طبیعیه بعد از ده ها سال زندگی مشترک بین اقوام و آشناها و در همسایه هامون و همکارام از وضعیت اقتصادی و خانوادگی ایشون تا حدودی مطلع باشیم، به جرات میتونم بگم از حدود صد خانواده ای که تقریبا به خوبی میشناسیم، از عمو و دایی و نوه خاله و نتیجه عموی بابا و خانواده داماد زن دایی گرفته تا همسایه های قدیمی و همکارام گرفته تقریبا هیچ کدومشون مشکل مالی حادی ندارن، تقریبا بیشترشون خونه دارن، از قولنامه ای اطراف شهر تا مناطق بالای شهر البته خیلی شون دو تا خونه دارن، اغلبشون ماشین دارن حالا از پیکان تا ماشین های به روز و از این قبیل؛ 

فقط یکی دو تا خانواده ن که وضعیت مساعدی ندارن، که اونم یا مرده عقل معاش درستی نداشته و از این شاخ به اون شاخ پریده یا بی عقلیش کار دستشون داده  یا زنه ، زن زندگی نبوده و با زیاده خواهی و حماقت هاش زندگی رو سخت کرده

آبدارچی سرکار ما،‌ یا خدماتی مون هم وضعیت خیلی مساله داری ندارن، درآمدی دارن و بالاخره دارن زندگی میکنن.

 

 ممکنه بحث کیفیت زندگی مطرح باشه،‌ ولی تفاوت آنچنانی تو کیفیت زندگی ها لااقل برای من اونقدرا عیان نیست.

 

 اتفاقا به این نتیجه هم رسیدم که اغلب اونهایی که بیشتر ناله میکنن، یا بیشتر دارن یا بیشتر مصرف میکنن.