستان بیشتر جنایت کرده یا امریکا؟؟

 

۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۴۷ ۲۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۷
این جانب

چند تجربه کرونایی + غلط کردم!

سلام

به جرات میتونم بگم عمده مطالبی که اینجا منتشر میشه حاصل تجربه و تحلیل های شخصی از مشاهدات پیرامونمونه، نکاتی که عرض شد یا عرض خواهد شد رو هم از این باب بخونین و ببینین؛ بر همین اساس مواردی که تو چند خط آتی خواهید خوند رو حتما جدی بگیرید:

 

  • تو بخشی که بچه ما بستری بود، از 30 تا بچه زیر سه سال 20 تاشون کرونا مثبت بودن، پس بچه ها هم میگیرن، اونم زیاد!
  • حاج خانوم با اینکه کمتر از دو ماه پیش دوز دوم واکسن رو زده بودن، دوباره کروناشون مثبت شد، تو رفت و آمدهای بیمارستان متوجه شدم خیلی ها هستن که واکسن زدن ولی باز کرونا گرفتن، ولی به قول دکترا خیلی شدید نمیگیرن و منجر به فوت نمیشن
  • تو این دو هفته تقریبا تمام روز رو وسط کرونایی ها گذروندم، ولی خدا رو شکر فعلا علامتی ندارم، به نظرم هیچ چیز مشخص و متقنی از این ویروس نمیدونیم، هیشکی نمیدونه
  • از اینکه هنوز یه عده نسبت به واکسن زدن مقاومت دارن، واقعا حرص میخورم و براشون دعا میکنم خدا فکرهاشون رو آزاد کنه!
  • بیمارستان های خصوصی بیشتر ازینکه امکانات داشته فوکول کراوات دارن و فقط میخوان پول بگیرن و در واقع بچاپن، واقعا امکانات بیمارستان های دولتی خیلی از بهتر از خصوصی هاست، هم دکترهاش هم دارو و امکاناتش

در مورد یادداشت قبلی هم با صدای بلند و تمام قد عرض میکنم شِکَر خوردم و از این به بعد سعی میکنم از این غلطا نکنم و از این اراجیف به هم نبافم، که سیر شدم و از این حرفاهای بیخود و چرند!

 

خدا یا ببخشید، واقعا ببخشیدا، نفهمی کردم!

 

 

۲۰ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۵۷ ۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۴
این جانب

محلول سیر شده

دیشب بچه برای اولین بار کله معلق زد، خیلی ذوق داشت که کار جدیدی انجام داده و هی تکرارش میکرد، ما هم تشویقش میکردیم ...

 

یک آن به خودم اومدم دیدم سالهاست چیز جدیدی من رو ذوق زده نمیکنه؛

 

  • خیلی ها تو همین بیان وقت کنکورشونه، ذوق کنکور و استرس اون رو دارن که برن دانشگاه 
  • خیلی ها دانشجو ان و مشتاق فارغ التحصیلی و یا مدارج بالاتر
  • خیلی ها فکر ازدواجن و هیجان ازدواج دارن و به انتخاب هاشون فکر میکنن
  • خیلی ها دنبال پیدا کردن کاری هستن که مورد نظرشونه
  • خیلی ها منتظر اومدن بچه هستن
  • خیلی ها تو تدارک یا آرزوی خریدن خونه هستن
  • خیلی ها برای خرید ماشین و لوازم دیگه پول جمع میکنن
  • خیلی ها تو افزایش معلومات و ارتقای سطح علمی و معرفتی شونن
  • خیلی ها تو فاز معنویتن و انجام امور اینچنین برای اعتلای جایگاهشون 
  • و....

 

 

من خیلی از اینها رو دارم، هرچند خیلی ذوق و هیجان داشتن اون چیزها رو نداشتم ولی دیگه حس میکنم سیر شدم، از الان برای ده - یازده سال دیگه که ان شالله بازنشسته بشم، دارم لحطه ها و روزها رو میشمارم که بیام خونه و بازنشست بشم و از اون موقع دوباره روزها رو بشمارم تا ... 

بدون اینکه هیچ کاری داشته باشم یا بخوام کاری بکنم ...

 

توی شیمی بود فکر کنم راجع به محلول سیر شده خوندیم، محلولی که دیگه نمیشه چیزی برای حل کردن بهش اضافه کرد ...

و چند سالی هست حس میکنم سیر شدم!

 

 

۲۷ تیر ۰۰ ، ۱۰:۲۵ ۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۶
این جانب

بعضی وقت ها ...

تو زندگی در برابر اتفاقات مشابه عکس العمل های متفاوتی میتونیم داشته باشیم، بعضی وقتها هم برعکس، بازخوردهای مشابه در مقابل اتفاقات مختلف...

 

و به قول اون شعره:

سام دَنس تو ریمِمبر

سام دَنس تو فورگِت!

 

مهم اینه که راهمون و کارمون درست باشه، هم راهمون و هم کارمون.

۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۲:۵۵ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۵
این جانب

بکر زایی

بعضی حیوانات در عالم هستن که بدون نیاز به جنس ماده بکرزایی میکنن، یعنی بدون هیچ فعل و انفعال جنسی نر و ماده جنین تشکیل میشه.

 

البته این حیوانات از هر دو جنس وجود دارن ولی بدون جنس مخالف هم میتونن تولید مثل کنن،‌ برخی میگن بدون جنس نر و برخی بدون جنس ماده...

 

مهم اینه که از اجبار نیاز به جنس ماده در امان و راحت ن و بدون دغدغه ای میتونن بچه دار بشن؛

 

خوش به حالشون!

۲۲ تیر ۰۰ ، ۰۹:۲۲ ۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱۴
این جانب

رشوه

همین چند دقیقه پیش برای یه پرونده مالی یه مشتری لای یه کاغذ تاشده چند تا سکه گذاشته بود ...

 

بیرونش کردم ...

 

خیلی ناراحت شدم!

 

نه برای اینکه چرا باید به خودش جرات بده به من رشوه بده، برای اینکه احتمال میدم جاهای دیگه عادت کرده و دیگران هم ازش گرفتن!

 

خیلی ناراحتم ...:(

 

(خیلی جالبه بدونین، یکی دو دقیقه قبل از اینکه بیاد پرونده ش به جایی رسیده بود که خیلی به نفعش میشد)

۱۹ تیر ۰۰ ، ۱۰:۲۹ ۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۴
این جانب

خیانت های جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی خدمات زیادی برای ایران داشته ولی از خیانت هایی که جمهوری اسلامی در حق مردم این کشور کرده میتونم موارد زیر رو بر بشمارم:

 

الف)قوانین و رویه های ضد خانواده:

از جمله قوانین ضد خانواده رو در ادامه خواهم گفت، عمده این قوانینی که در حال اجراست کاملا با اصول فقهی و قوانین بالادستی در تضاده ولی جمهوری اسلامی به واسطه ملاحظاتی این اصول رو زیر پا میذاره:

  • دادن حضانت بچه تا هفت سال به مادر بر خلاف همه اصول قانونی و فقهی و ولایت قهری پدر و جد پدری بر فرزند.
  • اعمال جریمه عمومی و اعلام جنبه کیفری جرم برای ندادن نفقه و حقوقی به مهریه،‌ شاهد مثال هزاران زندانی مهریه و نفقه (انفاق یا اجرتی که مرد با زن برای استمتاع میده رو اگر حتی مثل خمس و زکات واجب هم بدونیم که نیست، عواقب ندادنش نمیتونه زندان و سوپیشینه کیفری باشه،‌ مگه تو خمس و زکات یه همچین مجازاتی وجود داره)
  • اجازه طلاق دادن به زن به واسطه ازدواج دوم و حتی اعتیاد
  • ترویج و تجویز استفاده از اختیاراتی مثل حق طلاق، حق تحصیل و حق محل سکونت و امثال این که عملا ارکان حاکمیتی مرد رو زیر سوال میبره و اینطوری باعث میشه عملا ارکان خانواده سست و بی بنیاد بشه
  • تبعات پررو شدن و ایجاد حق در حالی که اساسا هیچ کدوم از اینها حق نیست و تفویض اختیاره مشکلات زیادی رو در دوام و قوام زندگی ها پیش آورده

 

 

ب)کنکور:

رقابت برای رفتن به دانشگاه یه امر قابل قبوله، ولی وقتی سالهاست 60 درصد کنکوری ها و بالتبع قبولی ها خانمها هستن و همین ها بعد از فراغت از تحصیل  مسایل اجتماعی و فردی زیادی رو باعث میشن که در ادامه به برخی از اونها به نمونه اشاره خواهم کرد :

  • تحصیلات دانشگاهی توقع اشتغال میاره و این توقع فرصت های شغلی رو اشغال میکنه و همونطور که قبلا هم عرض کردم این اشغال فرصت های شغلی، باعث از دست رفتن شغل توسط مردان میشه، و این یعنی یکی از اصلی ترین ارکان ازدواج یعنی داشتن شغل برای یک مرد از بین میره و عملا تشکیل خانواده هم منتفی میشه. خسارت این هم دامن زن رو میگیره که شوهر گیرش نمیاد هم جامعه که سن ازدواج بالا میره، بعد زن و مردی که تو سن مقتضی ازدواج نکنن باعث و بانی بلاهای اجتماعی و فردی زیادی خواهند شد.
  • برای خیلی از زنان و برخی مردان قبول شدن در دانشگاه توهم فهمیدگی و شخصیت آفرینی میده، به خصوص اگر همراه با پر کردن عقده های فروخورده خودشون باشه، بعد همین شخصیت عقده ای و خود برتر بین، به واسطه مدرک دانشگاهی یا حوزوی توهم فهمیدگی پیدا میکنه و اون موقع است که اگر تصمیمی بر عهده ش بذارن، عقده گشایی میکنه و خدا میدونه چه صدماتی به جامعه و حتی خودش میزنه که داریم میبینیم.
  • همین توهمات ناشی از تحصیل سطح توقع برای ازدواج رو بالا میبره و به مرور کسی رو لایق خودشون نمیدونن و این میشه که آمار مزدوجین به شدت کاهش پیدا کرده و اتفاقا همین توهم خود برتر و حق پندارانه هم باعث افزایش طلاق شده چون خانمه تصور میکنه بیشتر میفهمه و درآمد داره پس زودی گزینه طلاق رو روی میز میذاره

 

 

ج)سایر موارد:

  • چند روز پیش یه خبر اومد که وزنه بردار فوق سنگین زن ما سهمیه المپیک گرفته، تازه خانم دستش رو عمل کرده و فعلا معلوم نیست بره یا نره، کلی جنجال رسانه ای به پا کردن به خصوص تلویزیون خودمون؛ واقعا برای خودم متاسف شدم که زن ایرانی یا اساسا هر زنی در جهان به فکر وزنه برداری بیفته اونم فوق سنگین!! اونم در حد المپیک .. سایر ورزش ها هم فرقی ندارن، وقتی همه توجه و تمرکز زن رو از خانواده ش به ورزش اونم ورزش هایی که به هیچ وجه در قالب های فیزیکی یک زن نیست جلب میشه اون موقع باید دغدغه های ورزشگاه رفتن زن ها تو وسط هزار تا فحش خواهرمادر آزادی بیافتن و امثال این چیزهای مبتذل میشه دغدغه رسانه ها و عده از ای زنان اونم با برچسب آزادی و برابری!!
  • وقتی کسی دزدی میکنه، چرا دستش رو قطع نمیکنن؟/ مگه این حکم اسلام نیست؟ (من میتونم از ابعاد فقهی و حقوقی راجع به این قضیه و قضایای بالا حرف بزنم، میدونم که از کدوم سوراخ سنبه های فقهی و حقوقی این موارد رو استخراج کردن (حق طلاق و اینها همه رو منظورمه) ولی از اونجا که میدونیم حقوق دانان و فقها همیشه چیزی در آستین دارن که ملاحظات سیاسی و بین المللی رو توجیه کنن و هیچ کس عصمتی برای علم حقوق و فقه قائل نیست لذا بر همین اساس عرض میکنم که تحقق هر شرطی برای اجرای حکم رو اگه به محاکم حقوقی و فقهی بسپاریم ده ها مدل میشه تفسیر کرد در حالی که حق این نیست!)

 

با نگاه عصبی و متعصب و عقده وار به این یادداشت نگاه نکنین، اتفاقا برعکس اونچیزی که ممکنه به ظاهر بیاد، این چیزهایی که در مقام حق برای زن در این کشور قائل شدن به شدت منافع کلان و خرد زنان رو نابود میکنه و اساسا ثبات ارکان جامعه رو به خطر میندازه، ولی تا دلتون بخواد تو همه فضاها بر ضد این مواردی که عرض شد و نشد مطلب و حامی وجود داره در حالی که خواسته یا ناخواسته با اون حرف ها و حمایت هاشون تیشه به ریشه خودشون میزنن.

خب زنها شاید اون میزان قوه تحلیل و تشخیص درست و غلط رو نداشته باشن و فکر کنن این موارد به نفعشونه، مردی که ادعاش میشه میفهمه و از این قوانین ضد خانواده و اجتماع حمایت میکنه چقدر باید کمتر و حقیرتر و نفهم تر باشه

۱۴ تیر ۰۰ ، ۱۳:۲۹ ۲۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱۳
این جانب

نکات متأهلی شماره یک

یه شوهر بیشتر از اینکه لباس سکسی و جذاب و آرایش غلیظ جذبش کنه، از زنش احترام و اطاعت میخواد.

 

اگه جایگاه و حرمت مردت رو حفظ نکنی جذاب ترین زن دنیا هم تو چشم مردش جایی نداره و جاشو میده به چیز دیگه ...

۱۰ تیر ۰۰ ، ۰۹:۱۶ ۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۶
این جانب

مطلب مردونه است - قسمت دوم

این مطلب مردانه است و مختص ایشونه. (سلسله مباحثیه که در ادامه هم به اون خواهم پرداخت)

 

بیشتر از هر چیزی این مطلب به درد دوستانی میخوره که در شرف ازدواجن یا به جرگه تاهل افتادن :

(قطعا مواردی که عرض خواهد شد مطلق نیست و استثنائاتی دارن و ممکنه در شرایط استثنائی اصلا اونطور نباشن)
 

 

 توی انتخاب و برخورد با زنها چه در مقام شوهر چه خواستگار مواردی رو باید مد نظر قرار بدین:

  • خیلی وقت ها این مطلب رو شنیدیم که زن ها ناقص العقل هستن، شاید به تحقیر و شوخی گفته بشه ولی واقعا این موضوع صحت نداره، و مطلب کذبیه؛ با یه مثال عرضم رو شرح میدم، مثلا اگر کسی دستش قطع شده باشه بهش میگیم نقص عضو پیدا کرده، ولی اگه اندازه دست یه شخصی که به اصطلاح کوتوله است یک سوم دست معمولی باشه بهش نمیگیم ناقص، بلکه میپذیریم که این اندام نسبتا" کوچیکتر، تعریف این فرده و مقایسه ش با اندام بزرگتر اصلا وجاهتی نداره، لذا در مقام قیاس با قدرت عاقله و تحلیل و تشخیص یک زن با مرد اساسا دچار اشتباه مبنایی هستیم و باید هر کسی رو در ظرف وجود و فرمت کارخانه ای خودش بررسی ش کنیم، پس بنابراین اگر ما در انتخاب ویا تعامل با همسر توقع قدرت استدلال، تشخیص و تعقل یکسان با خودمون داشته باشیم قطعا در اشتباه خواهیم بود؛ پس زن مون یا کسی که خواستگاریشم رو باید در اندازه و ظرف و میزان فهم و درک خودش ببینیم و قضاوت کنیم.(مثلا ما توقع بلند کردن یه وزنه سنگین از یه زن رو نداریم، پس چرا باید توقع تشخیص و تحلیل سنگین رو ازش داشته باشم؟) کاهش و اصلاح این توقع باعث میشه تا ما تو قضاوت و برخوردمون درک بهتر و معقول تری از طرفمون داشته باشم و حداقلش این باشه که کمتر از رفتارهای زنانه حرص بخوریم.

 

 

  •   زن ها برخی صفات خاص خودشون رو دارن، اینها هم صفات اکتسابی نیست، عمدتا صفات کارخانه ای و ذاتیشونه، مثلا زنها توهماتی دارن که به زعم ما توهمات احمقانه زنانه است ولی از نظر خودشون ده ها اسم روش میذارن، مثلا یکی میگه احساسات زنانه و .... ولی از نظر یک مرد این تحلیل ها و به خصوص تشخیص های متوهمانه در غیر قابل تصور ترین استنتاج ممکنه صورت پیدا میکنه و خیلی حق به جانبانه و با ترفندهای مظلوم نمایانه ممکنه عرصه رو دست خودشون بگیرن ولی ما که تو دلمون میدونیم اساسا این تشخیص متوهمانه است و این نتیجه باطله ولی خب ابزار های دیگه ای برای تحکم خواست خودشون دارن و کلاغ رو قناری جا میندازن؛ یکی از دلایل تمایل به آرایش زنان هم همین خصلت فریبکاری و توهم وانمود کردن و جا زدن چیز موهومی در مقام واقعیته (دلیل میل به زیبایی و این حرفها بیشتر یک توجیه سطحیه)

 

 

  • قضیه احساساتی بودنشون هم یه موضوع خیلی مهمه، ممکنه فکر کنین سطح احساسشون خیلی وسعت داره ولی عموما" عمقی نداره، لذا نباید توقع داشته باشین که احساسات یک زن به شما به همون عمقیه که شما به یک زن دارید، خیلی سطحی تر از اونیه که فکرش رو میکنین.

 

 

 

  • اینها رو عرض کردم که بگم اولا" توقع مون رو متناسب با واقعیات پیش ببریم، ثانیا" متناسب با همین و اقعیات و توقع ایجاد شده برخورد کنیم، چون دو حالت عمده برای این قضیه میتونیم متصور بشیم البته سه حالت:
  1. یا بخوایم با این واقعیت بجنگیم و به راهشون بیاریم که تقریبا" غیر ممکنه به دو دلیل یکی که اونها نمیخوان و دوم اینکه نمیتونن که بخوان، که نتیجه ش جنگ اعصاب برای خودمون و خانوادمونه
  2. یا بخوایم کاملا تن بدیم، که اون موقع باید افسار خودمون و زندگیمون رو بدیم دستشون که اون موقع است که از اونها هم کمتریم و قافیه زندگی رو باختیم (البته آقایونی هستن که صفات زنانه غالب دارن و غلبه صفات باعث میشه که اون مردانگی لازم رو برای اداره زندگی نداشته باشن که این مورد بیش از هر چیزی خانم رو حتی اگه اداره همه چی دستش باشه آزار میده)
  3. یا در نگاهی متعادل، نقاط وهم و واقعیت رو خوب بشناسیم و بتونیم با مدیریتی هوشمندانه و مدبرانه افسار زن و زندگیمون رو دستمون بگیریم و اجازه ندیم که از دستمون خارج بشه، این مهم مستلزم اینه عوامل اقتدار مردانه دست خودمون بگیریم و نذاریم اختیارمون دست زنمون بیافته(به خاطر همینه میگم مهریه حتما باید زیر 14 تا سکه باشه، هیچ چیزی به نام همسر نکنین و نذارید اختیار خیلی چیزها دستش باشه، پدر و مادر و خواهر برادرتون رو به هیچ وجه به زنتون نفروشین، همیشه هوای اونها  رو داشته باشین و ...)

 

۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۰:۴۳ ۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱۱
این جانب

نعمت زیادی

همسایه ما، دو تا بچه داره، زنش همیشه جیغ جیغ میکنه، البته اون اوایل که اومده بودن و یه ماشین چینی داشتن، زنه خیلی شاداب بود و سرحال، نشون میداد که رابطه ش با شوهرش خوب بوده، ولی الان بعد از چهار پنج سال سه تا ماشین 2018 ژاپنی دارن، از پیانو و دوچرخه برقی و تا انواع اقسام حیوون های خونگی و کفش های مارک و اینها میپوشن ولی هر روز تو خونه شون جنگ و دعواست. پریشب پدر مادر دختره و پسره باهم اومده بودن مشکلات اینها رو حل کنن، ولی ... زنه از اینکه چرا شوهرش تو عروسی فلان چیز رو انجام نداده و بهمان چیز رو نکرده میگفت و داد و بیداد میکرد ...

 

مدت هاست در این رابطه با خودم فکر میکنم، بنظرم خود خدا هم گفته اگه نعمت زیادی به کسی بدم، او طغیان میکنه و کفران میکنه، البته به تجربه هم برام ثابت شده همه اونهایی که ظاهرا یه نقضی تو مال و جان و موقعیتشون هست، به مراتب از اونهایی که هیچ نقصی ندارن بهتر زندگی میکنن؛

 

حس میکنم تو زندگی مشترک وقتی امکانات که زیاد میشه از خودشون خارج میشن، دنبال یه چیزی میگردن که یه تغییری بدن، و اینجوری بنای اختلافات من درآوردی ای ایجاد میشه که درست کردنش خیلی سخته؛

 

نعمت زیادی، اگه به غیر اهلش(که خیلی قلیل و انگشت شمارن) برسه، اصلا نعمت نیست؛ زیادی مال و ثروت و امکانات و بالابودن سطح اجتماعی و سواد و تحصیلات و از این قبیل(که حسرت خیلی هاست) بیشتر از اینکه خوب باشه، مایه عذابه، باور کنین. همه اینها رو تا نداریم، آرزوه، وقتی که بهش میرسیم میبینیم همچین آش دهن سوزی هم نبوده!

 

+ با یه بنده خدایی که مشکل اینطوری داشت که اومده بود مثلا ازم مشورت بگیره صحبت میکردم(فکر کنم پشیمونش کردم :)))

 بهش گفتم چه مرگته!؟؟ موقعی که مجرد بودی، دنبال شوهر میگشتی و حسرت شوهر داشتی، الان که شوهر کردی به فکر بچه بودی و همش در حسرت بچه بودی، خدا که بهت بچه داد، خونه نداشتین، خونه دار شدین،‌ الان بچه ت سالمه، شوهرت سالمه، خونه زندگیتون به راهه، واقعا چه مرگته؟!؟ چرا شکر نعمت هایی که خیلی ها ندارن و تو داری رو نمیکنی؟؟ چرا قدر نمیدونی آخه! سرتو بنداز پائین عین آدم زندگی کن، شماها چرا تا نعمتتون زیاد میشه با پا میزنین بهش!(البته تو دلم گفتم چرا تا کاه و یونجه تون اضافه میشه جفتک میزنین!)

۰۱ تیر ۰۰ ، ۰۸:۳۸ ۲ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۶
این جانب

تحلیلی شخصی از انتخابات

جا داره مطالبی رو در تحلیل انتخابات عرض کنم:

  • همونطور که عرض شد با توجه به فضایی که عملا نامزد مطرحی جلوی آقای رئیسی مطرح نشد و البته محدودیت های کرونا میزان مشارکت خیلی هم بالا بوده، عین زمان هاشمی دوم چون عملا رقیبی وجود نداشت ملت پا نشدن برن رای بدن، عین این میمونه که مثلا بازی ایران با کامبوج اونقدری تماشاچی نداره که بازی ایران با پرتغال! در واقع هر چی رقابت هیجانی تر، شرکت کننده در انتخابات بیشتر!

 

  • متاسفانه اختلالاتی که خدا میدونه عمدی بوده، غفلت بوده یا تقصیر یا خباثت یا هر چیز دیگه ای به شدت زننده و اخلال ایجاد کننده بود،‌لذا از این مهم هم نمیشه گذشت. جالبه تو پیام رهبر هم به این نکته اشاره شد؛ من جمعه ساعت 7 صبح تو حرم امام بودم تا حدودای 8 سیستم کار نمیکرد بعدها اومدم دیدم تا هشت و نیم و برخی شهرها تا ده هم درست نشده بود و کلی صف شکل گرفته بود. انصافا همه اومده بودن و خیلی بیشتر از انتظار و غیرتمندانه حاضر شدن، دم همه شون گرم!

 

  • چند سال پیش که دنبال خونه میگشتیم، یه بنگاهی منو برد تو یه خونه ای، متراژ خوبی داشت قیمتش هم ظاهرا مناسب بود، حدود 120 متر با قیمت خوب، رفتم تو خونه اولش باید از یه دالان 10-15 متری رد میشیدم و بعدش همه دیوارش کج و قناس؛ یعنی من به بنگاهی گفتم سازنده و معمار اینجا کیه، یعنی امکان نداره یه نفری بتونه یه زمین به این خوبی رو این طوری نابود کنه! این دولت هم تا میتونست و جا داشت، کار خاصی نکرد و کلی فرصت بود که سوخت و البته فقط و فقط امور جاری رو که اونم البته کار سختی به هر ترتیبی شد انجام داده، ولی باید از دولت جدید توقع جهش و حرکت داشت، امیدوارم تو انتخاب اعضای هیات دولت حتما دقت بشه و جریانات سیاسی نیافتن به جون رئیسی برای سهم خواهی

 

  • شاید این عرضم خیلی هم درست نباشه ولی به عنوان یه نظر میشه بهش توجه کرد، آرای باطله ادوار مختلف حدود 1.5 میلیون بوده، این دور به 3.5 میلیون رسیده، تفاوتی بیش از 2 میلیون؛ از طرفی آرای دور قبل آقای رئیسی 16 میلیون بوده و این دوره با وجود کرونا شده 18 میلیون و رای آقای روحانی 23 میلیون بوده، میتونیم نتیجه بگیریم 2 میلیون از سبد روحانی رفته تو سبد رئیسی، و دو میلیونش هم شده رای باطله، میمنونه 19 میلیونی که رای ندادن؛ هر چند به نظرم مسئول اتفاقات و شرایط این روزهای کشور همین 23 میلیون نفرن، جالب اینجاست به جای شرکت کردن و اصلاح اشتباه قبلیشون از روی نمیدونم چیشون حاضر به حضور در انتخابات نشدن، هر چند اونها حاضر بشن یا نشن،‌مسئولیت وضع موجود با اونهاست. این حقیقتیه که نمیشه ازش فرار کرد.

 

 

  • توصیه ای که برای دولت دارم اینه که همت کنه،‌ به جای تمرکز بیش از حد رو کارهای روبنایی و نه چندان مهم مثل مسکن سازی و پول پخش کردن چند تا کار اساسی بکنه، چون باقیات و صالحات همینه؛ دولت باید تا متونه رو سبک زندگی مردم کار کنه، مردم الان عموما دلال مسلک شدن و مادیات اثر زیادی روی رفتارهای اقتصادی و فرهنگیشون داره؛ مثلا یهو جنس گرون میشه همه هچوم میبرن بخرنش به امید گرون شدن و همه چیز رو تو معیارهای مادی فرض میکنن، حتی ازدواج رو؛ به نظرم مهمترین کاری که میشه کرد اصلاح ساختارهای مالیاتیه؛ مالیات بر عواید سرمایه و ارزش افزوده یکی از ضروریات اصلاح سبک زندگی میتونه باشه، شما خونه خریدی یک میلیارد، دو سال بعد میفروشی 2 میلیارد ، دولت دست کم باید 200 میلیون ازش مالیات بگیره، شما ماشین خریدی 100 تومن میفروشی 200 تومن دولت باید 20 میلیون مالیات بگیره و ... اینجوری هم دولت دچار کسری بودجه و چاپ بی پایه پول نمیشه و از طرفی سطوح عمومی قیمت افسارگسیخته بالا نمیره؛ البته مالیات بر سپرده های بانکی هم به عنوان سرمایه باید مدنظر قرار بگیره، و اینکه حسابهای بانکی باید پکپارچه سازی بشه و بره تو سازمان مالیاتی تا هر کسی رو بر اساس تراکنش های سالانه ازش مالیات بگیرن، اون موقع دیگه طلا فروش و پزشک و دلال و امثال این از مالیات دادن نمیتونن فرار کنن، و یه ثباتی تو جامعه با گرفتن مالیات از پولدارها و صرف امور عمومی کردن پیش میاد که به شدت چیز لازمیه!

 

 

۳۱ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۱۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۸
این جانب

پیش بینی انتخاباتی!

من خیلی وقتها پیش بینی هام درست از آب در میومد، ولی خب هیچ وقت جایی ثبتشون نمیکردم که بتونم بعدا بهش استناد کنم فقط همینطور دلی واسه خودم بود:

 

اولا" رئیسی باید رئیس جمهور بشه و اونم با رای بسیار بالا(مهمتر از رئیس جمهور شدن رای بالا آرودن ایشونه) چون بیشتر از اداره دولت بحث مقبولیت عمومی رهبر آینده مطرحه، پس به جای طرفداری از جلیلی و امثال اون چه انصراف بدن چه ندن، باید رای ها به سمت رئیسی سرازیر بشه. (بخشی از جامعه به خصوص حزب اللهی روی جلیلی تاکید دارن در حالی که اینجا بحث بر روی رئیسیه و جلیلی باید برای به دست آوردن پایگاه مهمتری کنار بکشه، نباید عین سال 92 خودخواهی و توهمات به ظاهر آرمان خواهانه مانع وحدت و تعاون بشه؛ تازه اون بخشی از جامعه که مخالف رئیسیه باید بدونه که رئیسی در هر شرایطی بهترین گزینه انتخاباته و واقعا انسان شایسته و قابیله و عملکرد قابل قبول و دورنمای خوبی هم میشه از عملکرد قبلیش ترسیم کرد، نکنه از سر لجبازی و بی فکری رآی هامون رو سمتی بببریم یا اساسا رای ندیم که دیگران بتونن بعدا سوء استفاده کنن و دودش تو چشم خودمون بره!)

 

ثانیا"، همتی یه رای زیر 4 میلیون احتمالا بیاره ولی رضایی رقیب بسیار جدی ای برای همتی تو مقام دوم شدنه، چون اساسا موضوعی رو مطرح کرده که رای بیارش باالاست، موضوع یارانه 450 هزار تومنی و حقوق به زنان خانه دار(موندم زنان خانه دار واسه چی باید حقوق بگیرن اونم از دولت!!)

 

ثالثا" مشارکت به احتمال زیاد، پایینه، حدودا 40 تا 50 درصد؛‌ عمده دلیل کاهش مشارکت در درجه اول و مهمترین دلیل بحث کروناست، در درجه بعد بحث عملکرد و وعده های دروغین و اشتباه دولت حاضره، و یه بخش کوچیک شاید نهایتا 2 تا 3 میلیون هم موضوع رد صلاحیت و داغ نبودن رقابته، چون عملا شخصیت قابلی تو انتخابات جز رئیسی و جلیلی حضور نداشتن و واقعا مهرعلیزاده و همتی شخصیت ریاست جهوری ندارن؛

 

رابعا" احتمالا جلیلی که به نفع رئیسی کنار میره، تو دولت میشه معاون اول ولی زاکانی و اونیکی بر میگردن مجلس، قاضی زاده رو منظورمه.

 

خامسا" نباید توقع معجزه از دولت رئیسی داشت فقط باید انتظار داشته باشیم کمی مسائل با سرعت بیشتری پیش بره، بهبود نسبی تو اوضاع اقتصادی و فرهنگی و سیاسی شاهد باشیم، واسه این میگم نباید انتظار معجزه داشت چون بدنه مردم، و ساختارهای اجتماعی و سیاسی این مملکت به صورت جا افتاده ای فشله و تغییرات رو به نفع خودش میکنه و دوباره خروجی همان خواهد شد که بود و قاعدتا تو این بستر بهترین برنامه ها هم ممکنه به انحراف کشیده شن ولی باز یه کارهایی انجام میشه که قابل لمسه.

 

سادسا" دولت روحانی اونقدرا هم فاجعه و خسارت نبوده، به هر حال هر دولتی و اساسا هر مدیریتی رویکرد و توجه خاص و انرژی عمده ش رو به سمتی متمایل میکنه و طبیعتا از سمت دیگه غافل میشه ولی به هر حال تو این شرایط سخت به خصوص اقتصادی و بین المللی و خاصه شرایط کرونا این کشور رو اداره کرده و پیش برده، اوضاع اونقدرا هم خراب نیست واقعا، نباید بی انصافی کرد، هر چند معتقدم میتونست بهتر باشه.(واقعا اداره کردن یه مجموعه یا کشور خیلی خیلی کار سختیه و نمیشه کنار نشست و هی نق زد و ایراد گرفت)

 

سابعا" تو خیلی مسائل باید ببینیم منافع کوتاه و بلند مدتمون کجاست، از طرفی باید ببینیم اونهایی که نمیخوان سر به تنمون باشه دارن چی میگن، پس خیلی بهتره که برای بهتر کردن وضع فعلی و کور کردن چشمای بدخواها و احمقا و خائنا حتما انتخاب درستی داشته باشم، بدون غرض، بدون مرض، بدون لجاجت و بدون بی منطقی!

 

خدا آخر و عاقبتمون رو ختم به خیر کنه.

 

+ هرجا مخالفتی داشتین دوست دارم اینجا بنویسین، خوشحالم میکنه بدونم چرا مخالفین یا موافقین. 

۲۴ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۳۷ ۱۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۸
این جانب

عصبیت

تا وقتی جوونیم و یه خورده چیز میدونیم یه وقتایی پیش میاد که به چیزهایی که اعتقاد داریم میرسیم، و فکر میکنیم اعتقاد ما حق محضه و با عصبیت خاصی باید تحت هر شرایطی بر اساس اون اعتقادمون عمل کنیم، ولی وقتی پا به سن میذاریم و میفهمیم که هیچی نمیدونیم، کمی با ملاحظه بیشتری نسبت به اجرای اعتقادمون رفتار میکنیم.

 

 

+ من واقعا از ثبت این یادداشت ها، صرفا قصد تلنگری دارم، نه تحمیل چیزی؛ اگرم حرفی میزنم از باب بیشتر دونستنه نه القای ندانسته هام، اگه قبل تر ها بود با تندی و حرارت خاصی جواب میدادم (جوری که دهن مَهَن طرف و آسفالت نمیکردم ولش نمیکردم) ولی الان علاقه مندم بیشتر سوال بپرسم و بیشتر بفهمم؛ همین.

 

++ چون اغلب خواننده های این وبلاگ دختران عزیزم هستن به همه دخترای گلم این روز رو (البته دیروز که مثل امروز نیست،‌ هر چند هیچ روزی مثل امروز نیست) تبریک میگم :)) ان شالله عاقبت به خیر و سلامت باشید و همسرهای خوبی برای شوهرانتون بشین

۲۳ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۲۳ ۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۴
این جانب

پروستات

یه عزیزی نقل میکرد، برای پیگیری درمان پروستات پدرشون رفته بودن دکتر، از قضا یه صفحه از دفترجه مونده بود که دکتر تو اون صفحه آزمایش نوشتن و تا اومدن دارو بنویسن برگه تموم میشه و این عزیز برای اینکه راه بذارن جلوی آقای دکتر دفترچه مادرشون رو میدن که تو اون بنویسن، دکتر دست به قلم میشه که بنویسه یهو یه مکثی میکنن، ازشون میپرسن چی شد، دکتر میگن من داروی پروستات رو تو دفترچه یه خانم بنویسم داروخانه چی به من نمیخنده؟!؟!

 

حکایت ما هم همینه، تو یادداشت قبلی من از پروستات حرف زدم ولی دوستان تمایل داشتن راجع به پاپ اسمیر حرف بزنیم، باور کنین بعضی وقت ها بعضی از ماها یادمون میره به جای حل کردن موضوعی که داریم راجع بهش حرف میزنیم، نباید با مغالطه و فرافکنی بحث رو به سمتی ببریم که اصلا ربطی به موضوع نداره؛ این مساله رو تو مناظره هم میشد دید، یکی از مشکلات مربوط به میزان حجم نقدینگی میپرسید، اون یکی میزد به صحرای سینا از مدرک تحصیلی طرف ایراد میگرفت ....

 

میخوام بگم این منش و این نوع مشی رو میشه تو خیلی جاها و خیلی از رفتارهای خودمون هم ببینیم و عملا نمیشه ایرادی به دیگران گرفت تا خودمون مبتلا به اون ایرادیم!

 

+ تو بورکینافاسو چند روز پیش 114 نفر کشته شدن، بهتره بگم به قتل رسیدن؛ قاتلینشون دست نشونده های همین دولت های کراوات زده و غربی به ظاهر متمدن و پیشرفته ن که پیشرفتشون رو تو قتل و کشتار و عقب نگهداشتن سایر اقوام میدونن؛ خدا ذلیلشون کنه!

اگه مثلا تو فرانسه دو نفر ترور میشد الان جامعه جهانی خودش رو جر میداد که چه مصیبتی اتفاق افتاده ولی تو یه کشور فقیر این همه انسان به قتل رسیده واسه هیچ کسی اهمیت نداره؛

خدا یا ما رو ببخش!

۱۷ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۲۲ ۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۴
این جانب

انتخابات

کلمه انتخابات، جمع مونث سالم باید باشه، درسته؟

 

انتخاب رئیس جمهور هر چهار سال یکباره، یه مشخصه خیلی خوبش اینه که بیشتر از دو دوره پشت سرهم هم نمیشه  منتخب شد...تازه بعد از پایان دوره کلیه حقوق و مزایاش قطع میشه.

 

بعضی وقتها به این فکر میکنم، از انتخاب رئیس جمهور خیلی خیلی مهمتر، انتخاب زنه، چرا تو انتخاب رئیس جمهور اوون همه محدودیت هست، کلی برنامه ارائه میده، کلی تلاش میکنه و نهایتا هشت ساله کارش تموم میشه، حقوقش قطع میشه ولی تو انتخاب زن، محدودیتی نداره، از ارائه برنامه خبری نیست و امکان جبران خسارت هم تقریبا نداره و تازه کلی هم بدهی ایجاد میشه که حتی بعد از مرگ ش هم ورثه ش میتونن مطالبه ش کنن، واقعا چرا؟؟

 

+ آقایون! لطفا تو انتخاب زن خیلی دقت کنین، اولا زیربار تعهدی نرید که بعدا زیرش بزائید، زیربار مهریه بالای ۱۴ سکه بهیچ وجه نرید، ثانیا مراقب باشید از خانواده خوبی زن بگیرید و الا دهانتون آسفالته

+ خانومها! تورو هر کی دوست دارید انقدر شوهرهاتون رو عذاب ندید و اذیت نکنین

 

بعدا نوشت: خیلی علاقه مندم بدونم اون عزیزانی که منفی دادن چرا با این مطلب مخالفین؟؟ واقعا دلیلی دارید؟؟ 

۱۴ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۴۸ ۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱۶
این جانب

مافیا

تو مسابقه مافیا، رئیس مافیا برای اینکه شناسایی نشه، ممکنه بعضی وقت ها رای به خروج یکی از اعضای مافیا بده تا وضعیت خودش رو سفید نگه داره!

۱۰ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۴۸ ۷ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۶
این جانب

مدعّی

به تجربه بهم ثابت شده، بیشتر کسایی که ادعا میکنن، تو درون و واقع امر بیشتر شبیه طبل توخالی ای هستن که به خودشون برسه عکس ادعاشون عمل میکنن، نمونه زیاد تو ذهنم دارم:

 

  1. بعضی هستن خیلی ادعای دینداری میکنن، ولی من زیاد میشناسم اونایی که ظاهر دینداری دارن ولی از انجام هیچ کاری حیا نمیکنن و خیلی ها هم هستن ظاهرشون اصلا نشون نمیده ولی رفتار و کرداری دارن که عمق دینداریشون و نشون میده.
  2. بعضی ها هستن که از همه چی مینالن، از گرونی مینالن، هی دم از نداری میزنن، ولی یک روز اگه کرایه یکی از مستاجرهاشون عقب بیافته دنیا رو سر مستاجرشون خراب میکنن و حاضر نیستن یک قرون به یکی از مستاجرهاشون تخفیف بدن.
  3. خیلی ها هستن همیشه طلب کارن، همیشه حق به جانب هستن، همیشه توقع دارن ولی برای خودشون هیچ تکلیف و مسئولیتی قائل نیستن و برعکس خیلی ها هستن که خیلی صادقانه و جهادی کار میکنن و کلی خیر میرسونن بدون هیچ ادعایی، تازه کلی هم پشت سرشون حرفه که دارن میبرن و میخورن در حالی که اصلا اینطور نیست.
  4. بعضی ها هستن که ادعای آزادی میکنن، ادعای دموکراسی میکنن ولی تا وقتی براشون آزادی و دموکراسی و رای مردم مهمه که منتخب، اونها باشن و اگر رقیب انتخاب شد، همه چیز فرمایشی، مسخره و مهندسی شده است.(توی سوریه بالغ بر 80 درصد مردم شرکت کردن، از این 80 درصد نود و پنج درصد به بشار اسد رای دادن، اون وقت مثلا رسانه هایی که ادعای آزادی و دموکراسی دارن به سخره میگیرن و این رای گیری رو عین دیکتاتوری میدونن و یا مثلا سال 88 خودمون رئیس جمهوری با 25میلیون رای بیاره، به جای تمکین به رای مردم فرمان میدن که بریزین تو خیابونها، چون به ما رای ندادن!)
۰۸ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۲۳ ۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۶
این جانب

به چه جور آدمی کمک کنیم؟

یکی از آشناها دست ش تنگه، زن و بچه ش هم مریضن، با خاطر همین بهش هر چند وقت یک بار کمک میکنیم؛ اون روز شنیدم هزینه آزمایشش شده 800 هزار تومن، خب گفتم بنده خدا از کجا بیاره همشیره سه میلیون ریختن به حسابش ...

یکی دو روز بعد از اقوام که تو بیمارستان خصوصی کار میکنن خبر دادن که همین فلانی اومده اونجا آزمایش بده، من به حاج خانم یه نگاهی کردم گفتم مگه بیمه نیستن؟ گفتن چرا بیمه ن ولی خانم ش میگه دکترای بیمه خوب نیستن، میره خصوصی؛

 پرسیدم آزمایشگاه چرا میره خصوصی؟؟ اون که فرقی نداره که (هرچند دکتراشم فرق ندارن) که حاج خانم جوابی ندادن و فقط سر تکون دادن!

 

خیلی عصبانی و ناراحت شدم، با خودم گفتم من که شکر خدا به فضل حضرت حق هم وضعیت مالیم خوبه، هم بیمه تکمیلی خوبی دارم و تقریبا پولی نباید بدم، میرم بیمارستان و درمانگاهی که بیمه است، حتی برای تست کرونا با اینکه بیمارستان خصوصی قرارداد داشتیم میرفتم این مراکز بهداشت و طرح شهید سلیمانی یه صف مختصری وایمیسادم و کارمو رو انجام میدادم و کلی مورد مشابه این، بعد این خانم که مستاجره، مریض هم هست، درآمد کارگری ساده ای هم داره پا میشه میره بیمارستان خصوصی آزمایش بده!!!

 

واقعا ناراحت کننده است، یه وقتایی فکر میکنم کمک بیش از حد ما ممکنه ایجاد توقع و عادت کنه، و عادت اونم به کمک گرفتن و بی حساب خرج کردن انگیزه کمک کننده رو خیلی کم میکنه.

 

با اینکه با خودم همیشه این سوال بوده که خیلی ها واقعا شایستگی کمک گرفتن ندارن و خودشون باعث بدبختی و مشکلاتشون هستن، ولی باز دلم نمیاد و باز سر بزنگاه کمکشون میکنیم، درسته وظیفه خودمون میدونیم کمک کنیم ولی واقعا همون قدر که ما وظیفه میدونیم اونها هم باید وظیفه شون بدونن که درست خرج کنن!

۰۱ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۴۵ ۶ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۴
این جانب

سیگار

اولین باری که کسی سیگار بکشه، معمولا سرفه میکنه و نمیتونه تحمل کنه راحت پُک بزنه، ولی به مرور سرفه هاش کمتر میشه و یواش یواش از سر عادت و نیازی که عادت براش پیش آورده مصرف میکنه و رفع نیاز ساختگیش بهش نوعی لذت میده...

 ولی دیگه یادش میره اون سیگار چه بلایی سر ریه هاش، سر خون ش و سر وجودش میاره ...

تازه ممکنه اصلا به اینکه چقدر این دود سیگارش و سیگاری شدنش دیگران را آزار بده هم فکر نکنه ...

 

درست مثل گناه !

۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۰۶ ۵ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۴
این جانب